گفتوگو با حمید عَجَمی، خوشنویس، استاد خط نستعلیق و مبدع خط «مُعَلی» که مورد استقبال خوشنویسان قرار گرفته است
ابداع یک خط جدید ارادی نیست
پرنیان سلطانی
راهی را که در پانزده سالگی شروع کرد، در سیوهفتسالگی و با ایجاد خط جدیدی به نام معلی به پایان رساند؛ حمید عجمی را میگوییم؛ استاد خوشنویسی که خط را از نوجوانی آغاز کرد، زیرنظر استادان بنام نستعلیق ازجمله استاد غلامحسین امیرخانی و استاد کیخسرو خروش تعلیم دید، مدرک استادی انجمن خوشنویسان را دریافت کرد و درنهایت صاحب مکتبی در خوشنویسی شد که تحولی در خوشنویسی جهان اسلام ایجاد کرد. این استاد خوشنویس که دستی هم در طراحی گرافیک، نقاشیخط، دیجیتال آرت و ساخت آثار مفهومی دارد، موفق به کسب لوح تأییدیه فرهنگستان هنر و نشان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده و کثیری از استادان او را بنیانگذار مکتب جدید در هنر خوشنویسی معاصر میدانند و خط نوظهورش را آخرین گونه از خطوط ابداعی برمیشمارند. در این شماره مهمان این استاد خوشنویس شدیم تا 2دهه پس از ایجاد خط معلی با او درباره این خط تحولآفرین در خوشنویسی جهان اسلام صحبت کنیم.
استاد موافقید گفتوگویمان را از خط معلی شروع کنیم؟ اینکه چطور این خط را ابداع کردید؟
نکته مهمی که در ایجاد شدن یک خط یا اساسا مکتب جدیدی در هنرهای اسلامی وجود دارد، این است که معمولا این ابداعات با اراده عقلی انجام نمیشوند. به اعتقاد ما که در شاکله هنرهای اسلامی فعالیت داریم، این ابداعات جدید از رهگذر یک تجلی بهوجود میآیند و یک امر شهودی هستند. خط معلی هم از این قاعده مستنثا نیست. منتها اینکه چطور و در چه شرایطی ایجاد شد، به دهه 70برمیگردد. من بعد از چندسالی که مدرک استادی انجمن خوشنویسان در خط نستعلیق را گرفته بودم، فرصتی پیدا کردم تا بیشتر به حواشی خط بپردازم و در این راستا تحقیقاتی درباره قلم، مرکب، چاقو و... انجام دهم. طی این تحقیقات چندساله، الهاماتی در کار شد که درنهایت خط معلی بهوجود آمد؛ خطی که در سال76 به آن دست یافتم و در سال78 با برپایی نمایشگاهی آن را به دیگران هم عرضه کردم.
کمی هم برایمان از ویژگیهای این خط میگویید؟
قبل از گفتن از ویژگیهای خط معلی، ابتدا باید نمودار خوشنویسی را با هم بررسی کنیم. ما معتقدیم هنر خوشنویسی، هنری اسلامی است و بعد از تجلی اسلام، معجزه کلام در صورت حروف هویدا شد. درواقع از آنجا که در دوره اسلام، معجزه در کلام صورت گرفت، خوشنویسی بهصورت یکی از هنرهای شهودی که از زاویه دین برمیآمد، تجلی پیدا کرد. نخستین خط خوشنویسی اسلامی، خط «کوفی» بود که در این خط، ششدانگ قلم روی کاغذ بود و هیچ کجا کرشمه یکدوم و یکسوم قلم را نمیدیدیم. بین خوشنویسان این اصل وجود دارد که هر قدر زبانه قلم بیشتر روی کاغذ اصطکاک داشته باشد، کلام و نوشتار صریحتر است و هر قدر از ششدانگ قلم فاصله بگیریم و رو به یکدوم و یکسوم بیاوریم، از صراحتش کم شده و به ملاحتش اضافه میشود. با عبور از خط کوفی، به فردی به نام ابن مقله بیضاوی میرسیم که صاحب «اقلام سته» است و توانست 6خط مُحَقَّق، ریحان، ثُلث، نسخ، رِقاع و توقیع را درست کند. در برخی از این خطوط، کرشمههایی از حرکت قلم روی کاغذ نیز دیده میشود. رفتهرفته که جلوتر آمدیم، در دوران صفویه، میرعلی تبریزی خط «نستعلیق» را بهوجود آورد؛ خطی که نسبت دور و سطح آن کاملا متعادل است. به این ترتیب در نمودار خوشنویسی اسلامی، کوفی بهعنوان نخستین تجلی حق در شاکله حروف و خط درنظر گرفته میشود و متعالیترین نقطه سیر خوشنویسی به اعتبار نسبت سطح و دور، خط نستعلیق است. اما بعد از نستعلیق، دور به سطح غلبه کرد و در نمودار نزولی خوشنویسی اسلامی، به خط شکسته نستعلیق میرسیم. بعد هم که دیگر خط خاصی نداشتیم تا در دوره کنونی که خط معلی ایجاد شد؛ خطی که چه از نظر ظاهر و چه از بُعد تخصصی نزدیک به خط کوفی است و قرار است این نمودار را نهایتا به همان خطی برساند که آغازگر خوشنویسی اسلامی بود. یعنی ما خوشنویسی اسلامی را از ششدانگ قلم با خط کوفی شروع کردیم و قرار است دوباره به صراحت قلم و خط کوفی برسیم. به این ترتیب درباره ویژگیهای خط معلی میتوانم بگویم که در این خط نیز از ششدانگ قلم استفاده شده و یک جاهایی به یکدوم و یکسوم رجوع دارد. به همین دلیل صراحتش بسیار زیاد است و بیانگر احوالات انسان این دوره بهحساب میآید.
اسم معلی از کجا آمد؟ چرا اسم خطتان را معلی گذاشتید؟
من از کودکی بهخاطر تربیت خانوادگیام، ارادت خاصی نسبت به امامعلی(ع) داشتم و براساس همین علاقه و محبتی که در جانم وجود داشت، به دلم افتاد که اسم این خط را معلی بگذارم. ظاهر این کلمه به معنی «برتری یافته» است، اما در اصطلاح ادبیات عرب، این کلمه به آخرین قمار عاشقانهای اشاره دارد که انسان بر سر هستیاش به آن دست مییازد. به همین دلیل به کربلا، کربلای معلی میگوییم؛ چرا که حسینبنعلی(ع) همه هستیاش را در آنجا به پای محبوب و معبودش گذاشت.
همانطور که خودتان هم گفتید، ما بعد از خط شکسته تا قبل از خط معلی هیچ ابداعی در خوشنویسی نداشتیم. چرا اینهمه مدت هیچ خطی ابداع نشده بود؟
همانطور که پیشتر گفتم، ایجاد یک خط به اراده شخص خوشنویس یا حتی به اراده جمع خوشنویسان صورت نمیگیرد. نفوس یک قوم، قبیله یا ملت باید رفتهرفته آمادگی پیدا کند و در طلب حقیقتی باشد تا هنری قدسی تجلی و ظهور پیدا کند. از این جهت، اعتقاد من بر این است که خط معلی تجلی یک حقیقت و تجسم طلب یک امت بود.
پس با این حساب احتمال میدهید باز هم خط جدیدی در خوشنویسی ببینیم؟
یقینا اگر ملت یا قومی درگیر اتفاقات باطنی شوند، باید خطی هم داشته باشند که گویای زبان حالشان باشد. درنتیجه اگر خدا بخواهد، بله، باز هم ممکن است شاهد بروز خط جدیدی در خوشنویسی اسلامی باشیم. البته بهشرطی که بهحقیقت، خط باشد، نه گریزهای جسته و گریختهای که از آن بهعنوان خط نام ببریم.
جایگاه خط معلی را بعد از دودهه که از ابداع آن گذشته، چطور میبینید؟
خط معلی هم مثل هر هنر نو و جدیدی در ایران، اوایل با تقابل گستردهای مواجه شد. 5-4سال اول هیچ کجا اسمی از این خط آورده نمیشد تا اینکه رفتهرفته بهدلیل اقبال عمومی به اجبار در مسابقات، جایی برای گرایشهای نوین باز کردند و خط معلی هم در همین دسته قرار گرفت. بعدها خط معلی را کمی جدیتر گرفتند و بخش مستقلی به اسم معلی در مسابقات بهوجود آمد. حالا بعد از گذشت دودهه شاهد این هستیم که دیگر کسی نمیتواند منکر این حقیقت شود که خط معلی جایگاهی خاص یافته است، بهخصوص اینکه عرصههایی وجود دارد که در این عرصهها فقط خط معلی میتواند خودش را نشان دهد. بهعنوان مثال همراهی با معماری مدرن امروز، از عهده هر خطی بر نمیآید و در این حوزه، خط معلی میتواند کارایی خاص خودش را نشان دهد. هماکنون ما در کشورمان معلینویسهای زیادی داریم و این خط در کشورهای عربی ازجمله قطر، کویت، عربستان، عراق، لبنان و... به سرعت در حال رشد است.
خودتان برای تثبیت جایگاه این خط در جامعه خوشنویسان چقدر تلاش کردید؟
واقعیت این است که وقتی خط معلی درست شد، بشخصه در فکر تبلیغات و شیوع این خط جدید نبودم، چون اساسا تعلقاتم اینطور نیست، اما به هر صورت نمیتوانستم ننویسم و به خلق اثر نپردازم. نخستین نمایشگاه خط معلی را سال78 برگزار کردم و بعد از آن 15-10نمایشگاه دیگر هم دایر کردم که به لطف خدا مورد اقبال عمومی قرار گرفت. کسانی هم آمدند و خواستند این خط را یاد بگیرند و برای همین شروع به تدریس این خط کردم. به چند نفر از علاقهمندان به خط معلی آموزش دادم که حالا 6-5نفرشان استاد این خط شدهاند و در جاهای مختلف به آموزش میپردازند. در ابتدای دهه80 نیز به همت رئیس وقت فرهنگستان هنر، نمایشگاهی در دفتر مرکزی سازمان یونسکو برگزار کردم تا چنین تحولی در هنر جهان اسلام به نام مردم ایران ثبت شود. درواقع من تلاش زیادی برای جاانداختن این خط نکردم و خط معلی خودش راه خودش را بین علاقهمندان به خوشنویسی باز کرد.
خب، کمی از خط معلی فاصله بگیریم. بهعنوان کسی که 40سال است خوشنویسی میکند، نسل جوان خوشنویس را چطور میبینید؟
نسل جوان ما در کارهای هنری، بهویژه هنر خوشنویسی بسیار موفق است، چون ما ایرانیها بهطور کلی در خانوادههایی هنردوست و هنرمندپرور رشد کردهایم و ذاتا هنرمندیم. به این ترتیب بچههای ما علاقه بسیاری به هنر و هنرمندشدن دارند، اما از آنجا که هنر هماکنون در کشور ما جایگاهی ندارد، بچههای ما هم به اجبار بهدنبال شغل یا حرفهای هستند که بتوانند با آن امرار معاش کنند. ضمن اینکه به الگوهای هنر در کشور نگاه میکنند و وقتی جایگاه آنها را میبینند، یعنی وقتی میبینند این روزها بیشتر هنرمندان ما در کنج عزلت بهسرمیبرند، ترجیح میدهند بهدنبال راهی باشند که آیندهشان را تامین کند و به سرنوشت الگوهای هنریشان دچار نشوند. به همین دلیل جوانهای ما امروز در فلسفه هنرمندشدن درگیر هستند، وگرنه عشق و علاقه به هنر در جامعه ما و بین جوانهای ما موج میزند.
بهنظرتان هماکنون چه مشکلاتی بر سر راه هنر و هنرمندان وجود دارد؟
اصلیترین مشکل ما در این حوزه این است که متأسفانه نگاه برنامهریزان کشور به هنر، نگاه شایستهای نیست و از منظر این دوستان، هنر یک سرگرمی بهحساب میآید! برای همین هیچوقت در تکاپوی بسترسازی برای فرهنگ و هنر نیستند، چون از اثرات جاریشدن فرهنگ و هنر در جامعه بیاطلاعند. درحالیکه با هنر میتوان فضای جامعه را تلطیف و انسان را به تفکر حقیقی دچار کرد، میتوان موجب حال خوب مردم بهویژه در شرایط بحرانی شد و در بُعد متعالیتر، با هنر میتوان انسان را به فطرت حقیقیاش راهی کرد. دنیا این روزها متوجه اهمیت هنر شده و با ایجاد سازمانهای بزرگ هنر و هنرمندپرور بهدنبال ایجاد اتفاقات شگرف در جهان است، اما برنامهریزان ما این روزها تلاششان را بیشتر صرف نشان دادن قدرتهای ظاهری و اقتدار در عرصه نظامی ایران به دنیا میکنند. درحالیکه در طول تاریخ اگر دنیا به ما اهمیت داده و ما را بهعنوان یک کشور خاص پذیرفته، بهخاطر فرهنگ و هنرمان بوده. امروز هم اگر قرار است در دنیا اثرگذار باشیم و قدرت و اقتدارمان را به نمایش بگذاریم، باید از طریق همین میراث جاودانمان پیش برویم، چراکه قدرت فرهنگ و هنر از هر قدرتی در این دنیا بالاتر است. اما متأسفانه بهخاطر غافل شدن از این موضوع مهم، امروز توجهی به ریشه هنر و فرهنگ، یعنی هنرمندان گذشته و اکنون کشور نمیشود. متأسفانه ما با پدیدهای مواجه هستیم که کشورمان فرزندانش را به مدرسه میفرستد، هزینه کرده و آنها را اهل علم و دانش و هنر میکند، بعد که این فرزندان به درجه استادی رسیدند و نوبت بهرهبرداری از این سرمایهگذاری عظیم رسید، آنها را بهراحتی کنار میگذارد. ما هماکنون هنرمندان طراز اولی داریم که در اوج بلوغشان هستند و میتوانند در جامعه اثرگذار باشند یا دستکم استعداد جوانها را شناسایی و شکوفا کنند، اما متأسفانه هیچ استفادهای از آنها نمیشود و تمام این استادان امروز در خانههایشان نشستهاند. بهنظر من اگر قرار است تغییری در وضعیت امروزمان در دنیا ایجاد کنیم و خودمان را بهعنوان کشوری با قدرت در جهان نشان دهیم، باید به موضوعاتی بپردازیم که در طول تاریخ به آنها مفتخر بودیم و هستیم؛ یعنی باید به اقتدار، وسعت و قوت فرهنگ و هنر چندهزارسالهمان رجوع کنیم.
اساسا خوشنویسی چه جایگاهی در زندگی ما دارد؟ چرا ما باید خطمان را خوب کنیم؟
این سؤال 2وجه دارد. یک وجهش این است که ما خوشنویسی را بهعنوان یک هنر ببینیم که در این صورت پرداختن به هنر بر هر انسانی واجب است. خداوند از روح خودش در ما دمیده و اساسا خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد، در نتیجه ذات انسان، هنر است. از این منظر هنر باعث تلطیفشدن ذهن انسان و موجب مدققانه دیدن عالم هستی میشود و نپرداختن به آن درواقع فاصله گرفتن از تفکر، اندیشه و در یک کلام انسانیت است. در وجه دوم هم باید بگویم که ما ایرانی هستیم و خوشنویسی هنری است که سالها به آن پرداختهایم. از نگاه ما ایرانیها، خط خوب از آرامش و انضباط درونی فرد حکایت دارد و خوشنویسی انسان را دچار آداب و خصوصیات انسانی میکند. کسی که خوشنویسی میکند، جدا از اینکه حداقل درگیر یک آداب ظاهری است، تلاش میکند محتوای زیبایی برای خوشنویسیاش پیدا کند و به همین دلیل با نظم و نثر و مفاهیم ارزشمند نیز ارتباط پیدا میکند. درواقع خوشنویسی نفس انسان را دائما برای رسیدن بهخصوصیات متعالی انسان تأدیب میکند و از این جهت در زندگی آدمها بسیار ارزشمند و در عین حال ضروری است.
پس راست است که میگویند خط نشانگر شخصیت آدمهاست؛ درست است؟
بالاخره خط خوب نشاندهنده این است که فرد به شخص خودش احترام میگذارد. چون بهخودش احترام میگذارد، تلاش میکند خطش هم مانند اخلاق و رفتارش زیبا باشد. به قولی: «حال متکلم از کلامش پیداست/ از کوزه همان برون تراود که در اوست». ناگفته پیداست کسی که به شخصیت خودش احترام میگذارد و برای ساختن شخصیتی والا تلاش فراوان میکند، خواهناخواه به دیگران هم احترام میگذارد و از این منظر فردی قابل اعتماد و شایسته احترام است.
بهعنوان آخرین سؤال، میگویید این روزها بیشتر مشغول چه کاری هستید؟
واقعیت ماجرا این است که این روزها بیشترین مشغله هنرمندان، حرص و جوش خوردن، غصه خوردن و حیرت کردن است. من هم در کنار این سه کاری که هر روز پا به پای هنرمندان این سرزمین انجام میدهم، به کارهای هنری هم میپردازم. خوشنویسی، نقاشیخط، طراحی گرافیک و کارهای حجمی، سلاحها و سپرهایی هستند که با کمک آنها به جنگ اتفاقات بد این روزها میروم. درواقع هماکنون هم مانند تمام سالهایی که زندگیام با هنر عجین است، به کارهایم پناه میبرم، چون بهنظرم اگر هنر، فرهنگ و عرفان نباشد، جهانبینی معرفتی شکل نمیگیرد و اگر چنین اتفاقی بیفتد، زندگی کردن واقعا سخت و غیرممکن خواهد بود.
همهچیز درباره خط معلی
خط معلی جدیدترین و هماکنون آخرین خطی است که در خوشنویسی اسلامی از آن نام برده میشود. این خط که تمام 12اصل یک خط را داراست و تمام قواعد خوشنویسی سنتی را در بر دارد، بیشتر در قطعهنویسی و کتیبهنویسی بهکار میرود تا کتابت مکتوبات فارغ از وجه خوشنویسی. به گفته صاحبنظران حوزه خوشنویسی، خط معلی برآمده از انسان امروز است و به یقین با تقاضامندیهای کاربردی انسان امروز مطابق است و قابلیت خاصی در همراهی و همجواری با معماری دارد. قامت بلند و درهم تنیدگی حروف و کلمات ازجمله ویژگیهای این خط بهحساب میآید و در این خط و ترکیبات پیچیده آن بیشتر از ششدانگ قلم استفاده میشود که موجب صراحت بیشتر شده و نموداری حماسهای و شوری خاص را فراهم میکند.
نگاهی به آثار حمید عجمی
حمید عجمی هم خوشنویس نستعلیق است و هم طراح گرافیک، نقاشیخط، دیجیتال آرت و سازنده آثار مفهمومی. اما مطمئنا مشخصه اصلی او، ابداع خط «معلی» است که در ادامه با مشاهده چند اثر از او، بیشتر با این مکتب جدید در هنر اسلامی آشنا میشویم.
خوشنویس نستعلیق، ایجادکننده خط معلی، طراح گرافیک و دیجیتال آرت
متولد1341
مسئولیتها و فعالیتها
عضو رسمی فرهنگستان هنر، عضو رسمی مجمع هنرمندان حوزه هنری، عضو و مدیر سابق مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری، مدیر گروه خوشنویسی، عضو رسمی انجمن خوشنویسان ایران، برگزاری بیش از 32نمایشگاه انفرادی و حضور در چند نمایشگاه گروهی در داخل و خارج از کشور، تدریس و شرح «گلشن راز» شیخ محمود شبستری بهمدت 18سال، تدریس «رساله اسرارالنقطه» میرسیدعلی همدانی، تالیف کتاب «میرزا محمدرضا کلهر» و مقالههای «تجلی انس» در شرح عرفانی «آدابالمشق» میرعماد حسنی، «کاتب حقیقی کاتب اول» و «بررسی تکرار در خوشنویسی سنتی»
افتخارات
دریافت لوح تأییدیه فرهنگستان هنر به احترام ابداع خط معلی در گستره هنر اسلامی، دریافت نشان درجه یک هنری دکتری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دریافت درجه استادی نستعلیق از انجمن خوشنویسان ایران، دریافت نشان صلح، دریافت نشان اخلاق و نیایش در آینه هنر و پژوهش، برگزیده فعالان قرآنی (خادمالقرآن).