قامت بلند جهان پهلوان و سقف کوتاه سینما
سعید مروتی
جهان پهلوان محجوبتر از آن بود که بتواند جلوی دوربین سینما برود. تمام تلاش سینمای فارسی برای بهره گرفتن از محبوبیت افسانهای تختی بیشتر به همین دلیل ناکام ماند. او نه فردین بود که ستاره اقبالش در سینمای فارسی طلوع کند نه امامعلی حبیبی که ببر مازندران شود. مردی که هرگز به طبقهاش پشت نکرد قامتش بلندتر از آن بود که بتواند زیر سقف کوتاه سینما برود. توصیف دلاوری و جوانمردی جهانپهلوان را نمیشد به سناریو تبدیل و روی نگاتیو ثبت کرد. از تختی خجالتی و گریزان از خودنمایی و نمایش و جلوهگری نمیشد ستاره سینمای فارسی ساخت. سالهای زیادی گذشت و علی حاتمی قصهها نوشت از بچه خانیآباد تا به تصویر بکشد روزگار جهانپهلوان را که اجل مهلت نداد و یادگار حاتمی با هدایت افخمی و هنر نعمت حقیقی شد فیلمی معمایی درباره مرگ تختی و کوه انتظارات همچنان پابرجا ماند تا روایت بهرام توکلی. سرمایه و کرشمه دوربین و صحنهآرایی و چهرهپردازی هم نتوانست سقف سینمای ایران را به اندازه قامت رعنای جهان پهلوان بالا ببرد. جوانمردی و مناعتطبع بچه خانیآباد به نداشتن عقل معاش تعبیر شد. سینما مدیوم تختی نشد، تا جهان پهلوان نه بر پرده سینما که کماکان در قلبها به حکمرانیاش ادامه دهد و نقل جوانمردیاش سینهبهسینه و نسلبهنسل منتقل شود تا رسم معرفت و مردمداری و افتادگی از این سرزمین رخت نبندد. تا که پهلوانپنبههای در خدمت قدرت، لاف جهان پهلوانی نیایند و با تمسک به نام پرافتخارش هم نتوانند سایهای از او باشند که غلامرضا تختی بود؛ مردی که به طبقهاش هرگز پشت نکرد.