ندا زندی
نظارت شدید بر کتب و نشریات در دوران رضاشاه تا جایی پیش رفته بود که سانسورچی از دستبردن در شعر حافظ هم ابایی نداشت. امثال محرمعلیخان سانسورچی، با سواد نداشتهشان، کتاب میخواندند و هر آنچه درنظر کوتهشان ایرادناک بود، خط میزدند و با تیغ برنده جهل و ذهنیات مسمومشان، به خیالخام خودشان، کتابها را اصلاح میکردند. این روند در دهههای آتی و با حضور شاه جوان تحصیلکرده و فرنگ درسخوانده هم تغییری نکرد. دستگاه حاکمیت محمدرضا پهلوی نیز برای قلع و قمع اندیشه روشنفکران، اداره راه میانداخت، قوانین جدید وضع میکرد و بودجه اختصاص میداد. نیروهای ساواک خیلی اوقات سرزده به کتابفروشیها میریختند و فهرست به دست، هر کتابی را که بهزعم خودشان مضر میدانستند، نابود میکردند؛ نه دلسردی نویسندگان اهمیت داشت و نه ضرر و زیان ناشر. در سال1345، مسئولیت نظارت بر کتاب برعهده اداره نگارش وزارت فرهنگ و هنر قرار گرفت. به این ترتیب، وظیفه نظارت بر مطبوعات به اداره دیگری سپرده و مقرر شد تا کتابها پیش از چاپ مجوز دریافت کنند. رئیس اداره نگارش هم با واحد نظارت بر نشر ساواک ارتباط مستقیم داشت. فشارهای فراوان اداره نگارش، کاسه صبر نویسندگان و ناشران را لبریز کرد، بهطوری که جلالآل احمد از وضع بد سانسور در وزارت فرهنگ و هنر به احسان نراقی گله برد و از عسرت نویسندگان برایش گفت. سانسورچیهای اداره نگارش، کتابهایی را که نویسندگانشان با خوندلخوردن نوشته بودند، بدون هیچ دلیل و منطقی مثله میکردند. این روند ادامه داشت و اعتراضات نویسندگان و حتی تصمیمات و توافقات کانون نویسندگان هم برای کاهش فشارها افاقه نکرد و روند سانسور کتاب تا اواخر سال1355 ادامه یافت و سختگیریها تا جایی پیش رفت که اوضاع سانسور حتی از دوره پهلوی اول نیز بدتر شد.
چهار شنبه 30 مهر 1399
کد مطلب :
113740
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/73V58
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved