• چهار شنبه 19 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 29 شوال 1445
  • 2024 May 08
چهار شنبه 30 مهر 1399
کد مطلب : 113737
+
-

مردی عاشق کتاب

سعید نفیسی درگذشت

اجتماعی
مردی عاشق کتاب


فرزانه ابراهیم‌زاده    
 نیمه‌شب 23 آبان 1345 نفس سعید نفیسی روی سینه سنگینی کرد و دیگر بالا نیامد. او در حالی در بیمارستان شوروی (بعدها میرزاکوچک‌خان نامگذاری شد) تهران درگذشت که تا ساعتی قبل با همه ضعف و بیماری کتابی که از خانه برایش آورده بودند را تمام کرد؛ استاد دانشگاهی که بی‌تردید عاشق واقعی کتاب بود. نوشتن درباره زندگی سعید نفیسی کاری سخت و آسان است؛ او چهره‌ای چند وجهی و پرحاشیه‌ در عرصه فرهنگ و ادب ایران به‌شمار می‌آمد. دانش‌پژوه، ادیب و تاریخ‌نگار، نویسنده و شاعر و از نخستین استادان دانشگاه تهران بود؛ مردی با چنین خصوصیاتی در کنار داستان‌هایی که از او در حوزه ادب به‌جای مانده را نمی‌شود به‌راحتی قضاوت کرد. سعید نفیسی از کوچک‌ترین فرزندان میرزا علی‌اکبر ناظم‌الاطبای کرمانی بود که در 18خرداد1274 در تهران به‌دنیا آمد. پدرش ناظم‌الاطبا طبیب مخصوص مظفرالدین شاه بود که به دستور ناصرالدین‌شاه نخستین بیمارستان دولتی یعنی مریضخانه سینا را راه‌اندازی کرد. برادر بزرگ‌ترش مودب‌الدوله نفیسی هم از چهره‌های شناخته شده فرهنگی بود که در انجمن معارف به‌کار مدرسه‌سازی در کنار احتشام‌السلطنه و رشدیه پرداختند. سعید نفیسی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه شرف که پدرش تاسیس کرده بود گذراند و دوره متوسطه را در مدرسه علمیه، دومین مدرسه تهران. او در پانزده سالگی همراه با برادرش اکبر مودب نفیسی به اروپا رفت و در دانشگاه نوشاتل سوئیس و دانشگاه پاریس ادبیات خواند و بعد از بازگشت به تهران شروع به‌ تدریس کرد. چند سال بعد همزمان به وزارت فواید عامه رفت. در سال1297 همراه ملک‌الشعرای بهار در مجله‌ای همکاری داشت. در سال1308 از وزارت فواید عامه به وزارت فرهنگ رفت و در مدارس سیاسی و دارالفنون و مدرسه عالی تجارت مشغول به تدریس شد. با بنیان‌گذاشته شدن دانشگاه تهران او از نخستین چهره‌هایی بود که به استادی دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات دعوت شد و همزمان جزو نخستین اعضای فرهنگستان ایران بود. در کنار تدریس، نفیسی شروع به پژوهش در تاریخ ایران و تصحیح برخی متون تاریخی کرد که حاصل آن تصحیح سیرالعباد، تاریخ جهان‌گشای جوینی، تاریخ مسعودی یا تاریخ بیهقی و‌… و همچنین تصحیح گلستان سعدی و رباعیات خیام و بخشی از شاهنامه بود. او همچنین شماری از آثار ادبی اروپا ازجمله آثار پوشکین و ایلیاد و ادیسه هومر و آثاری از گورگی و بالزاک و تولستوی را به فارسی ترجمه کرد. اما آنچه نفیسی به آن شهرت داشت عشق او به مطالعه و گردآوری کتاب بود. گفته می‌شود که او در خانه‌ای که در خیابان هدایت کوچه نفیسی داشت بیش از 45 هزار جلد کتاب جمع‌آوری کرده بود. همسرش پری‌مرز نفیسی در خاطراتش گفته که او واقعا عاشق کتاب بود و کتاب را به ضروری‌ترین احتیاجات شخصی خود ترجیح می‌داد. این عشق به کتاب آن قدر بود که گفته می‌شد در زمانی که در کتابخانه مجلس کار می‌کرد تعداد87 جلد کتاب را از کتابخانه به خانه برده است؛ تهمتی که هیچ وقت ثابت نشد. نفیسی در سال‌های پایانی عمر از بیماری آسم رنج می‌برد. او در سال‌های پایانی و بعد از اینکه راه تدریس او در دانشگاه گرفته شد تصمیم گرفت به پاریس برود و در آنجا زندگی کند. اما زمانی که برای شرکت در کنگره ایران‌شناسان به ایران آمد بیماری‌اش شدت گرفت و در بیمارستان بستری شد. در نهایت نیز در 23 آبان 1345 در بیمارستان شوروی‌های تهران درگذشت. پیکر او توسط جمعی از استادان دانشگاه و شاگردان قدیمی و بدون حضور چهره‌های مملکتی از مدرسه سپهسالار (شهید مطهری فعلی) تشییع و در کنار پدرش در بقعه سرقبر آقا در خیابان صاحب‌جمع، پایین‌تر از چهارراه مولوی به خاک سپرده شد. از او 5 فرزند به جای ماند و یک خانه در خیابان هدایت. دختر او نوشین دخت نفیسی یکی از موزه‌داران شناخته شده ایران بود. سال‌ها بعد از فوت نفیسی خانه او در خیابان هدایت کوچه نفیسی پلاک57 به‌عنوان محلی برای نگهداری کتاب‌ها و یادگارهایش توسط کوچک‌ترین فرزندش رامین اختصاص داده شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید