
دم عیسی
عملکرد پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا فراتر از انتظار بود

سعید مروتی ـ روزنامهنگار
باخت در دربی و حذفشدن در جام حذفی، انواع و اقسام حاشیههای بعد از شکست به رقیب سنتی را به همراه داشت. انتقادها از یحیی بعد از فرافکنی غیرمنطقیاش و لجبازی در نپذیرفتن اشتباهات فنیاش اوج گرفته بود. رفتن علی علیپور (که قابل پیشبینی بود) و مهدی ترابی (که فسخ یکطرفهاش اوج بیسروسامانی باشگاه را نمایان میکرد) شرایط را بحرانیتر کرد. ورود به بازار نقل و انتقالات هم کمتر هواداری را راضی کرد. حامد لک در حالی با پرسپولیس قرارداد بست که رشید مظاهری راهی استقلال شده بود. بعد از عملکرد ضعیف رادو در چند بازی و بهخصوص اشتباهش در دقایق پایانی دربی که جای برنده و بازنده را عوض کرد، هوادار انتظار جذب دروازهبانی را داشت که شماره یک و جانشینی شایسته برای بیرانوند باشد. اما تصویر حامد لک بیشتر با وقت تلف کردنهای اعصاب خردکنش در اذهان ثبت شده بود.
پس از جدایی علیپور و ترابی، حضور عیسی آلکثیر، انتخاب هیجانانگیزی بهشمار نمیآمد. بهعنوان بازیکنی سیویکساله، مسن و بدون آینده خوانده شد و یک برنامه زنده تلویزیون، رسما او را مصداق بارز گرانشدن بازیکنان دانست. در سطح رسانههای مکتوب هم اوضاع خیلی به نفع آلکثیر نبود؛ کسی برای عیسی فرش قرمز پهن نکرده بود. بقیه خریدهای پرسپولیس هم جز تا اندازهای احسان پهلوان، در حد و اندازههای باشگاه ارزیابی نشدند، چون هیچکدام نام بزرگی نداشتند.
پرسپولیس در چنین شرایطی و با اندوختهای ناچیز (یک امتیاز از 2 بازی) وارد قطر شد.
درحالیکه کرونا به نفع رقیب سنتی عمل کرده بود، پرسپولیس برای بالارفتن از گروه کار سختی در پیش داشت، بهخصوص اینکه تیم یکی از مهمترین محسناتش (حفظ اسکلت تیم) را هم تا حدودی از دست داده بود و با از کف دادن 3ستاره مهم و تأثیرگذار و ۷ بازیکن جدید (که هوادار از خریدن اغلبشان رضایت نداشت) وارد تورنمنت شد؛ تورنمنتی فشرده و نفسگیر با حضور همه رقبای تا دندان مسلح غرب آسیا که تکرار دستاورد 2سال پیش در آن زیادی رویاپردازانه بهنظر میرسید. تیم منسجم و همگون برانکو که به فینال آسیا رفته بود، به تیمی تبدیل شده بود که باید عادت قدیمیاش را کنار میگذاشت و با تغییرات گسترده کنار میآمد. ترکیب تازهای که با یک بازی تدارکاتی مقابل شهر خودرو به قطر آمده بود کارش را با بردهای اقتصادی شروع کرد تا به مرور به هماهنگی برسد. بردهایی که نقش یکی از مهرههای تازه در آن پررنگ بود. حامد لک با سیوهایش، هم پرسپولیس را در تورنمنت نگه داشت و هم ذهنیت افکار عمومی را در مورد خودش تغییر داد. باخت به الدوحیل با توجه به مناسبات پیچیده گروه، کار را سخت کرد. هر چند در پس این باخت هم میشد هماهنگی تدریجی پرسپولیس نوین یحیی را مشاهده کرد؛ تیمی که با وحید امیری (مرد همیشه مؤثر و زحمتکش پرسپولیس) و عیسی آلکثیر (که هنوز سایه علیپور بالای سرش محسوس بود) از همان جلو پرس میکرد و در خطوط میانی و دفاعی جا میافتاد، از اتمسفر ویژه تورنمنتها بهره مطلوبی گرفت. در مسابقاتی که بیشتر از آنکه شبیه لیگ قهرمانان باشد یادآور جام ملتها بود، پرسپولیس بازی به بازی بهتر میشد. بعد از 2برد ناپلئونی مقابل التعاون و شکست برابر الدوحیل، پرسپولیس یحیی از بازی با الشارجه، شکل گرفت و خریدهای جدیدش شمایل ستارهگون یافتند. الشارجهای که در 2بازی قبلی ۱۰گل به رقبای پرسپولیس زده بود تسلیم سرخپوشان شد. یاران قدیمی (شجاع، رسن، وحید امیری کمال و سیامک نعمتی) همانقدر درخشان بودند که بازیکنان تازه. نتایج عجیب گروه، پرسپولیس را صدرنشین و به دیدار با ژاوی و السد فرستاد. درخشش ویژه آلکثیر هم از همینجا شروع شد؛ با آن گل دقایق پایانی دیگر کسی به جای خالی علیپور فکر نمیکرد. شادی گلش که از نگاه ناظران و محافظتکنندگان اخلاق عمومی، غیرقابل پخش بود، باعث شد تماشاگر مشتاقی که پای تلویزیون میخکوب شده بود، شاهکار عیسی را با تأخیر ببیند. موتور گلزنی آلکثیر با 2ضربه سر کلاسیک روشن شده بود و بازی نیمهنهایی غرب آسیا، نوبت نمایش توانایی درست قطعکردن توپ و چسباندنش به تور بود. با زدن 2گل فرشاد پیوسی به پاختاکور پرسپولیس دیگر ستاره الهامبخشاش را یافته بود؛ ستارهای که در لیگ قهرمانان بیشتر از نیمفصل دوم لیگ برتر پارسال گل زده بود. محرومیت در فاصله چند ساعت مانده تا فینال غرب آسیا، بازهم نام عیسی را در صدر اخبار قرار داد. باز هم شادی گل خبرساز شد و محرومیت ششماهه، شوکی به قهرمان ایران وارد کرد که نتیجهاش میتوانست تمام شدن کار و تسلیم در برابر النصر باشد. پرسپولیس بدون بهترین گلزنش در تورنمنت، مقابل النصر ایستاد و اینبار جانشین جوانش گلزنی کرد. شوک ناشی از محرومیت، تنها در 20دقیقه اول بازی تأثیرگذار بود و بعد پرسپولیس شد همان تیم شگفتانگیزی که پس از درگذشت ناباورانه کاپیتانش از انتهای جدول به صدر رفت؛ همان تیمی که با پنجره بسته به فینال آسیا رفت و ۴دوره پیدرپی قهرمان لیگ برتر شد. در مهرماه شگفت انگیز ۱۳۹۹ و در هنگامه اوج گرفتن کرونا و دلار ۳۰هزار تومانی، پرسپولیس تنها بهانه را برای شادی جمعی ایجاد کرد. در اواخر مهر، تیم راهیافته به فینال آسیا با انبوهی حاشیه و مشکل مواجه شده است. زخمهای کهنه دهان باز کردهاند و یاران وفادار ساز جدایی کوک کردهاند. حال و هوای تیم بههمریخته اواخر مهر، شباهتی به تیم درخشان و الهامبخش نخستین روزهایماه اول پاییز را ندارد؛ آیینهای تمامنما از فوتبال ایران که حتی سرحالترین تیم این سالهایش هم بعد از موفقیتی بزرگ نمیتواند از تداوم و ثبات برخوردار باشد. تیمی که باید با ۳غایب در فینال حاضر میشد، شاید با دستهای خالیتری به دیدار نهایی برود. اینکه تا انتهای آذر که قرار است فینال برگزار شود چه خواهد شد را کسی نمیداند. اینکه پرسپولیس بعد از مهرماه شگفتانگیز، همچنان میخواهد قلهها را فتح کند هم ارادهای است که شاید معطوف به قدرت همه ارکان تیم نباشد. اوضاع پیچیده تیمداری در ایران و بحران اقتصادی بیسابقه در همه این سالها، شاید انگیزه ماندن در ارتش سرخ و جنگیدن برای قهرمانی آسیا را مقابل پول هنگفت عربها کمرنگ کرده باشد. تازه با حفظ تمام بازیکنان هم، کار در مقابل نماینده شرق آسیا اصلا ساده نیست. تا آخر پاییز این سیب هزار چرخ خواهد زد، اما آنچه در مهرماه شگفتانگیز ۹۹ رخ داد در خاطرهها خواهد ماند.