• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
دو شنبه 28 مهر 1399
کد مطلب : 113462
+
-

مد و مه

اکران سه هفته‌ای «خشت و آیینه» در رادیو سیتی گیجی تماشاگران و انتقاد روشنفکران را به‌همراه داشت

مد و مه

  سعید مروتی 
تجربه یکه و در آن سال‌ها منحصر‌به فرد ابراهیم گلستان، محصول توأمان اعتماد به‌نفس، مهارت تکنیکی و سرمایه و امکانات است. 2مورد آخر باعث می‌شود گلستان با خیال راحت حسابش را از سینمای فارسی جدا و فیلم را از سر صبر و تأمل شروع کند؛ با بازیگرانی بی‌ربط به سینمای فارسی و اغلب با سابقه تئاتری (مشایخی، مشکین، کشاورز، فنی‌زاده و...) و برخی هم با سبقه روشنفکری (جلال مقدم)؛ با کشف بازیگر نقش اصلی مرد از اطراف و اکنافش (زکریا هاشمی با سابقه کار در استودیوهای فیلمسازی به‌عنوان کارگر و بازیگری محدود در نقش‌هایی کوتاه) و جسارت در انتخاب بازیگر زن (تاجی احمدی، دوبلور و بازیگر تئاتر با سابقه حضور در چند فیلم فارسی). «خشت و آیینه» سال42 شروع و سال43 تمام می‌شود. داستان مشهور و بارها روایت‌شده افتادن و نابود‌شدن لنز گرانقیمت از بالای ساختمان دادگستری، فقط بخشی از ماجرای طولانی‌شدن فیلمبرداری غریب‌ترین تجربه سینمایی نیمه‌اول دهه40 را توضیح می‌دهد. وسواس و پشتکار و تک‌افتادگی هم خودخواسته و هم گریزناپذیر گلستان، در نهایت به فیلمی می‌انجامد که هیچ استودیویی جز استودیو گلستان توان و ظرفیت تهیه‌اش را نداشت؛ فیلمی چنان بی‌ربط به فضای سینمای فارسی که هیچ سینماداری هم حاضر به نمایش‌اش نمی‌شود. فیلم تمام‌شده در سال43، در زمستان 44 با اجاره 3 هفته‌ای سینما رادیوسیتی امکان اکران می‌یابد؛ اکرانی برای ثبت در تاریخ و امکانی برای شروع سینمایی «دیگر» که در شروع، کار نمی‌شود و نمی‌گیرد. تماشاگر گیج و روشنفکر در حال فحاشی از رادیو‌سیتی خارج می‌شود. منتقد متنفر از سینمای فارسی، فیلم متفاوت گلستان را هم دوست ندارد. تند‌ترین نقد را شمیم بهار می‌نویسد و پسرعموهای ستاره سینما، خشت و آیینه را یک مشت ادای روشنفکرانه (بهرام ری‌پور)، فیلمی ژستی (پرویز نوری) و دور از مردم (پرویز دوایی) می‌خوانند. جدای از اینها، حساب‌های قدیمی روشنفکران هم با گلستان محلی برای تسویه می‌یابد. پس تصویر فیلمساز از جامعه و پایین شهر می‌شود «بیگانه‌ای که به تماشا آمده است» (نام داستانی از ابراهیم گلستان). گفت‌وگو‌نویسی آهنگینش نشانه تصنع (کدام راننده تاکسی در تهران مثل هاشم خشت و آیینه حرف می‌زند) و سکانس معروف کافه هم عقده‌گشایی علیه روشنفکران نامیده می‌شود؛ روشنفکرانی که متهم به بی‌عملی‌اند. همین اکران 3 هفته‌ای در رادیو‌سیتی آنقدر بحث و نظر به راه می‌اندازد که توجهی جلب کند و برای آینده، مسیری گشوده شود. سنگ بنای سینمای روشنفکرانه با فاصله‌ای بسیار از پسند‌عمومی و سینمای جریان اصلی، در همین نقطه گذاشته می‌شود. تأثیر فیلم و سازنده‌اش بر نسل‌های بعدی با وجود انکار و تکذیب گلستان، عیان و آشکار است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :