• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 23 مهر 1399
کد مطلب : 113218
+
-

آستانه تحمل

نقد‌و‌نظر
آستانه تحمل

سعید مروتی- منتقد فیلم و روزنامه‌نگار

  متأسفانه پیش‌بینی‌هایی که در مورد شیوع گسترده‌تر کرونا با شروع پاییز به عمل آمده بود، به حقیقت پیوست. در این فاجعه‌ای که رخ داده و سیر تصاعدی مبتلایان و فوتی‌ها، متهم آنقدر زیاد است که نمی‌دانی انگشت اتهام را به سوی کدامشان بگیری. رها‌کردن امور به حال خود و بی‌تفاوتی عمومی را نسبت به آنچه شاهدش هستیم، مقایسه کنید با ماه‌های اول شیوع کرونا؛ زمانی که میزان رعایت بسیار بیشتر از امروز بود و انگار هرچه تلفات بالا رفته هم ترس مردم ریخته و هم اعمال مدیریت و اراده و تصمیم مسئولان متزلزل شده. می‌گویند همه خسته شده‌اند و افکار عمومی حساسیت‌شان به خبرهای تلخ و ترسناک کرونا کمرنگ شده. حالا چند روزی است محدودیت‌‌های تازه‌ای درنظر گرفته شده که براساس آنچه در کوچه و خیابان مشهود است، هنوز با اجرایی‌شدنشان فاصله بسیار داریم. واقعیت این است که ما در یک وضعیت رهاشدگی به‌سر می‌بریم. از شعارها و توصیه‌هایی که در رسانه‌ها منتشر می‌شود اگر بگذریم، در مقام عمل، این رها‌شدگی را می‌توانیم در همه ابعاد و با تمام وجودمان درک کنیم.
  ظاهرا آنها که باید بدانند نمی‌دانند یا فراموش کرده‌اند یا برایشان مهم نیست که ما تهمتن و رویین‌تن و رستم‌دستان نیستیم. به‌نظر می‌رسد روی آستانه تحمل ما زیادی حساب باز کرده‌اند. از طرفی کرونا فاجعه می‌آفریند و از طرف دیگر بحران اقتصادی روزبه‌روز و ساعت به ساعت شدید‌تر می‌شود. این را که با این دست‌فرمان تا کی و تا کجا می‌شود پیش رفت، کسی نمی‌داند. روزگاری اگر حرفی می‌زدی، به سیاه‌نمایی متهم می‌شدی ولی الان خود دست‌اندرکاران در صف اول انتقاد ایستاده‌اند. بازار اتهام‌زنی داغ است و هر گروه و جناح و سازمانی مشکلات را گردن طیف مقابل می‌اندازد. فرقی هم نمی‌کند که موضوع چه باشد؛ از شیوع کرونا تا بالا‌رفتن قیمت سکه و ارز و افزایش تورم گرفته تا پرداخت‌نشدن طلب برانکو و شفر، همیشه مقصر دیگری است. برای پدری که نمی‌داند چطور و چگونه جواب نیازهای اولیه و بدیهی همسر و فرزندانش را بدهد، برای جوانی که شغل و درآمد و آینده ندارد و هواداری که این پرسپولیس و استقلال تنها دلخوشی‌‌اش است، این فرافکنی‌ها چه دردی را درمان می‌کند؟ توجیه کارهای نکرده، راه‌های نرفته و اقدامات انجام‌نشده و پشت گوش انداخته‌شده تا کی قرار است ادامه داشته باشد؟ فقط باید ناشنوا باشی یا خودت را به نشنیدن بزنی که  رنج و سختی مردم را نشنوی؛ مردمی که اتفاقا تا دلتان بخواهد مسئول و متولی به نمایندگی‌شان در حال درفشانی هستند. همه هم در ظاهر از درد مردم می‌گویند و نمی‌خواهند بپذیرند که دوره گفتار‌درمانی تمام شده.
  ما متأسفانه ترمیناتور نیستیم، کاش بودیم. برای دوام‌آوردن به نیرویی فرا‌بشری نیاز داریم؛ به معجونی که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید