
6هفته زندگی برای مرگ
نگاهی به حقوق حیوانات در صنعت مرغداری و بیتوجهی به سلامت جسمی آنها

سپهر سلیمی ـ فعال محیطزیست و حامی حقوق حیوانات
در حوزه حمایت از حقوق حیوانات 2تعریف وجود دارد؛ رفاه حیوانات و حقوق حیوانات. آنچه در این تعاریف، در صنعت مرغداری، شامل حیوانات مزرعهای مانند مرغها میشود، فقط بخشی از حوزه رفاه حیوانات را شامل میشود، زیرا برپایه هیچ تعریفی نمیتوان یک حیوان را پرورش دهیم و آن را بکشیم و از رعایت حقوق آن حیوان صحبت کنیم. آن بخشی که درباره این حیوانات در حقوق رفاهیشان نیز رعایت میشود، بسیار فریبکارانه است و به این دلیل است که ظاهر این صنعت کمی موجه بهنظر برسد. درنظر بگیرید مرغی که قرار است طی 6هفته کشته شود، چه فرقی میکند قفس نیممتری آن را به 2متر بدل کنیم؟ اما این صنعت در همه دنیا چنین کارهایی انجام میدهد و فقط کمی استانداردها را بیشتر میکند. این ارتقای استانداردها نیز بر پایه فشارهایی است که حامیان حقوق حیوانات در سالهای طولانی بر صنعتگران آوردهاند. ما به این موضوع میپردازیم که یکی از عوامل نابودی محیطزیست دامپروری است. اما مهمتر از آن انتقال بیماریها از طریق این صنایع به انسان است. ویروس کرونا نیز پیش از این پیشبینی شده بود نه اینکه از سمت حیوانات وحشی به انسان منتقل شود، بلکه به وسیله حیوانات اهلی و دامها به زندگی انسان رسوخ کند. وقتی سالی میلیاردها مرغ در دنیا پرورش پیدا میکند، مجموعهای بزرگ برای پرورش انواع ویروس، تکثیر و جهش آنها بهوجود آوردهایم. همانطور که پیش از این از طریق مرغها با آنفلوآنزای اسپانیایی میلیونها نفر کشته شدند، امروز نیز باید منتظر چنین وضعیتی با ابعاد بزرگتر باشیم. تصور کنید با توجه به آنتیبیوتیکی که به این پرندگان تزریق میشود، ما با هر وعده غذایی از این پرنده، آن را وارد بدن خود میکنیم و نسبت به این واحد دارویی ایزوله میشویم، زیرا 75درصد آنتیبیوتیک مصرفی، برای دام و طیور استفاده میشود. از اینرو در کشورهای در حال توسعه نظارت روی مصرف این دارو پایینتر بوده و باعث میشود بدن ما نسبت به این دارو مقاوم شود. با خوردن هر غذای گوشتی شما یک قرص آموکسیسیلین هم وارد بدن خود کردهاید. از اینرو باید هنگام بیماری از دوز بالاتری از این دارو استفاده کنید. روزی میرسد که دیگر هیچ آنتیبیوتیکی پاسخگوی بیماری نبوده و بخشی از آدمها در سالهای بعد بهعلت مقاومت میکروبی از بین خواهند رفت. بنابراین ممکن است در آینده افراد با خراشی کوچک هم از بین بروند و بمیرند. پس باید روزی جوابگوی ظلمی که میکنیم باشیم.
در صنعت مرغداری، مرغ در 6هفتگی کشته میشود، سالها اصلاح نژادی روی این پرنده انجام شده تا وزن او در کمترین زمان، بالا برود و زودبازده شود. غافل از اینکه ممکن است بخشهای دیگر بدن مرغ به آن اندازه رشد نداشته یا تاب این تغییرات یکباره را نیاورد. مثلا آمار تلفات در مرغداریها، گاهی سکته این پرنده است. سیستم قلبی و عروقی مرغها در این فرآیند زودبازده چندان رشد نکرده و سریع سکته میکنند. مثلا اگر تریلی از کنار این مرغداریها عبور کند و بوق بزند، تعدادی از این پرندگان همانجا سکته میکنند و میمیرند. ما طی 40روز مرغ را به مرحله مصرف میرسانیم، درحالیکه مراحل رشد و زندگیاش به شکل عادی 8سال طول خواهد کشید. به این نکات توجه کنید؛ مرغهایی که ما هر روز در غذای روزانه استفاده میکنیم، جوجههایی هستند که پس از واکسیناسیون به مرغداری برده میشوند. مکان زندگی آنها شلوغ، بینور، بدون هوای تازه و خاک است. در مرغداریهای صنعتی برای کم کردن تلفات ناشی از نوک زدن جوجهها، نوک آنها را با دستگاهی مخصوص و تیغه داغ میچینند که عملی بسیار دردآور است. بهتر است بدانید که در این فرآیند حتی گاهی اوقات زبان بعضی از جوجهها بریده میشود. این کار در زندگی جوجههای گوشتی، یکبار اتفاق میافتد، چون چند هفته بعد از تولد ذبح میشوند، ولی در مرغهای تخمگذار این عمل بازهم در هفته دوازدهم تا پانزدهم تکرار میشود. مرغهای گوشتی همیشه باید درحال خوردن باشند تا چاق شوند، به همین علت در خیلی از مرغداریها تمام ۲۴ساعت شبانه روز لامپها روشن میمانند تا آنها نخوابند و همیشه غذا بخورند. ژن مرغهای گوشتی طوری تغییر داده شده و نحوه نگهداری و تغذیه آنها در مرغداریهای صنعتی بهگونهای است که وزن آنها در ششهفتگی به بیشترین مقدار یعنی ۴ کیلوگرم میرسد. استخوانبندی این مرغها تحمل این همه وزن را ندارد و باعث میشود بیشتر مرغها لنگ بزنند. برای کاهش درد، روی زمین آمونیاک میریزند اما با این کار پشت مرغها زخم میشود و پرهایشان میریزد.
برای اینکه سالانه میلیاردها مرغ کشته نشود، پایان این صنعت است. شاید در روزگاری منابع لازم نبود یا تنوع غذایی محدود بود، اما امروز دیگر اینچنین نیست. بنابراین ما نیازی به پروتئین حیوانی نداریم. اینکه وضعیت این صنعت در رعایت حقوق حیوانات بهتر شده نیز بهنظر، نوعی سبزشویی یا دروغهای محیطزیستی میآید تا این کار غلط ادامه پیدا کند. شاید برای تداوم زندگی زمین به این نیازمند باشیم که صنعت مرغداری و دامپروری را خاتمه دهیم. باید وعدهها در استفاده از محصولات گوشتی به 2وعده در هفته محدود شود. دلیلش، هم گرمایش و هم نابودی منابع محدودشده زمین است. فعالان محیطزیست معتقدند گوشتخواری باید تمام شود. این بهمعنای گیاهخواری همه مردم روی زمین نیست، بلکه کاهش و مصرف حداقلی از گوشت است. به عددها توجه کنیم. تخمین زده میشود سالانه ۷میلیارد جوجه نر در جهان بهصورت زنده به گوری، خرد و پرسشدن، خفگی و آتشزدن یا با انداختن داخل چرخگوشت، جان خود را از دست میدهند، چراکه آنها تخممرغی تولید نمیکنند و ضایعات مرغداری به شمار میروند. این صنعت هیچگاه نمیتواند در حمایت از حقوق این پرندگان کارهای اساسی انجام دهد، پس باید واقعبین بود.