• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 20 مهر 1399
کد مطلب : 112742
+
-

سال گذار

یکی از جریان‌سازترین پاورقی‌های دوران در این سال منتشر شد

سال گذار

  محمد مقدسی      
نادر ابراهیمی، نویسنده تازه‌کار آن سال‌ها، نخستین مجموعه داستان خود، «خانه‌ای برای شب» را چاپ کرد. ابراهیمی دوران نویسندگی بسیار متغیری داشت و نخستین اثر او بازتاب فراز و فرود روحیه تجربه‌گرای او بود؛ داستان‌های این مجموعه یا سراسر شکست و تردید بودند یا پر از امید و گشایش. زبان داستان‌های او در این دوره ادبی و شبه‌کلاسیک بود. جمال میرصادقی هم در این سال با مجموعه داستان «شاهزاده خانم چشم‌سبز» از راه رسید. میرصادقی همچون بهرام صادقی ابتدا داستان‌هایش در مجله سخن چاپ می‌شد، اما تهور و بی‌پروایی صادقی را در داستان‌پردازی نداشت. داستان‌هایش تصویر دردناکی از رنج‌های اجتماعی بودند، اما هنوز به پختگی و استادی سال‌های بعد نرسیده بودند. شخصیت‌پردازی‌های قصه‌ها سیاه‌وسفید، رمانتیک و بیشتر در پی تحریک احساسات خواننده بودند و در نتیجه تأثیر عمیق و ماندگاری بر خواننده نداشتند. برای احمد محمود سال‌های نویسندگی‌اش در دهه‌های 1330 و 1340، تا قبل از نوشتن رمان «همسایه‌ها»، سال‌های تجربه‌اندوزی بود. او در این سال مجموعه داستان «بیهودگی» را منتشر کرد که همچنان بازتاب دوران یأس و ناامیدی بود. داستان‌های این مجموعه، بیشتر روایت گزارشی داشتند تا عمل داستانی و نتوانسته بودند صحنه داستان و درام موفق بیافرینند. او همچنان زیر سایه هدایت و چوبک بود. شاپور قریب، نویسنده‌ای که بعدها با ورود به سینما، سودای داستان‌نویسی را کنار گذاشت، در این سال دومین مجموعه‌ داستان و آخرین کتاب خود «گنبد حلبی» را نوشت؛ داستان‌های این مجموعه، نثری ساده و روان داشتند و نگاه اجتماعی‌ای شبیه آثار میرصادقی در آنها دیده می‌شد. همزمان با قریب، نویسنده جوان دیگری به نام فریدون تنکابنی، مجموعه داستان «اسیر خاک» را منتشر کرد؛ اثری که به زندگی فقرا می‌پرداخت و نگاهی پخته نداشت. تنکابنی داستان و مقاله را با هم ‌آمیخته بود و در حد شعار تنزل داده بود. او سعی کرده بود داستان‌هایش طنز، اجتماعی و در عین حال فلسفی باشند، اما در هیچ‌کدام توفیقی به‌دست نیاورده بود. در این سال یکی از مشهورترین و پرفروش‌ترین و جریان‌سازترین کتاب‌های نویسندگان پاورقی با نام «امشب دختری می‌میرد» به‌وسیله رسول ارونقی کرمانی منتشر شد. ارونقی کرمانی سال‌ها سردبیر اطلاعات هفتگی بود و دوره سردبیری او پررونق‌ترین روزهای این مجله بود. این داستان روایت تلاش‌های خبرنگاری بود برای نجات جان دختری که درگیر ماجرای خیانت‌ نامادری‌اش شده بود و قصد خودکشی داشت. اقبال به این رمان سبب شد که بسیاری به تقلید از این شاه‌پیرنگ ارونقی بپردازند.

این خبر را به اشتراک بگذارید