• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
چهار شنبه 16 مهر 1399
کد مطلب : 112455
+
-

تکیه ، تماشاخانه تعزیه بود

داوود فتحعلی‌بیگی از سیر تاریخی نمایش آیینی در ایران می‌گوید

تکیه ، تماشاخانه تعزیه بود


بهنام سلطانی ـ روزنامه‌نگار

وقتی قرار است درباره تاریخچه نمایش آیینی در ایران صحبت کنیم باید سراغ کسی برویم که سال‌ها در این حوزه تحقیق و پژوهش کرده است. داوود فتحعلی‌بیگی نویسنده و کارگردانی که سال‌ها در این زمینه پژوهش کرده، به‌نوعی تاریخ شفاهی تعزیه است و چند‌ماه قبل هم نمایش «عموهاشم» که برگرفته از زندگی یکی از قدیمی‌ترین تعزیه‌خوان‌های تهران بود را روی صحنه برد. او علاوه‌بر نویسندگی و کارگردانی، سال‌ها مدرس دانشگاه بوده و ازجمله فعالان عرصه هنرهای نمایشی است. داوود فتحعلی‌بیگی در سال1380 مدرک درجه یک هنری را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده و یکی از بنیانگذاران جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی است. با او درباره نقش تکایا در ترویج هنر تعزیه گفت‌وگو کرده‌ایم.





آنطور که در کتاب‌ها و متون مذهبی آمده، در برخی مناطق کشور، به‌خصوص تهران تکایایی مثل «تکیه دولت» وجود داشته که جایی برای اجرای مراسم شبیه‌خوانی بوده و امروزه اثری از آنها باقی نمانده است. تکایا چقدر در حفظ آیینی‌ترین نمایش ایرانی‌ها نقش داشته‌اند؟
اگر بخواهم درباره سیر تاریخی تعزیه در ایران صحبت کنم باید بگویم که این هنر آیینی با گذشت زمان و آرام‌آرام به جایی رسید که از دسته‌های عزاداری جدا شد و به‌عنوان یک گونه نمایشی به اجرا درآمد و هویت مستقل پیدا کرد. به تبع این استقلال، تعزیه در جست‌وجوی جایی بود تا به نمایش دربیاید. درست است که در کوچه و خیابان و صحرا هم می‌توان تعزیه را اجرا کرد، اما وقتی وارد یک معماری می‌شود، به این معناست که تماشاخانه ویژه خودش را هم پیدا کرده است. درواقع تکیه به‌واسطه ساختار خاص خودش تماشاخانه ویژه اجرای تعزیه بود. دیگر گونه‌های نمایشی هم برای خودشان چنین تماشاخانه‌ای داشتند. مثلا دورتا دور قهوه‌خانه‌های قدیم سکو بود و بعدها تخت گذاشتند تا تماشاگران بنشینند و هنر نقال در تصویر‌سازی‌ و روایتگری را تماشا کنند. فضای مشابهی در نمایش رو حوضی هم وجود داشت. تعزیه کامل‌ترین گونه نمایشی است، چون هم متن دارد و هم برای خیلی از متون موسیقی ساخته شده که نشانه‌های تکامل این نمایش آیینی است. طبیعی است که این گونه کامل نمایشی به‌جایی برای اجرا هم نیاز داشته و اجرای تعزیه با گذشت زمان به تکایا رسیده است که هم سکویی برای اجرا داشته و هم اینکه دورتادور تکایای قدیم مثل تکیه دولت حجره‌حجره بوده و تحت‌تأثیر معماری ایرانی و به همین منظور ساخته شده بودند. برای اجرای تعزیه در این معماری، قواعدی هم تدوین کردند؛ ازجمله اینکه شبیه‌خوان کجای سکو مستقر شود و از کدام سوی سکو بچرخد. بیشتر شبیه‌خوان‌ها وقتی می‌چرخند طرف چپ بدنشان به سمت سکو است و کسی هم دلیل اصلی‌اش را نمی‌داند. البته حدس‌هایی زده می‌شود؛ مثلا برخی می‌گویند دلیلش این است که در کعبه هم به سمت چپ می‌چرخند.
تکیه به‌واسطه معماری ایرانی و اسلامی‌اش، تعزیه را به سمت خودش کشاند یا تعزیه در ادامه سیر تکاملش به اجرا در تکایا رسید؟
به تعبیری می‌گویند تکیه جایی شبیه خانقاه بوده که دراویش در آن جمع می‌شدند؛ یعنی این معماری که کم و بیش در تکایا می‌بینیم بنا به قولی سابقه داشته، اما این تعزیه بوده که سیر تاریخی‌اش را از تعزیه سیار در دسته‌های عزاداری تا تعزیه ثابت طی کرده و زمانی که به این مرحله می‌رسد به تکایا می‌رسد. دلیل اینکه چرا یک معماری مثل تکایا را برای اجرای تعزیه انتخاب می‌کنند را باید در کتب تاریخی جست‌وجو کرد. به هر حال طبیعی است که تعزیه مکانی را پیدا می‌کند که با ساختار و شیوه اجرایش همخوانی دارد.
شما آثار متعددی درباره سیر تاریخی تعزیه دارید و چند‌ماه قبل هم نمایش عمو هاشم که سرگذشت یکی از شبیه‌خوان‌های قدیمی بود را روی صحنه بردید. تکایا جایی برای تربیت شبیه‌خوان‌هایی مثل عموهاشم هم بودند؟
نمی‌توانیم بگوییم تکایا مدرسه‌ای برای تعلیم و تربیت شبیه‌خوان‌ها بوده‌اند. ممکن است از معماری تکایا برای یاددادن شیوه اجرا به شبیه‌خوان‌ها استفاده می‌کردند. از آنجا که آموزش شبیه‌خوانی سینه‌به‌سینه است، شبیه‌خوان‌ها در هیئت‌های هفتگی تعلیم می‌دادند و تعلیم می‌دیدند. طبیعی است که آنها در جایی که قرار بود اجرا داشته باشند، تمرین خوانش و اجرا هم می‌کردند، اما مسلما تکایا در اختیار گروه‌های تعزیه نبودند. هر تکیه برای خودش بانی و متولی داشت و بانی‌ها از گروه‌های تعزیه برای اجرا دعوت می‌کردند.
تکایای قدیمی تهران مثل تکیه تجریش یا تکیه دولت محلی برای اجرای تعزیه بودند و این رویه به سایر تکایای تهران هم کشیده شد. اجرای تعزیه در تکیه از کی و در کدام مناطق به یک سنت بدل شد؟
برای اینکه به این پرسش پاسخ بدهیم باید به زمان ساخت نخستین تکیه در تهران رجوع کنیم. مثلا عده‌ای تکیه دولت را قدیمی‌ترین تکیه تهران می‌دانند، درحالی‌که این تکیه در دوره ناصر‌الدین‌شاه در تهران ساخته شده و تکیه‌ای با همین نام در زمان حاج میرزا‌آغاسی ساخته بودند که قدیمی‌تر بود. تکایایی در محله‌های مختلف تهران بنا می‌شد کمااینکه برخی از اصناف و متمول‌ها برای خودشان تکیه می‌زدند. از این‌رو نمی‌توان حکم قطعی داد که نخستین تعزیه در کدام تکیه اجرا شده است. فکر می‌کنم جواب این سؤال را بتوان در کتاب‌های دکتر شهیدی یافت.
با از بین رفتن برخی تکایای قدیمی، تعزیه هم به‌عنوان نمایش سنتی و آیینی ایرانیان رو به افول رفت. تعطیلی تکایای قدیمی و تاریخی را می‌توان دلیل اصلی از رونق افتادن تعزیه دانست یا باید دلایل دیگری را مثل ظهور تئاتر که یک گونه نمایشی غربی است برشمرد؟ 
یکی از اتفاقات تاریخی این مملکت این است که در دوره قاجار با پدیده‌ای به نام تئاتر که از فرنگ آمده بود آشنا شدیم. وقتی مدرسه دارالفنون ساخته شد یک سالن نمایش کوچک هم برای آن درنظر گرفته شد. گفته می‌شود نخستین تماشاخانه به سبک فرنگی‌ها در همین دارالفنون دایر شد و برخی معلم‌های فرانسوی گاهی نمایش‌هایی را تمرین می‌کردند و در این سالن به نمایش می‌گذاشتند. این اتفاق در زمان ناصرالدین‌شاه رخ داد، اما نکته اینجاست که همزمان با ساخت دارالفنون و راه افتادن تماشاخانه این مدرسه، هنوز تکیه دولت دایر بود. چه اتفاقی افتاد که بخشی از جامعه روشنفکری ما تعزیه را رها کردند؟ البته حکومت پهلوی هم به‌شدت تعزیه را رها کرد و به ارزش‌های دراماتیک و نمایشی هم توجه نشد تا آرام‌آرام تکیه دولت به فراموشی سپرده شد و آن را تخریب کردند. سؤال اساسی این است که تکیه دولت چرا تخریب شد؟
می‌خواهید بگویید رژیم پهلوی با تخریب تکیه دولت، بنای تعطیلی تعزیه را داشت؟
تخریب تکیه دولت بدون تردید عامدانه بود. کما اینکه در اواخر دوره قاجار هم توجه حاکمیت به اجرای تعزیه در تکیه دولت رو به افول می‌رود. این بی‌توجهی به تعزیه یک نکته قابل تامل است؛ یعنی ما به جای اینکه نمایش سنتی خودمان را به‌عنوان هنر بپذیریم انگ خرافات به آن چسباندیم و به اهمیت و تأثیرگذاری‌اش توجه نکردیم، ضمن اینکه حکومت‌های دیکتاتوری خیلی با این ژانر از هنر نمایش میانه خوبی ندارند. حتی وقتی تئاتر مدل اروپایی در ایران باب شد، تعارض بین گروه‌های تئاتر و حکومت‌ها را می‌بینیم و برخی تئاترها یا اجازه اجرا نمی‌گرفتند یا سانسور می‌شدند و یا جلوی پیش‌پرده‌خوانی را می‌گرفتند. در چنین بستری این پرسش مطرح می‌شود که چرا تکیه دولت تخریب شد، اما امثال آنچه در دارالفنون به‌عنوان سالن نمایش تاسیس کرده بودند رواج پیدا کرد؟ طرفداران تئاتر می‌گفتند این گونه نمایشی ماهیت انتقادی دارد، درحالی‌که این اتفاق در تعزیه هم می‌افتاد. مهم‌ترین مضمون تعزیه جدال خیر و شر و تقابل حق و باطل است.
معتقدید اگر تکیه دولت و سایر تکایای قدیمی به حیات‌شان ادامه می‌دادند، تعزیه هم با وجود ظهور تئاتر در ایران راه خودش را می‌رفت و دچار افول نمی‌شد؟
کونت دوگوبینو، سفیر وقت فرانسه در دوره حکومت قاجار، گفته بود در آینده از دل تعزیه یک نمایش ایرانی بیرون خواهد آمد. طلیعه این نمایش ملی با تعزیه‌هایی که در آن دوره اجرا می‌کردند هویدا شده بود. باید در دوره خودش سازوکار اجرای تعزیه به‌عنوان یک گونه نمایشی موزیکال ایرانی را بازتعریف می‌کردند نه اینکه صورت‌مسئله را پاک کنند. این اتفاق در کشورهایی مثل چین و ژاپن رخ داد. آنها هم قصه‌های اساطیری و عرفانی خودشان را داشتند و این میراث را برای نسل‌های بعدی نگه داشتند و برای آن مدرسه و آموزشگاه تاسیس کردند. غفلت ما چه به‌عنوان حاکمیت و چه به‌عنوان جامعه روشنفکری این بود که به‌عنوان یک پدیده نمایشی به این مقوله نگاه نکرد؛ یعنی نپذیرفتند که بخشی از این گونه نمایشی مذهبی و آیینی است و بخش دیگر آن قصه‌های دیگری دارد. تعزیه داشت نشان می‌داد که قصه‌هایش با دوره معاصر همخوانی پیدا می‌کند؛ مثل تعزیه قتل ناصرالدین‌شاه که یک سال بعد از مرگ او در تکیه دولت اجرا می‌شود و سندش موجود است.
همین امسال تعزیه‌های زیادی در فضای باز و حتی در پارک‌ها و بوستان‌ها اجرا شد و این با ماهیت این گونه نمایشی در تضاد است. با توجه به فقدان تکایای قدیمی چه تصویری را می‌توان از آینده هنر تعزیه در ایران ترسیم کرد؟ آیا باید منتظر شیوه‌های جدید اجرای تعزیه باشیم تا این گونه نمایشی در ایران زنده بماند؟
در سفرنامه‌هایی که برخی فرنگی‌ها نوشته‌اند یا در برخی منابع تاریخی، نقاشی‌هایی می‌بینیم که مردم دور هم جمع شده‌اند و تعزیه تماشا می‌کنند. یکی از قابلیت‌های تعزیه این است که مثل نقالی می‌تواند در هر جایی اجرا شود، اما اصول و هویتش حفظ شود. به‌نظرم لازم است که برای حفظ و اشاعه این هنر آیینی رشته دانشگاهی دایر کنیم و مکان‌های ویژه‌ای برای اجرای آن درنظر بگیریم؛ مثلا محمد رحمانیان نمایش«عَشِقه» را با چنین رویکرد و قواعدی روی صحنه برد و موفق هم بود. این قابلیت وجود دارد که ما همانطور که برای تئاتر، تماشاخانه‌های مدل فرنگی ساختیم، تماشاخانه ویژه نمایش‌های سنتی هم دایر کنیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید