دست رد به سینه شاه
زنی که پزشک احمدی را به پای میز محاکمه کشاند
ستایش یگانه
محمدرضاشاه پهلوی در خاطراتش او را نخستین زنی معرفی میکند که دل در گرو مهرش داشته است، اما این عشق و مهر به جایی نرسید؛ چرا که با مغضوب واقع شدن پدرش (عبدالحسین تیمورتاش) در دستگاه رضاخان، پای ایراندخت تیمورتاش و برادرش- هوشنگ- که روزگاری همبازیهای محمدرضاشاه و اشرف بودند از دربار بریده شد و دلجوییهای بعدی هم نتوانست ایراندخت را به بازگشت به دربار و حشرونشر با خاندان سلطنتی مجاب کند. ایراندخت در سال ۱۲۹۵ در نردین شاهرود متولد شد و در تهران برای تحصیل به مدرسه «ناموس» رفت. سپس برای ادامه تحصیل عازم فرانسه شد و از دانشگاه سوربن دکتری فلسفه گرفت. موضوع رساله دکتری وی «مکتب نوافلاطونی و تصوف مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی» بود. همچنین، او از مدرسه عالی روزنامهنگاری فرانسه و مؤسسه اقتصادی و سیاسی مخصوص کشورهای جهان سوم موفق به اخذ مدرک شده بود. ایراندخت بهمدت 6سال در سفارت ایران در فرانسه سمت رایزن مطبوعاتی و وابسته فرهنگی را برعهده داشت و پیش از سفر به فرانسه، برای اندکزمانی، رئیس اداره حمایت مادران و کودکان در وزارت کار بود. او پیش از عزیمت به فرانسه، برای 5سال در تهران، روزنامه سیاسی ـ اجتماعی «رستاخیز ایران» را که مشی سوسیالیستی داشت اداره میکرد. ایراندخت طبع شعر داشت و برای مجله «آینده» مطلب مینوشت و از طرف دولت فرانسه به دریافت نشان «لژیون دونور» نایل شده بود. او در اردیبهشت 1339، در مطلبِ «به مناسبت 17دی و آزادی زنان» در مجله «آینده» دریافتهایش را از کتاب «سفر دراز روز در شب» اثر یوجین اونیل با مخاطب در میان میگذارد و در ادامه وضع اجتماعی زن ایرانی را در پرتو تحولات پدیدهآمده از پس واقعه 17دی بررسی میکند. ایراندخت برای پیدا کردن قاتل پدرش یعنی پزشک احمدی و انتقام گرفتن از او، راهی محل سکونت پزشک احمدی در بغداد شد و سرانجام توانست او را به کشور بازگرداند و پای میز محاکمه بکشاند. ایراندخت تیمورتاش سرانجام در سال ۱۳۷۰ در پاریس درگذشت.