تهرانیها اوقات فراغتشان را چگونه میگذرانند!
قرار ما ؛ سالن تماشاخانه
شقایق عرفینژاد
از اواخر قاجار، تهران در حال تغییر، کمکم صاحب تماشاخانه شد. تا پیش از ایجاد این تماشاخانهها، در دوره مشروطه نمایشهایی از طرف شرکتهای مختلف از جمله شرکت علمیه فرهنگ، در پارکهای تهران اجرا میشد که عمدتاً سیاسی و برپایهمنش سیاسی احزاب بود. با شروع به کار تماشاخانهها نمایشنامههای بیشتری ترجمه شدند و افراد زیادی هم دست به نگارش نمایشنامه و اجرای نمایش زدند. گزارش زیر نگاهی است به تماشاخانههای تهران که بخشی از آنها هنوز غبارگرفته و متروکه وجود دارند و میشود بنای فرسوده و رو به زوالشان را دید.
تالار سعدی
پاییز، ۱۳۲۹ کمتر از 2 سال بعد از تعطیلی تئاتر فردوسی، شاگردان نوشین تئاتر سعدی را در خیابان شاهآباد راهاندازی کردند. نخستین نمایشی که در این سالن اجرا شد، بادبزن خانم وندرمیر بود. در این تئاتر که بیش از ۵۰۰ نفر گنجایش داشت، با تجهیزاتی مثل سن گردان به کار رفته بود و استقبال آنقدر زیاد بود که از شهرهای دیگر هم براری دیدن اجراهای این نمایش میآمدند. آنطور که پرویز خطیبی در کتاب «خاطراتی از هنرمندان» مینویسد بیشتر بزرگان تئاتر آن روز یعنی لرتا، توران مهرزاد، ایرن، محمدعلی جعفری، خیرخواه و خاشع در این تئاتر شرکت داشتند. تئاتر سعدی در واقع پس از تئاترهای فرهنگ و فردوسی، سومین محلی بود که این هنرمندان در کنار هم با آن همکاری داشتند. تئاتر سعدی در واقع زمانی راه میافتد که نوشین به دلیل فعالیتهای سیاسی در زندان است و با هدایت مستقیم او از زندان توسط همسرش لرتا، آثار نمایشی عالی در این تماشاخانه روی صحنه میآید. تئاتر سعدی در خیابان شاهآباد سابق حد فاصل میدان بهارستان و چهارراه مخبرالدوله در مکان سابق سینما اطلس، مقابل خیابان باغ سپهسالار واقع بود. تئاتر سعدی خارج از لالهزار بود تا از طرفی از تجمع تئاترها و آدمها دور باشد و از طرف دیگر این پیام را برساند که تماشاگر در این تئاتر شاهد اجراهای متفاوتی نسبت به تئاترهای لالهزار خواهد بود. تئاتر سعدی در نخستین ساعتهای کودتا مورد هجوم دسته شعبان جعفری قرار گرفت و به آتش کشیده شد. سرنوشت این بنا سوختن بود و بعدها در سال 48 هم که به سینما سعدی تبدیل شده بود، 3 ساعت تمام در آتش سوخت و چیزی از آن باقی نماند.
تالار زرتشتیان
ارباب افلاطون شاهرخ از چهرههای شناختهشده تئاتر اواخر قرن سیزدهم بود. او بیشتر از 50 سال در تئاتر نوشت، کارگردانی کرد و کار اجرایی و مدیریتی انجام داد. در سال 1295 به دعوت او 6 نفر از زرتشتیان با همکاریهای مالی و فرهنگی یک سالن نمایش در مرکز خیابان جمهوری اسلامی، چهارراه قوامالسلطنه، کوچه شاهرخ ایجاد کردند.
بعد از 3 سال کار این تالار به مدیریت هنری «حسین خیرخواه» متوقف شد، اما در سال 1311 با تشکیل گروه جدیدی توسط ارباب افلاطون و با شرکت لرتا، معزدیوان فکری و حسین خیرخواه با نام مجتمع تئاترال تهران شروع به کار کرد. سانسورهای شدید در سال 1316 باعث شد این تالار بعد از یک دوره رکود در اختیار کارگردانان ارمنی قرار گیرد. سال 1322 این تالار در یک قرارداد در اختیار مانوئل واروتیان قرار میگیرد. اما بعد از مدتی او قرارداد را فسخ میکند و تالار زرتشتیان پس از 30 سال وقف درمانگاه و کتابخانه میشود.
تئاتر تهران (نصر)
در سال 1294 «نصرالله باقراف» سالنی را در قسمت جنوبی گراندهتل ساخت و شروع به اجرای تئاتر در آن کرد. بعد هم تغییراتی در این هتل ایجاد شد و در نتیجه این سالن به وجود آمد. تماشاخانه گراندهتل در آن زمان تنها تماشاخانه آبرومند تهران بود و برای اجرا در آن باید مدتها در انتظار میماندند. سال 1319 تماشاخانه دائمی تهران در هنرستان هنرپیشگی زیر نظر «سیدعلی نصر» افتتاح شد و اهالی پایتخت از اجراهای این سالن استقبال زیادی کردند. اما ظرفیت این سالن کم بود. به همین دلیل نصر تصمیم گرفت سالن گراندهتل را برای اجراها اجاره کند. در اردیبهشت سال 1320 او این سالن را به مبلغ 3 هزار ریال اجاره کرد و 25هزار ریال هم از محل بودجه هنرستان هنرپیشگی به تعمیر و ایجاد غرفه در آن اختصاص داد. به اینترتیب تماشاخانه دائمی تهران شب پنجشنبه 10 مهرماه 1320ساعت 7 شب افتتاح شد. سیدعلی نصر تا مدتها مدیر این تماشاخانه بود. اما با دریافت پست سفیر ایران در چین، که عدهای معتقدند تبعید محترمانه او از ایران بود، تئاتر را رها کرد.
بعد از رفتن او «احمد دهقان» که نماینده مجلس و مدیر محله تهران مصور بود، مدیریت سالن را در اختیار گرفت. دفتر تهران مصور هم در طبقه بالای همین تماشاخانه فعال شد. ششم خرداد سال 1329 احمد دهقان در دفتر مجله ترور میشود و از آن پس مهندس والا مدیر تئاتر میشود. سال 1341 و پس از درگذشت سیدعلی نصر به احترام زحمات او برای این تئاتر نام نصر بر آن گذاشته میشود. تئاتر نصر کورسوزنان تا سال 1367 دوام میآورد، اما برای همیشه تعطیل و به مخروبه تبدیل میشود. طی سالهای گذشته برنامههایی برای بازسازی این تئاتر تنظیم شد که هیچکدام به نتیجه نرسید، اما گفته میشود این تئاتر باشکوه دوباره مرمت میشود و زندگی در آن جریان مییابد.
تئاتر ملی
تئاتر ملی نخستین تماشاخانه تهران خارج از دارالفنون بود که به شکل امروزی ساخته شده بود و صندلی داشت و برای نمایشها بلیت میفروخت. این سالن در سال 1288 شروع به کار کرد. مؤسسش محققالدوله بود که به یاری «سیدعلی نصر» آن را در سال 1288 در طبقه بالای «مطبعه فاروس» ساخت. هنوز هم اگر در تقاطع خیابان لالهزار و جمهوری اسلامی بایستید، ساختمان متروکه چاپخانه فاروس و البته بالاخانه آن و تماشاخانه را میبینید. تئاتر ملی حدود 500 نفر گنجایش داشت و نخستین بار با نمایش «بازرس» گوگول افتتاح شد. محققالدوله، مؤسسش، از وطنپرستان بود و میان روشنفکران احترام داشت. او ترجمه میکرد وگاه نمایشنامههایی هم مینوشت و روی صحنه میبرد. تئاتر ملی تا سال 1294 فعال بود.
تالار فردوسی
بعد از ترک تالار فرهنگ یا پارس نوشین تماشاخانه دیگری را به نام فردوسی راهاندازی کرد. این تالار با مشارکت یکی از سرمایهگذاران تالار فرهنگ در سال 1326 افتتاح شد. هرچند سالهای 1324 و 1325 هم برای سال ساخت آن در منابعی ذکر شده است. از جمله مرتضی احمدی در کتاب زندگی من مینویسد: «این تماشاخانه در لالهزار، کوچه ملی بود و قبلاً به نام سینما فردوسی شناخته میشد. اما از نظر نمایشهای پرجاذبه و جلب تماشاگر موفق نبود. در سال 1325 عبدالحسین نوشین با در اختیار گرفتن سینما و تبدیل آن به تئاتر فردوسی و استفاده از شاگردانش این تماشاخانه را افتتاح کرد.» در تماشاخانه فردوسی هم مثل تالار فرهنگ سیاست بر استفاده از زبان محاوره اقشار مختلف جامعه بود. تئاتر فردوسی هم از جمله تئاترهایی بود که در کودتای 1328 مرداد تعطیل شد. اما یک سال بعد اصغر تفکری، بازیگر هنرمند دهه 1330، آن راخریداری کرد و اسم تئاتر تفکری را گرفت و تا مدتها با همان شیوه و خاطره تالار فردوسی فعالیت کرد.
تالار فرهنگ
سال 1323 به کوشش «عبدالحسین نوشین» آغازگر تئاتر نوین ایران در دهه 20، تالار فرهنگ ساخته و افتتاح میشود. 3 سرمایهگذار نوشین را در ساخت این تماشاخانه کمک میکنند. با کمک مالی این 3 تاجر که در بازار تهران فعال بودند، در ضلع غربی بخش شمالی خیابان لالهزار و پایینتر از کوچه اتحادیه این سالن با گنجایش 500 صندلی و با اجرای نمایش «ولپن» از بن جانسن شروع به کار میکند. نکته جالب و جانبی درباره این تئاتر این است که ساختمان آن در ورودی پاساژی قرار داشت که چند خیاطخانه مطرح خیابان لالهزار در آن مشغول به کار بودند و به اضافه مغازههای پارچهفروشی هم بودند که از محل تماشاخانه بهعنوان انبار استفاده میکردند. با ترغیب سرمایهگذاران و شاگردان نوشین صاحبان این انبار بزرگ راضی شدند انبار را برای ساخت تماشاخانه به آنها واگذار کنند. همین مغازههای پارچهفروشی و خیاطیها جاذبهای برای تماشاگران شیک این تالار بودند. آنها پیش از شروع نمایش در خیاطیها و پارچهفروشیها گشت میزدند و سفارش لباس میدادند یا در رستورانها و کافههای لالهزار وقت میگذراندند. سال 24 نوشین و خیرخواه با سرمایهگذاران تالار اختلاف پیدا میکنند و آن را ترک میکنند. تماشاخانه پارس امروز متروکه و بیهیچ توجه و برنامهای میان پاساژ نیمهمخروبه رها شده است و تنها میتوان تابلو و بالکنش را دید.
استودیو درام کرمانشاهی
این استودیو و در واقع تماشاخانه سال 1310 به سرپرستی میرسیفالدین کرمانشاهی، از آغازگران اجرای نمایش با دکور در ایران، راه افتاد و برای نخستین بار در ایران بود که از واژه استودیو برای چنین مکانی استفاده میشد. دکور نمایشها برای تماشاگران آن روز بسیار جذاب بود و از این نمایشها استقبال میکردند. میرسیفالدین کرمانشاهی زمانی کارش را شروع کرد که نمایشنامههای کمالالوزاره محمودی، سیدعلی نصر و رضا کمال شهرزاد در کمدی ایران، کمدی اخوان و جامعه باربد اجرا میشد. علیاصغر گرمسیری که در این استودیو کار میکرده، میگوید: «هنگامی که کرمانشاهی دستاندرکار آماده کردن آخرین نمایش خود، لیلی و مجنون بود، رقبای او هم همین نمایشنامه را مخفیانه تمرین میکردند. آنها هنرپیشه نقش مجنون در کار کرمانشاهی را در آخرین روزهای تمرین به سوی خود میبرند و این باعث میشود کار کرمانشاهی به خودکشی برسد.» استودیو کرمانشاهی تا سال 1312 در خیابان لالهزار، جنب مسجد لالهزار، فعال بود.
کمدی اخوان
بعد از تعطیلی کلوپ موزیکال «محمود ظهیرالدینی» که کارش را با کمدی ایران و علی نصر شروع کرده بود، کلوپ کمدی اخوان را شکل داد. نخستین آشنایی محمود آقا ظهیرالدینی با تئاتر به نقل از مجله تئاتر(1331) در شب عروسی خودش و دیدن مطربهایی بود که با اقتباس از طبیب اجباری مولیر روحوضی اجرا میکردند. بعد هم در قهوهخانههای زرگرآباد و کریمآباد نمایشهای دیگری دید و خودش دست به کار نمایش شد. حدود سال 1302 او کمدی اخوان را تأسیس کرد و نمایشنامههایی آداپتهشده و کوتاه از مولیر را اجرا و خودش هم در آنها بازی میکرد. در ضمن نمایشنامههایی هم مینوشت. کلوپ اخوان مدت کوتاهی فعالیت کرد. ظهیرالدینی که در نتیجه کار زیاد ضعیف شده بود، دچار سل شد و با وجود این بیماری هم دست از کار نکشید. اما چند سال بعد دیگر بیماری امانش نداد و در جوانی دنیا را ترک کرد.
کلوپ موزیکال
علی نقی وزیری نخستین موسیقدان ایرانی بود که در اروپا تحصیل کرده بود. او در سال 1301 با جمع کردن مردان جوانی که در زمینه موسیقی استعداد داشتند و چند خانم ارمنی کلوپ موزیکال را تأسیس کرد. وزیری در این کلوپ شروع به اجرای نمایشهای موزیکال اجرا میکردند. اجراهای این کلوپ تنها در تهران نبود و گروه به شهرهایی از جمله رشت و بندر انزلی هم سفر کردند. کلوپ موزیکال شهرت زیادی پیدا کرد، اما فقط مدت بسیار کوتاهی کارش را ادامه داد. 2 سال بعد از شروع فعالیت کلوپ آتش گرفت و برای همیشه تعطیل شد.
جامعه باربد
به تأثیر از کلوپ موزیکال در سال 1305 گروهی به نام جامعه باربد در تماشاخانهای به همین اسم به سرپرستی «اسماعیل مهرتاش» شروع به کار کرد. این تئاتر هم در خیابان لالهزار بود و افرادی چون ملوک ضرابی، ابولحسن صبا، حسین خیرخواه و عبدالحسین نوشین در آن نمایشهایی موزیکال بر اساس داستانهای لیلی و مجنون و خسرو و شیرین اجرا میکردند. این تئاتر تا اوایل دهه 20 فعال بود، اما کارش به تعطیلی کشید و بعد در سال 26 دو باره شروع به کار کرد و 8 سال به کار ادامه داد و بعد دیگر برای همیشه خاموش شد. نمایشهایی که در این تماشاخانه اجرا شدند، آثاری برگرفته از ادبیات و شعر کهن ایران از جمله نظامیگنجوی و فردوسی یا برگردانهایی از نمایشنامههای خارجی بودند. اجراهای این سالن آنقدر مورد استقبال تماشاگران قرار میگرفتند که نوشته شده در سال 1310 زمان اجرای لیلی و مجنون ازدحام جمعیت چندان بود که خیابان بسته شد و تا پلیس وارد ماجرا نشد، سامان نگرفت. رفتهرفته این تئاتر هم مثل بقیه تماشاخانههای لالهزار به آتراکسیون تن داد و هنرمندان آن و از جمله خود مهرتاش آن را ترک کردند. امروز در لالهزار از این تماشاخانه تنها نامی بر کوچهای مانده است.
تماشاخانه سنگلج
کافی است نگاهی به فهرست نمایشهای اجراشده در این تماشاخانه بیندازید تا بدانید یکی از مهمترین سالنهای نمایش در تهران است. این تماشاخانه در سال 1344 توسط وزارت فرهنگ و هنر برای اجرای نمایشهای ایرانی در محله سنگلج و ضلع جنوب غربی پارکشهر تأسیس شد. این تماشاخانه 1034مترمربع وسعت دارد و مهرماه سال 44 زمانی که نخستین جشنواره نمایشهای ایرانی برگزار میشد، گشایش یافت. نخستین نمایش اجرا شده در آن هم پهلوان اکبر میمیرد نوشته «بهرام بیضایی» به کارگردانی «عباس جوانمرد» بود. سنگلج در آن زمان از نظر تجهیزات فنی، نور، صدا و آکوستیک سالنی کاملاً استاندارد بود و وجود امکانات صحنهای همچون سن گردان، میلههای بالا برنده پرده و دکور از ویژگیهای خاص آن بود. عباس جوانمرد، بیژن مفید، عزتاللهانتظامی، علی نصیریان، غلامحسین ساعدی و جعفر والی از تئاتریهایی بودند که در این سالن اجرا داشتهاند.
تماشاخانه دارالفنون
این تماشاخانه در واقع قدیمیترین سالن نمایش تهران است. ساختش به سال 1264 میرسد و توسط مزینالدوله نقاشباشی تأسیس شد. در این سال هنوز سالنی برای نمایش در تهران وجود نداشت. مزینالدوله در قسمت شمالی مدرسه دارلفنون دست به ساخت سالنی زد که واژه تماشاخانه برای آن به کار رفت. در این تماشاخانه نمایشنامههای ترجمهشده غیرایرانی روی صحنه میرفت. بازیگران هم بنا بر شواهد و از جمله نوشته اعتمادالسلطنه خارجیها بودند: «چند شب است در مدرسه دارلفنون وزیر علوم گویا تماشاخانه باز کرده. بازیگرها فرنگیها هستند که ابدا بازی نمیدانند و زبان نمیفهمند. اما طوطیوار فارسی یاد گرفتهاند.»تماشاخانه دارالفنون تا تا سال 1270 دایر بود و بعد به دلیل تعصبات و مقاومتها در برابر پدیده جدید، تعطیل شد.