اکبر رادی، چخوف ایران
بسیاری از نمایشنامهنویسهای تئاتر در ایران به نوعی در این عرصه از هنر جنبه فردگرایی(ایندویژوالیسم-اندیویدوآلیسمِ) خود را بروز میدهند و شخصیتهای نمایشهای آنها کمتر به مواجهه فرد با جامعه میپردازند. این مورد در اکبر رادی نمایشنامهنویس و داستاننویس معاصر صدق نمیکند. او که رئالیسم نمایشهایش ریشه در فضای زیست او در دهههای ۲۰ و ۳۰ دارد مواجهه فرد با جامعه را به خوبی مجسم و دراماتیزه میکند. او مصداق بارز صحبتهای شایگان است. کسی که از درد اجتماع و مردمش نوشته و شخصیتهای نمایشنامههایش آدمهایی از جنس همین مردم هستند. اکبر رادی ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در رشت به دنیا آمد. طی 32 سال تدریس در رشته ادبیات سال چهارم دبیرستان، ادبیات نمایشی انستیتو مربیان امور هنری، نمایشنامهنویسیِ مقطع کارشناسی دانشگاه تهران و نمایشنامهنویسی پیشرفته کارشناسی ارشد دانشگاه هنر را ادامه داد و سال 1373به پایان تدریس رسید و بازنشسته شد. نخستین داستان جدیای که نوشت «باران» نام داشت که سال 1338در مسابقه داستاننویسی مجله اطلاعات جوانان چاپ شد و میانِ بیشتر از هزار داستان، برنده جایزه اول شد. بنا بر مطالعه دقیق هنریک ایبسن و آنتوان چخوف بسیاری از فنون ظریف و انسانپردازانه این دو را از آن خود کرده است تا جایی که برخی او را چخوف ایران میدانند. پیش از انقلاب، موفق به نوشتن متنهای مرگ در پاییز، از پشت شیشهها، ارثیه ایرانی، صیادان، لبخند باشکوه آقای گیل، در مه بخوان و هاملت با سالاد فصل شد. پس از انقلاب هم نمایشنامههای پلکان، آهسته با گل سرخ، شب روی سنگفرش خیس، آمیزقلمدون، باغ شبنمای ما، پایینگذر سقاخانه، ملودی شهر بارانی، جناب کنت و آهنگهای شکلاتی را نوشت. رادی همواره معتقد بود: «تا زمانی که نمایشنامه ایرانی با آدمهای معاصر و درد زنده نداشته باشیم، بیگمان تئاتر معاصر ملی هم نخواهیم داشت.»
اکبر رادی، نمایشنامهنویس برجسته ایرانی بامداد پنجم دیماه 1386در بیمارستان پارس تهران در گذشت.