باید حرفی داشت، شکلِ بیان پیدا میشود
گالری هنر جدید سومین نگارخانه هنری بود
معراج قنبری
در روزگار نوجوانی، گالری ارژنگی را در خیابان فردوسی دیده بود. متولد1309 بود و روزهای جوانی را در عالم سینما و تئاتر سپری میکرد. ژازه تباتبایی (سیدعلی طباطبایی) در سال1336 گالری «هنر جدید» را بر پایه آنچه از گالری ارژنگی به یاد داشت، در خانه قدیمی محل تولدش در خیابان بهار به راه انداخت.
بعد از گالری آپادانا در سال1328 در دهه1330 سه گالری و تعدادی باشگاه و تالار هنری ایجاد شد. «گالری استتیک» در سال1333 توسط مارکو گریگوریان در جنوب شرقی میدان فردوسی تاسیس شد. «هنر جدید» دومین گالری تاسیسشده در دهه1330 و سومین گالری رسمی ایران بود. «آتلیه کبود» در سال1339، سومین و آخرین گالری این دهه بود که توسط پرویز تناولی در خیابان ولیعصر کنونی، پایینتر از پارک ساعی قرار داشت. از دیگر مراکز هنری ایجادشده در این دهه باید از «باشگاه مهرگان» که محلی برای مباحثه و مناقشه میان نوگرایان و شاگردان کمالالملک بود، از «تالار فرهنگ» که بیشتر از نمایش آثار هنری، شاهد سخنرانی مقامات دولتی بود و از «تالار رضا عباسی» که در سال1338 برای حمایت از هنرمندان ایجاد شد، نام برد. هنر جدید با هدف نمایش آثار هنرمندان ایرانی تاسیس شد اما با نمایش آثاری از «ماریا ساتوری»، «لوئیس لدرر»، «خوان میرو»، «وینچنزو بیانکینی» و... جایگاهی بینالمللی پیدا کرد. داریوش کیارس در مقاله «تاریخچه گالریهای تهران» در شماره216 نشریه تندیس مینویسد: «پس از نمایشهای گروهی، در سومین نمایشگاه، مجسمههای آهنی و نقاشیهای وینچنزو بیانکینی را برای یک ماه به تماشا گذاشت. 9تابلو از این مجموعه، از دکتر هاکوپیان (ریاست اداره روابط بینالمللی و انتشارات) و سیمین دانشور (مدیر مجله نقشونگار) بود. مجسمههای آهنی بیانکینی که از میلههای مستعمل بود، بعدتر اساس مجسمهسازی ژازه تباتبایی شد. در کاتالوگی که برای این نمایش درآمد، مطلبی از بیانکینی به نقل از مجله «اخبار» دانشگاه تهران و مطلبی از فوسکو مارائینی و بریدههایی از مطبوعات بود. این کاتالوگ بیستوچهار صفحه و به مبلغ ده ریال فروخته میشد.» فعالیتهای این گالری توسعه یافته بود و برای ادامه، به مکان دیگری نیاز داشت؛ از اینرو در سال1338 به خیابان تختجمشید (طالقانی)، کوچه طباطباییمقدم، کوچه پاییز نقلمکان کرد؛ جایی که امروز، طبقه سوم ساختمانی متروک است. محل جدید با یک نمایشگاه گروهی افتتاح شد. در سال1340 واحد انتشارات این گالری نیز تاسیس شد. داریوش کیارس در همان مقاله اضافه میکند: «بخشی با عنوان «واحد انتشارات» در گالری تأسیس شد و کتابچههایی درآمد. نخستین کارتپستالهای داخل جعبه در ایران را در همین سال، گالری منتشر کرد. واحد انتشارات سبب شد کاتالوگ نمایشها کیفیت یابد، چنانچه گاه کاتالوگ تبدیل به کتابی جمعوجور میشد». این واحد در کنار کاتالوگ نمایشگاهها، کتابهایی مانند مجموعه شعرهای خسرو سینایی (1342) و کتابی از آثار ناصر اویسی (1350) را منتشر کرد. به دلیل روابط گسترده ژازه، «هنر جدید» به محلی برای آمدوشد و گردهمایی هنرمندان و نویسندگان تبدیل شده بود. او روحیه عجیبی داشت و درباره خود چنین میگفت: «یک روز نویسندهام و یک روز نقاش از خواب برمیخیزم و یک روز شخص دیگر و این آتش درون من همیشه هست ولی من قالب را هر روز یکجور مییابم. باید حرفی داشت، شکل بیان پیدا میشود». او به کودکان و جوانان علاقه زیادی داشت و در تلاش برای انجام کاری بود. در نهایت چنین شد که شاگردان اول و دوم مقطعهای دبستان و دبیرستان، رایگان در کلاسهای آموزشی گالری ثبتنام میکردند. ژازه در مقدمه کاتالوگ یکی از نمایشگاهها چنین نوشته است: «گالری هنر جدید در نظر ندارد تاریخ ورق بزند، زندگی امروز و مردم امروز را فراموش کند و گذشته و افتخارات آن را بهتنهایی بستاید؛ برای همین هیچوقت نمایشگاههای گالری جدید به اجناس کپکزده و خاکگرفته اختصاص داده نمیشود؛ بلکه به احساس ملت زنده و آنچه امروز وجود دارد، توجه میکند». این گالری یکی از نگارخانههای فعال در دهههای 1340 و 1350 بود. گرچه فعالیت مستمر و منظمی نداشت اما در پهنه هنر و ادبیات معاصر بسیار مؤثر بود. ژازه در 1352 گالریای را در اسپانیا تأسیس کرد و بیشتر در سفر بود. روزهای تحول و دگرگونی نیز بهسرعت فرا رسید و عمر این گالری پایان یافت. برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره رویدادهای این گالری، به سلسله مقالههای داریوش کیارس در شمارههای 216، 217 و 218 نشریه تندیس رجوع میتوان کرد.