سال بلبل مزرعه و شبنشینی در جهنم
تماشاگر گریزان از تکرار، مضامین تازه را در سینمای فارسی میپسندد
سعید مروتی
سال 37 سال تداوم مشکلات و دشواریهای سینمای ایران است. سالی که همچنان شریک درآمدش (شهرداری) با عوارض 40 درصدی جیبش را میزند و تازه رقیب قدیمی (فیلم خارجی) با سلاح تازه و جذابش (دوبله فارسی) سینماداران را تشویق میکند که بین فیلم فرنگی و فیلمفارسی، اولی را انتخاب کنند. فیلمفارسی بهسختی و اغلب در سینماهای نه چندان مطرح اکران میشود، در بهترین حالت به فروشی متوسط میرسد و مطبوعات هم فحشش میدهند.
«بلبل مزرعه» این روند را بر هم میزند. مجید محسنی میتواند صفا و صمیمیت روستایی آمده به شهر را به شکلی باورپذیر به نمایش بگذارد. فروتنی و خلوص مجید محسنی در بلبل مزرعه، استقبال تماشاگران از فیلمی را به همراه دارد که قواعد گیشه در آن رعایت نشده. مجید محسنی جلوی دوربین دوستداشتنی است و پشت دوربین هم احمد شیرازی با اختیارات کامل ایستاده تا سر و شکل فنی فیلم هم قابلقبول از کار درآید. ستاره سینما هم سنت معمول و متداولش را کنار میگذارد و جای فحاشی، بلبل مزرعه را یک فیلمفارسی خوب مینامد.
سناریوی حسین مدنی میثاقیه را ترغیب میکند که پا پیش بگذارد و موشق سروری هم بهعنوان کارگردان ـ دکوراتور از راه میرسد تا «شبنشینی در جهنم» شکل بگیرد. اختلاف میان تهیهکننده و کارگردان، پای ساموئل خاچیکیان را به ماجرا باز میکند. ورود برای تمام کردن ماموریتی نیمهکاره و حاصل هم فیلمی است که تقریبا هیچ ربطی به«ساموئل» ندارد. تیپ حاج جبار خسیس (عزتالله وثوق) و شاگرد طنازش (ارحام صدر) برای تماشاگر جذاب و شیوه استفاده از دکور هم در سینمای فارسی مسبوق به سابقه است. شوخیهای مذهبی فیلم واکنشی منفی در پی ندارد و کسی احساس بیاحترامی به اعتقاداتش نمیکند (سالها بعد عدهای طور دیگری با شبنشینی طرف میشوند). فیلم میفروشد، به فستیوال برلین میرود و کمیسیون نمایش از آن تقدیر میکند. بازتاب انتقادی فیلم هم در مجموع موفقیتآمیز است. سینمایینویسها در شبنشینی نشانههایی از پیشرفت سینمای فارسی را میبینند. البته جز دکتر هوشنگ کاووسی که نه تنها فیلم را میزند که به منتقد تأییدکننده شبنشینی (فرخ غفاری) هم رحم نمیکند.