پیشبینیها از وضعیت بورس در پاییز 99 چه میگویند؟
اما و اگرهای ریزش پاییزی
تحلیلگران بازار سرمایه معتقدند این بازار سقوط یا ریزش نکرده و صرفا در اصلاح قیمتی قرار دارد
مائده امینی ـ روزنامهنگار
دوران رشد شارپی سهمها به سر آمده است. بعضی از تحلیلگران بازار سرمایه دیگر مانند گذشته آینده خوبی برای بورس متصور نیستند و روزهای سبز بازار را به اما و اگرهای مختلفی گره زدهاند؛ بازاری که اگرچه شاید میتوانست بهترین مقصد برای هدایت نقدینگی سمی و سرگردان این روزها باشد، اما درنهایت قربانی ترس سهامداران تازهنفس و سودهای سرسامآور 3ماه نخست سالجاری شد. بررسیهای همشهری از تحلیلگران مختلف نشان میدهد که پاییز و بهخصوص مهرماه، روزهای بهتری در انتظار بازار سرمایه و سهامدارانی است که صبوری کردهاند، اما در نهایت معلوم نیست سرنوشت بورس تا پایان سال چه میشود، بهخصوص که انتخابات آبان آمریکا میتواند تأثیرهای گستردهای بر اقتصاد ایران بگذارد. درحالیکه بیشتر تحلیلگران بورس بر این باور بودند که رشد شارپی این بازار تا ارائه صندوق سوم دولت ادامه خواهد داشت، اما خروج پیدرپی سهامداران، سریال اظهارات کارشناسینشده، حمایتهای بیفایده و بدون برنامه و... همه و همه دست بهدست هم دادند که سهامداران را دلسرد کنند و مقدمات خروجشان فراهم شود. این در حالی است که در مقابل، هستند تحلیلگرانی که معتقدند نگاه بلندمدت به بورس است که برای سهامدار سودهای رؤیایی میسازد. خط فکری آنها بر این محور پیش میرود که سهامدارانی که سال 92 از بازار سرمایه خارج شدند، بازندگان اصلی این بازی بودند و حالا هم وقت آن رسیده که سهمهای طلایی شکار شوند و در پرتفوی سرمایهگذاران قرار گیرند. اما استراتژی ما باید چگونه باشد؟ نگرانیهای این روزهای بورسیها چقدر باید جدی گرفته شود و بازار سرمایه قرار است در پاییز چه رفتاری از خود نشان دهد؟
آبان؛ ماه سرنوشتساز بورس
زهره پدرام نیا ـ کارشناس بازار سرمایه
جای پول ترسو در بورس نیست. این حقیقتی است که بارها و بارها گفته شده، اما بهنظر میرسد گوش سهامداران هیجانزده بدهکار آن نبوده است. در روزهای ابتدایی پاییز99 با تحلیل شاخص متوجه خواهیم شد که شاید بازیهای کوتاهمدت بورس خیلیها را خسته کند و باعث شود آنها از این قطار پیاده شوند. شاخص، بعد از تثبیت در یکمیلیون و 700هزار واحد و رسیدن به یکمیلیون و 750هزار میتواند بهسرعت رشد کند اما این اتفاق در صورتی رخ میدهد که کف یک میلیون و 500هزار را از دست ندهد یا ناگهان ریزش عجیب و غیرقابل پیشبینیای برای بورس پیش نیاید.
البته سازمان بورس سیاستهای حمایتی مختلفی را درنظر گرفته است؛ مثلا این سازمان انتشار اوراق اختیار فروش برای بعضی نمادها را در دستور کار خود قرار داده است. این موضوع به ما نشان میدهد که در نمادهای بزرگ و سهمهای بنیادین کف قیمتی بسته شده است و کسانی که سهام این شرکتها را در قیمتهای مناسبی خریداری کردهاند چندان متضرر نخواهند شد. من پیشبینی میکنم که بیشترین ضرر در پاییز امسال به سهامدارانی تحمیل میشود که سهام شرکتهای مختلف را بدون بررسی و تحلیل و صرفا با شنیدن شایعاتی در قلههای قیمت خریداری کردهاند.
اما پاییز امسال اتفاق مهمی هم در خود دارد و آن انتخابات آمریکاست. براساس آمار نظرسنجیهایی که اکونومیست منتشر کرده است، آرای جو بایدن بیشتر است. اگر این عضو حزب دمکرات انتخاب شود، بورس روزهای سبزی را دوباره بهخود خواهد دید. اما اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، بورس ریزش خواهد کرد، چراکه دوباره ترسی بر بازار سرمایه حاکم خواهد شد. البته ممکن است دولت پیش از انتخابات آمریکا رفتار حمایتی خود را در قبال بورس از سر بگیرد تا استقلال اقتصاد ایران از انتخابات آمریکا را به رخ جهانیان بکشد.
پاییز پرتردیدی در انتظار بورس است
غلامرضا سلامی ـ تحلیلگر اقتصادی
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در وضعیت پاییزی بورس، انتخابات آمریکا خواهد بود. انتظار میرود پیروزی دمکراتها در انتخابات آمریکا، موجب آزادسازی صادرات نفت و افزایش درآمد دولت شود و این شرایط در کوتاهمدت در رونق بورس هم مؤثر است. هماکنون بورس رشد نامتعارفی را تجربه کرده و این درحالی است که این بازار میباید حداکثر به اندازه افزایش نرخ ارز افزایش پیدا میکرد یا پابهپای تورم پیش میرفت. اما هماکنون، با وجود کاهش شاخص بورس، همچنان فاصله بسیار زیادی با افزایش نرخ ارز و شاخص تورم در این بازار دارد. نگارنده، بهصورت خوشبینانهای معتقد است که رشد شاخص بورس تا عددی بین 1250 تا 1300واحد بیشتر پیش نخواهد رفت. بنابراین نمیتوان آینده امیدوارکنندهای برای بورس در فصل جاری متصور بود، زیرا طی چندماه گذشته افزایش ارزش بسیاری از سهمها به بیش از ارزش ذاتی آنها رسیده است. البته این احتمال وجود دارد که نرخ ارز و نرخ تورم آنقدر افزایش یابد تا این قیمتها توجیهپذیر شود که آنهم به نفع سهامداران نیست، زیرا ارزش سرمایه و پول آنها کاهش پیدا میکند و کیفیت زندگی پایین میآید. من امید زیادی به پاییز امسال برای بازار سرمایه ندارم. درواقع واقعیتهای اقتصادی موجود امیدها را از بین میبرد. در حال حاضر P/E در بازار ما 20 است؛ یعنی 5درصد سود در سال! که این میزان در شرایطی که نرخ تورم 30 تا 40درصد است، بیمعناست. بنابراین یا باید نرخ تورم آنقدرافزایش یابد و یا این قیمتها شکسته خواهد شد. این را هم بگویم که دستکاری شاخصها شاید بهصورت موقت بتواند روی تحلیلها اثر بگذارد، اما بهصورت بلندمدت امکانپذیر نیست و چندان نباید به اعدادی که محصول این دستکاریهاست دل بست.
اما چه شد که بورس در این سرازیری افتاد؟ واقعیت این است که دولت تلاش بسیاری کرد که نقدینگی سرگردان را به سمت بازار سهام سوق دهد، اما موفق نبود. درواقع دولت با این ترفند سعی کرد از شدت هجوم نقدینگی به بازار ارز، طلا، خودرو، مسکن و... بکاهد. بنابراین درست است که در ظاهر تازهواردها باعث رشد نامتعارف شاخص بورس به این صورت شدند، اما علت اصلی، همان منفیبودن نرخ بهره واقعی قلمداد میشود.
از سوی دیگر افزایش حضور شرکتها در بازار بورس هنوز به تعمیق بازار کمکی نکرده است. بهطور مثال بزرگترین شرکت عرضهشده به بازار سهام شستا بود که در حدود 10درصد باعث عمق بازار شد، درحالیکه در مورد عمق بازار، باید در حدود 40تا 50درصد سهم بهصورت شناور داشته باشیم.
در پایان، ذکر این نکته ضروری است که تنها راه نجات بازار بورس تقویت بخش واقعی اقتصاد است. امکان ندارد بدون افزایش تولید، بورس پررونقی داشته باشیم. رشد در این شرایط حباب است. اگر دولت بهجای سوق دادن سرمایهها به بورس، آنها را به سوی شرکتها و بنگاههای اقتصادی سوق میداد، نقدینگی مازاد منجر به افزایش سرمایه شرکتها و توسعه آنها یا تاسیس شرکتهای جدید میشد، بهویژه در شرایط فعلی تحریم که به افزایش قیمت کالاهای خارجی انجامیده است و میتوان ادعا کرد تولیدات بسیاری از صنایعی که در گذشته بهدلیل ارزان بودن نرخ ارز صرفه اقتصادی نداشت امروز مقرون بهصرفه است. افزایش قیمت سهم باید ناشی از افزایش سود یک کارخانه یا شرکت باشد که تولید پربازدهتری برای خود رقم زده است.