• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 7 مهر 1399
کد مطلب : 111493
+
-

تهران، بی‌گدا نمی‌شود

عضو شورای شهر تهران: برخوردهای ضربتی فقط به گسترش تکدی‌گری می‌انجامد


نیلوفر جلالی ـ روزنامه‌نگار

تهران هرگز از متکدیان خالی نمی‌شود. نه فقط خالی نمی‌شود بلکه هر روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود. عده‌ای فشارهای اقتصادی و فقر و بیکاری را عامل گسترش این پدیده می‌دانند و عده‌ای دیگر تکدی‌گری را کاملا معلول عوامل دیگر فرهنگی و اجتماعی ارزیابی می‌کنند. دلیلش هر چه که باشد، کلانشهر تهران مانند یک میدان مغناطیسی برای متکدیان که عمده آنها را کودکان تشکیل می‌دهند، عمل می‌کند. تا امروز بیشتر طرح‌های مقابله‌ای با این پدیده، به شکل ضربتی و حذف فیزیکی متکدیان بوده که تأثیر آن بسیار کوتاه‌مدت و ناچیز و حتی در مواردی تشدید‌کننده بوده است. با حسن رسولی، عضو شورای شهر تهران، دلایل شکست طرح‌های مقابله‌ای با تکدی‌گری را بررسی کردیم. او ریشه‌های شکل‌گیری پدیده‌های سوء‌اجتماعی را که تکدی‌گری یکی از مصادیق مشهود و بارز آن است، به‌طور کلی در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کلانشهرها می‌بیند.




تهران؛ نقطه تمرکز فعالیت‌های کشور

به گفته این عضو شورای شهر تهران، نظام اداری کشور به‌گونه‌ای است که عمده تصمیمات اساسی مملکت به‌صورت متمرکز در تهران اتخاذ می‌شود و میزان اختیارات استانداران، فرمانداران و مدیران مناطق در حوزه سیاسی و اداری بسیار ناچیز است. این تمرکز سیاسی، باعث می‌شود که آمد و شد سایر آحاد ملت به پایتخت بالا باشد. رسولی با اشاره به اینکه براساس اعلام وزارت اقتصاد و بانک مرکزی بیش از 25درصد تولید ناخالص داخلی کشور در استان تهران و عمدتاً در شهر تهران است، می‌افزاید: «بیش از 50درصد میزان مالیات دریافتی از اشخاص حقیقی و حقوقی در استان تهران و عمدتا در شهر تهران اتفاق می‌افتد. بنابراین تهران در کنار تمرکز سیاسی و اداری‌ای که دارد، مرکز ثقل فعالیت‌های تولیدی، خدماتی و تجاری نیز در مرکز کشور است». 

گمنامی مهاجران در اقیانوسی به نام تهران
عضو شورای شهر تهران ادامه می‌دهد: «به لحاظ اجتماعی، فرهنگی و آموزشی بیش از 30درصد دانشجویان کشور در مراکز آموزش عالی استان تهران فعالیت دارند. از نظر اجتماعی نیز کلانشهر تهران به‌دلیل کثرت جمعیت و غیرمستقیم‌بودن روابط و مناسبات اجتماعی، بستری را فراهم می‌آورد که مهاجرانی از سایر نقاط پیرامونی به‌دنبال کشش‌ها و جاذبه‌های سیاسی، اداری، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی جذب تهران می‌شوند. برخلاف شهرهای کوچک و روستاهای محل تولد خویش، در تهران از پدیده گمنامی و ناشناختگی برخوردار هستند. در شهرها و روستاهای کم‌جمعیت‌تر نوعی از کنترل و نظارت اجتماعی توسط اهالی که یکدیگر را می‌شناسند بر رفتار اجتماعی آحاد مردم جاری و ساری است و خود این سازوکار به‌صورت نظام‌مند نوعی از کنترل اجتماعی را باعث شده و ضریب بروز و شیوع ناهنجاری‌های اجتماعی را کاهش می‌دهد». 
به گفته رسولی، بعضی از مهاجران وارد شده به تهران به‌دلیل رهاشدگی در اقیانوسی از جمعیت و اطلس متنوعی از پاره‌فرهنگ‌ها، زمینه مناسبی را پیدا می‌کنند که به دور از حساسیت و نظارت اجتماعی سایرین با هزینه کمتر به بزهکاری‌هایی چون سرقت و تکدی‌گری بپردازند.

انتقال فیزیکی متکدیان؛ روشی ناکارآمد
رسولی می‌گوید: «با توجه به همه این مولفه‌های ساختاری، طبیعی است که برخورد با معلول که مشخصاً کودکان معصوم فعال در سر چهارراه‌ها هستند و توسل به روش‌هایی مثل جمع‌آوری و انتقال فیزیکی که نسبتی با کاستن از علل و عوامل ایجاد‌کننده ندارد، در میان‌مدت و درازمدت فاقد کارایی و اثربخشی است».

راه‌حل چیست؟
باز هم می‌رسیم به نقطه‌ای که باید همه سازمان‌ها و نهادهای مسئول در این زمینه مثل بهزیستی، کمیته امداد، نهادهای مدنی، استانداری، نیروی انتظامی و... برای این پدیده چاره‌جویی کنند.
به گفته رسولی، شهرداری فقط در یک بخش صاحب اختیار و مسئول است و آن هم همکاری با سازمان‌های مسئول در اسکان کودکان معصوم آسیب‌دیده است. در سایر عرصه‌ها مدیریت شهری، نه از اختیار لازم برخوردار است و نه اینکه صلاحیت و مسئولیت قانونی دارد. اینگونه موارد از سوی مقامات و مراجع سیاسی و حاکمیتی که از اختیارات قانونی فرابخشی برخوردارند مانند وزیر کشور، شورای‌عالی اجتماعی کشور و دولت و سایر مراجع حاکمیتی انتظار می‌رود.

جاذبه‌های پایتخت کاهش یابد
عضو شورای شهر ۳ موضوع را برای عملکرد بهتر در مقابله با پدیده تکدی‌گری مطرح می‌کند؛ «برای پیشگیری و کاهش این پدیده حتماً باید در سیستم متمرکز کشور بازنگری و در عرصه‌های پیش گفته به‌عنوان زمینه‌ها و عوامل مؤثر توسط مراجع ذی‌صلاح ارشد کشور چاره‌جویی لازم انجام شود تا جاذبه‌های ناشی از تمرکز تمام عیار در پایتخت کاهش یابد.»  رسولی ادامه می‌دهد: «در بخش دوم با به‌کارگیری روش‌های فرهنگی، هنری و حرفه‌ای، افکار عمومی را نسبت به عواقب تداوم نگاه عاطفی به کودکان معصوم مجهز به اطلاعات و بینش شوند. پشت صحنه‌های واقعی باید برای آنها تبیین شود تا با نگاه‌های عاطفی و خیرخواهانه پاسخی به تقاضاهای این معلولان و عوامل پشت‌صحنه آنان ندهند. در این صورت به هر میزانی که با آگاه‌سازی‌ افکار عمومی بیشتر مواجه باشیم از دامنه ابتلا و گسترش پدیده‌هایی چون تکدی‌گری کاسته می‌شود».
او، این اقدام را به‌عنوان مرحله سوم ذکر می‌کند؛ «این باور در مراجعی مثل شورای‌عالی اجتماعی کشور تعیین‌کننده است که می‌توان به‌صورت ضربتی با جمع‌آوری این اطفال معصوم به‌صورت فیزیکی نسبت به پاکسازی محیط و حل مسئله اقدام کرد. این رویکرد ساده‌اندیشانه است. به‌نظر من در مرحله اقدام اجتماعی، باید با برخورداربودن از هوشمندی و تحلیل عمیق این آسیب، اقدامات اطلاعاتی گسترده عمیق و پنهان انجام گیرد. به‌گونه‌ای که با شناسایی و خنثی‌سازی‌ گروه‌های مافیایی پشت صحنه از قدرت و توان گسترش ظاهری پدیده تکدی‌گری کاسته شود. اساساً برخورد با پدیده‌های اجتماعی که یک نمونه آن، تکدی‌گری است، با رویکردهای مهندسی، کوتاه‌مدت و معلول‌محور نه فقط در میان‌مدت و درازمدت نتیجه‌بخش نخواهد بود بلکه نسبت به تعمیق و گسترش بیشتر این پدیده‌ها نیز کمک خواهد کرد.»
 

این خبر را به اشتراک بگذارید