دکتر حسین ایمانی جاجرمی ـ جامعهشناس شهری
جای پارک همیشه به عنوان یکی از اساسیترین چالشهای شهر تهران از گذشته تاکنون بوده که هیچ فکر اساسیای برای آن نشده است. پارک دوبله و سوبله در حاشیه خیابانها و گاه در پیادهروها علاوه بر ایجاد ترافیک، حق بخش اعظمی از جامعه که همان عابران پیاده هستند را پایمال کرده و موجب حذفشدن بخشی از گروههای شهروندی مانند کودکان، سالمندان و معلولان از فضای شهری شده است؛ چرا که با ایجاد ترافیک موجب افزایش حجم تردد موتورسیکلتها در خیابانها بهویژه پیادهروها شده است. موتورسیکلتهایی که بدون رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی در پیادهرو، محل عبور عابران را ناامن کردهاند.
بسیاری از مسئولان و کارشناسان شهری بر این باورند که باید تمامقد برای ساخت بزرگراه، پارکینگ و احداث خیابانهای شهر همت گماشت اما از اساس روی نظریهای که تمام شهرشناسان دنیا قبول دارند تامل نکردهاند که خودرو ضدشهر است و آن را نابود میکند. فضایی که خودرو برای پارک نیاز دارد عملا بخش زیادی از شهر را میبلعد و مال خود میکند. خیلی از شهرهای دنیا مانند مادرید، بارسلونا و پاریس سیاستهای عاری از خودرو را دنبال میکنند و سعی میکنند با سرمایهگذاری از تراکم بکاهند. دادن جای پارک در بافت تاریخی شهر کار غلطی است. در شهری مانند توکیو به هیچ عنوان جای پارک وجود ندارد. بهعنوان مثال در دانشگاه توکیو فقط رئیس توکیو میتواند خودروی شخصی داشته باشد. بقیه باید با وسایل حملونقل عمومی مانند دوچرخه و مترو و... تردد کنند. باید مردم حرکت کنند و پیادهروی کنند. آنها شهر را خراب نمیکنند که جای پارک درست کنند. چون برایشان هزینههای زیادی دارد. در وین کسی که ساکن یک منطقهای باشد نمیتواند در منطقه دیگر پارک کند و تمام فضاها حساب و کتاب و تعریف مشخصی دارند و مشخص است مال کدام اداره، سفارتخانه، نهاد یا سازمان هستند.
تهران در هیچ زمانی برنامهریزی درستی به لحاظ شهرسازی و معماری نداشته است و از ایدهای که دهه 40 دنبال میکرد بسیار فاصله گرفته است. قرار بود تهران تبدیل به 9 منطقه شهری شود که با چند بزرگراه به هم وصل شود با یک خط مترو از شرق به غرب. با چنین شرایطی قاعدتا نباید در تهران خیلی به خودرو نیازی میبود که اکنون پیدا کردن جای پارک تبدیل به یکی از اساسیترین چالشها باشد.
وقتی میگوییم در شهرهای مدرن دنیا به دنبال سیاست شهری عاری از خودرو هستند و درست کردن پارکینگ به شکل و شمایل مورد انتظار ما از اساس از دستور کارشان خارج است به این معناست که حملونقل عمومی به سمت توسعه و مدرنیته شدن حرکت کرده است. وقتی میگوییم یک شهروند لندنی یا نیویورکی در مرکز شهر خودرو ندارد، نباید از این نکته غافل شویم که وی گزینههای بهتری برای تردد پیش رو دارد. اما ما چه کردهایم؟
در طول زمان بدون اینکه پلان مشخصی برای تهران تعریف شده باشد اجازه ساختوساز داده شد و قلمروهای زیادی اضافه و کم شد و کاربریها مستقر شدند. همهچیز دست به دست هم داد تا وضع بسیار آشفتهای به وجود آید که نیاز به خودرو در آن جزو نیازهای ضروری و حیاتی شود.
در این شرایط اگر فردی از خودروی شخصی استفاده نکند گزینه مناسب و راحت دیگری پیش رو ندارد. خودرو به جای اینکه وسیلهای باشد برای تعطیلات آخر هفته، تبدیل به وسیلهای برای زندگی روزمره شده که صاحبانش باید مدام به فکر جای پارک برای آن باشند.
من با نظر برخی کارشناسان شهری و صاحبنظران حملونقل که چاره حل معضل نبود پارکینگ را احداث خیابانهای جدید یا تعریض خیابانهای فعلی و ساخت پارکینگ بهویژه پاکینگهای طبقاتی در هسته مرکزی شهر و مناطق پرتردد میدانند، مخالفم. شهر ظرفیت این را ندارد که تماما تبدیل به بزرگراه، پارکینگ و خیابان شود. در شرایط موجود ظرفیت خودرو بیشتر از ظرفیت فضای شهر شده است.
خیلی از خیابانکشیهایی که برای حرکت خودروها به وجود آمده عملا بافت قدیمی تاریخی ما را به نابودی کشانده است.
درحالیکه ایتالیاییها برای حفظ بافت تاریخیشان اقدام به ساخت خودروهای کوچک کردهاند، ما بهوفور اقدام به خیابانکشیها در بافت قدیمی شهر کردهایم و جا را برای ویراژ بیرحمانه خودروهای شاسیبلند و پهن خارجی باز کردهایم. قطعا جای چنین خودروهایی در شهر بهویژه مرکز شهر یا بافت تاریخی شهر نیست که ما بهدنبال فراهم کردن جای پارک برایشان باشیم.
در تهران برای اینکه از تراکم کم کنند از مدل شهرهای جدید الگوبرداری کردهاند اما برای مردم امکان حملونقل عمومی را فراهم نکردهاند. در شهری مانند پاریس کسی که ساکن حومه شهر است در عرض نیمساعت میتواند با حملونقل عمومی بهراحتی به منزل برسد اما آیا ساکنان حومه شهر تهران هم میتوانند بدون استفاده از وسیله شخصی بهراحتی در محل کارشان واقع در مرکز شهر حاضر شوند؟
سیاستمداران به جای اینکه به دنبال انجام اقدامات اساسی و پایهای باشند به فکر ساخت بزرگراه هستند و به دنبال جای بیشتر برای حرکت خودروها. شهر باید برای انسانها ساخته شود نه خودروها. درست کردن جای پارک از اساس نوعی خودخواهی است. البته مسئولان نباید به این بهانه تکالیف خود را انجام ندهند.
درست نکردن پارکینگ به شرطی است که حملونقل عمومی گسترش پیدا کند و پیادهراهها و مسیر عبور دوچرخه افزایش یابد.
شهرهای توسعه یافته بهدنبال حذف خودرو هستند؛ چرا که میدانند ظرفیت طرحهایی چون ساخت بزرگراه و پارکینگ در کوتاهمدت پر میشود.
در کشور ما دولتها نیز با دادن خودروهای شخصی تکلیف مناسبسازی و توسعه حملونقل عمومی را از دوش خود برمیدارند. اگر بودجههای کلانی که به کارخانههای خودروسازی داده میشود صرف حملونقل عمومی میشد ما هم یک جامعه برابر داشتیم. وقتی پای خودرو باز میشود با خود فاصله طبقاتی هم به جامعه شهری ترزیق میکند. در شهری که حملونقل عمومی در آن اولویت دارد شهروندان مجبورند همه در کنار هم باشند.
حرکت به سوی سیاست شهری عاری از خودرو
ابر چالش نبود جای پارک چگونه قابل حل است؟
در همینه زمینه :