دولت روحانی درگیر با جنگ اقتصادی و سیاسی
فشارهای بینالمللی، تحریمها، حوادث غیرمترقبه، بیماری کرونا و... دولت را از اهداف خود دور کرد
سیدمحمدعلی ابطحی ـ فعال سیاسی اصلاحطلب
واقعیت این است که آقای دکتر روحانی در دوره 8ساله خود با مشکلات متعددی مواجه بود که در نهایت باعث شد دولت از برنامهها و اهداف ابتدایی خود فاصله بگیرد. چند موضوع در این دوره دست به دست هم داد؛ اول اینکه در دوران دولت ایشان اتفاقاتی رخ داد که کاملاً بیسابقه بود و دولت هیچ نقشی در وقوع آنها نداشت؛ اتفاقاتی کاملا فرااراده که واقعا هریک از آنها بهتنهایی میتواند دولتی را فلج کند. باید به واقعیتها در طول این 8سال نگاه کنیم. از یک طرف مسائل داخلی مانند سیل و زلزله و دیگر رویدادهای طبیعی مثل انفجار معدن و مسائل جانبی دیگر بهوجود آمد که هریک بهتنهایی بحران بزرگی بود و از طرف دیگر مجموعهای از مسائل بینالمللی رخ داد که عمدهترین آنها خروج آمریکا از برجام و آغاز تحریمهای سخت علیه ایران بود؛ رویدادی که مانعی بسیار بزرگ و سخت را در مسیر ایران بهوجود آورد. حضور ترامپ در مقام ریاستجمهوری آمریکا و خروج او از برجام، فصلی جدید را در تاریخ ایران رقم زد. دولت آقای روحانی در ابتدا سرمایهگذاری بسیار زیادی روی برجام انجام داد، اما این سرمایهگذاری در دولت دوازدهم بر باد رفت. مهمتر از آن فشار حداکثری آمریکا برای از بین بردن زیرساختهای اقتصادی کشور و تحریمهای ناجوانمردانه بود که این هم خارج از اراده دولت ایران رخ داد، اما فشار بسیار سختی را ایجاد کرد که در حقیقت دولت را به دولت زمان جنگ، تبدیل کرد؛ منظور جنگ اقتصادی و سیاسی است.
یکی دیگر از سختیهایی که دولت آقای روحانی با آن مواجه شد، مسئله کرونا بود. کرونا رویدادی جهانی و پیچیده با تکانها و تنشهای بسیار بزرگ اقتصادی برای سرتاسر جهان بود و ابتلای دنیا به این بیماری رویداد بسیار بزرگی بود که همه قدرتهای جهانی را تحتتأثیر قرار داد که همچنان نیز آنها در حال تقلا هستند تا خود را از وضعیت بحران نجات دهند. ایران هم مانند دیگر دولتهای دنیا از جنبههای گوناگون یعنی از نظر اقتصادی، بهداشتی و روانی متاثر از ماجرای کرونا شد. این رویداد در مسیر اقتصادی ایران هم اثر شدیدی برجا گذاشت و مشکلات اقتصادی کشور را مضاعف کرد. کشوری که پیش از کرونا نیز تحتتأثیر فشار حداکثری تحریمهای آمریکا و دیگر کشورهای جهان قرار داشت، حالا در کانون یکی از بحرانهای بهداشتی و پزشکی هم قرار گرفت و این باعث شد فشارهای اقتصادی، سیاسی و روانی مازادی به دولت و جامعه وارد شود.
چهارمین دلیل عدمموفقیت دولت، مسئلهای کاملا داخلی و مربوط به فشارهایی است که از سوی مراکز قدرت در کشور به دولت وارد میشود؛ مراکزی که در بحبوحه سختیها شاید بدترین و تلخترین و شدیدترین فشارها را بر بدنه دولت وارد کردند. آنها مانعتراشیهای فراوانی در سیاست خارجی رقم زدند و بهدلیل وجود فضای مجازی و در اختیار داشتن تریبون در این فضاها همه مرزهای ادب اجتماعی را رد کردند. آنها در مقابله با دولت با نگاه هتاکانهای وارد عرصه شدند و همه دستاوردهای دولت را نادیده گرفتند. این رویکرد نیز برای دولت بسیار فلجکننده بود.
نکته آخر به داخل خود دولت بازمیگردد. نبود تدبیر و مدیریت کافی و نداشتن یک پشتوانه اجتماعی تأثیر مستقیمی بر ضعف دولت داشت. جریان اصلاحات پشتوانه بسیار قدرتمندی در جامعه به شمار میآید و با استفاده از این پشتوانه به کمک دولت رفت، اما متأسفانه بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات، این پشتوانه دیگر به رسمیت شناخته نشد. همه مشاورهها و وعدههای انتخاباتی به فراموشی سپرده یا از اولویت خارج شدند. افرادی که برای کابینه انتخاب شدند هم میتوانستند افراد بیطرفتری باشند؛ افرادی که بتوانند شعارهای آقای روحانی را اجرا کنند، اما این چنین نبود. همه این عوامل باعث شد مشکلاتی در داخل کابینه ایجاد شود. نشنیده گرفتن بسیاری از نیازهای دولت و همراهی نکردن رئیسجمهوری و اعضای دولت با یکدیگر فضا را متشنجتر ساخت. همه این مسائل در کنار یکدیگر، اجماعی ایجاد کرد تا کابینه قابل دفاع نباشد. امیدواریم در سال پایانی دولت آقای روحانی، تلاشی گسترده در این وضعیت بحرانی که به قول خود ایشان شرایط جنگی است، انجام گیرد و بتواند موفقیتهایی به بار آورد.