
واکسن نجات سینما رسید
چند فرمول ساده پاییزی برای رهایی سینما از رکود

مسعود میر_روزنامه نگار
پاییز آمده پی نامردی، پی دواندن باد سرد و پرغصه لابهلای اندوه روزگاری که همه بدبختیهایش حالا با بساط پهنشده و جمعنشده کرونا انگار روسفید شده است. مشکلات هست و کرونا هم، حالا کمی پاییز هم به این احوال اضافه کنید تا بفهمید وقتی از ایام سخت کرونایی پاییز حرف میزنیم دقیقا از چه حرف میزنیم. برای این سطرها باید سینما را بهخاطر آورد و قربانصدقه فیلم رفت پس بخوانید از تداوم حال ناخوش سینما و پیشنهادی برای نجات از مرض رکود.
چند چندیم؟
روزهای کهنهشده کمر سال را شکسته و 99 از نیمه گذشته است. مرور آنچه در صنعت سینما در ماههای گذشته بر کشور حاکم بوده، چیزی نیست جز نگرانی و شکست، و برای مصداق این ادعا باید مرور کرد وضعیت فروش فیلمهایی را که از ابتدای سال با زور و زحمت خود را از سردر سینماها بالا کشیدند تا چراغ سالنها خاموش نشود. همه امیدها در سال سخت کرونا و بعد از بازگشایی سینماها به یک شیرجه در دل سینمای اجتماعی بود. «شنای پروانه» همانطور که در ایام نمایش جشنواره همه را مات خود کرده بود میخواست تا در اکران عمومی هم غوغا بهپا کند اما ویروس چنان استخر امیدهای سازندگانش را آلوده کرد که آنها بعد از فروش 2.5میلیاردی در 12هفته قید ادامه نمایش را زدند تا در فرصتی دوباره و با شرایط بهتر بتوانند در سالنهای سینما تنی به آب بزنند و اقبال خودشان برای رکوردشکنی را بیازمایند. بهجز شنای پروانه که بهخاطر تصمیم سازندگانش از مسابقه اکران در روزهای کرونایی انصراف داد، فیلمهای بسیار دیگری شانس خود را برای دخل و خرج در ایام ناخوشی سینما امتحان کردند. برای 9فیلمی که همین حالا امکان تهیه بلیت و تماشایشان در سینماها مهیاست، عددی معادل 2.5میلیارد تومان فروش ثبت شده است. مجموع این فروشها تا همین سال قبل و در روزهایی که بسیاری از اهالی سینما نسبت به وضعیت وخیم اقتصاد سینما ابراز نگرانی میکردند معادل فروش یک فیلم متوسط بود ولی حالا اوضاع اقتصاد سینما با کلمه «خراب» هم تعبیر نمیشود.
ریشخند به قرنطینه
اکران آنلاین چه بخواهیم و چه نخواهیم در مسیر درستی قرار ندارد. انتخاب فیلمهایی که اصولا امیدی به فروششان در اکران سینماها وجود ندارد، سبب شد تا موضوع اکران آنلاین خیلی زود بدل شود به یک فرصت سوختشده برای نجات فیلمها از دیدهنشدن و رهایی تماشاگران از کلافگی قرنطینه. بعد از اعمال پروتکلهای خاص و بازگشایی سینماها اما مشخص شد که فرمول اکران فیلمها هم در همان مسیر اصطلاحا رفع حاجت و جهت خالی نبودن عریضه حرکت میکند.«آقای سانسور»، «تا ابد»، «قتل عمد»، «کاکا» و... نام این فیلمها را حتی شنیدهاید؟ این فیلمها قرار است آنقدر برای مخاطب جذاب باشند که او را مجاب کنند در این روزهای نگرانی به سینما بیاید و بلیت 23هزار و 500تومانی (با احتساب مالیات) بخرد و کیف کند؟ این نظریه واقعا عملی است؟ این فیلمها قرار بوده موجبات ریشخندزدن به قرنطینه فیلمها و بایکوت سینماها را فراهم کنند اما آنچه الان به وقوع پیوسته چیزی است شبیه ریشخند به سیاستهای ورشکسته و نظرات مدیران و فعالان بیتدبیر.
قسمت2 علیه کووید-19
2 فیلم در جدول اکران و فروش سینماها در این روزها اوضاع و احوال نسبتا بهتری دارند و با اینکه توقعات برای فروش بالا را برآورده نکردهاند اما در مقایسه با سایر رقبا جایگاه ویژهتری دارند. «خوب، بد، جلف2» و
«زنها فرشتهاند2» بهترتیب با 1.5 میلیارد و 700میلیون تومان فروش در ردههای بالای فروش فیلمها در این روزهای کرونایی هستند. هردو قسمت دوم فیلمهای پرفروشی هستند که در زمان اکران معادلات گیشه را تغییر دادند و چراغ فروش را حسابی پرنور کردند. نکته مهم اینکه هر دو فیلم کمدی هستند و این نشان از آن دارد که در این روزهای تلخ و پردردسر ظاهرا مردم بدشان نمیآید اگر قرار است به سینما بیایند دلشان را به چند دقیقه قهقهه و چند شلیک خنده از سر کیفوری خوش کردهاند.
نسخه شفابخش خنده
کرونا حالاحالاها با ماست و دست از سرمان برنمیدارد، پس باید بهدنبال نسخه شفابخشی بود که در این شرایط سینماها تعطیل نشوند و صنعت سینما مهر ورشکستگی به پیشانی خود نکوبد. راهحل؟ ساخت و نمایش کمدیهای مرغوب با این پیشفرض که میتوان اینگونه تماشاگران را برای چند ساعت از بغض پاییز کرونایی دور کرد. البته نباید فراموش کرد که تا صحبت از فیلم کمدی میشود گروهی از خالتورسازها همهچیز را به نام خود سند میزنند و قصد دارند از نمد احوالات بلبشو برای خود کلاهی ببافند.
کمدیسازهای شریف میتوانند حالا خود را دوباره احیا کنند و باز هم یادمان بیاید در سینمای کمدی ما «اجارهنشینها» و «مومیایی3»ها هم ساخته شده و دل تماشاگران سختگیر را هم بردهاند. تعامل سازمان سینمایی با فیلمسازانی که هم انگیزه کافی برای ساخت اثر در این ایام دارند و هم دستشان از ایدههای جذاب و رودهبرکننده برای یک فیلم پر است، میتواند نسخه نجات این روزهای سینمای ما باشد. میتوان با حمایت بیشتر در امر صدور مجوز ساخت و نمایش و متمرکز کردن حمایتهای مالی روی این فیلمها خیلی زود چند اثر کمدی بهدردبخور ساخت که تماشاگران را برای رفتن به سینما ترغیب کند و سینماها را از رکود نجات دهد. حالا بماند که همین الان هم چند کمدی قابل اعتنا تکمیل شده و یکی دو اثر هم در حال ساخت هستند و میتوان در گام اول روی تسریع نمایش این فیلمها متمرکز شد.
شجاعت به نفع صنعت سینما
فقط کمدی میتواند سینماها را از کما خارج کند؟ خیر. این شجاعت است که اگر یافت شود میتواند دوباره تماشاگران را با سالنها آشتی دهد. چطور؟ همین الان با خود تصور کنید که فیلم «کاناپه» اثر فیلمساز چیرهدست و آرام سینمای ایران -کیانوش عیاری- اکران شود؛ فیلمی که بسیاری از مسئولان آن را در کنار فیلمساز دیدند و پسندیدند اما بهدلیل استفاده بازیگران زن از کلاهگیس به گنجه توقیفیها پیوسته است. تردید نکنید چنین فیلمی میتواند فاصله بهوجودآمده میان تماشاگران سینما با سالنها را به سرعت از بین ببرد. از ایندست مثالها بسیار است و کافی است با خودتان بیندیشید چرا «مجبوریم» ساخته رضا درمیشیان یا «لامینور» به کارگردانی داریوش مهرجویی که هردو مجوز نمایش هم دارند سریعتر اکران نمیشوند؟ مدیران شجاع سینمایی و وزارت ارشاد کجا هستند که در این شرایط سخت خیال سازندگان آثار را برای نمایش فیلمشان و حمایت حداکثری از آنها به رخ بکشند؟