حسین منزوی، حنجره زخمی تغزل
شعر و بهویژه غزل معاصر ایران، بینام حسینمنزوی چیزی کم دارد. او که بخش ارزندهای از تاریخ ادبیات ما را به خود اختصاص داده نقش برجستهای در جذب جوانان به شعر و احیای غزل داشته و دارد. منزوی برگزیده نخستین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش شعر کلاسیک بود و در وصف او همین بس که محمدعلی بهمنی میگوید: «اگر بخواهیم غزل بعد از نیما را بررسی کنیم باید بگوییم که هوشنگ ابتهاج در غزل پلی میزند و منوچهر نیستانی از این پل عبور میکند و ادامهدهنده این راه حسین منزوی است که طیف وسیعی را بهدنبال خود میکشد.» او اما اواخر زندگیاش بهخاطر بیمهریهایی که در حقش شد همچون نامش منزوی شد و دیگر برای حنجره زخمی تغزل (نام نخستین دفتر شعرش) توان جنگیدن نداشت. اما پیش از آن مانند آبی زلال راه خود را در رود ادبیات پیدا میکرد و هرگاه به سنگی که پیش پایش گذاشته بودند برمیخورد با نرمی و آرامش آنرا دور میزد.
بخشی از شعر حسین منزوی:
خورشید من برای تو یک ذره شد دلم
چندان که در هوای تو از خاک بگسلم
دل را قرار نیست، مگر درکنار تو
کاینسان کشد به سوی تو، منزل به منزلم
کبر است یا تواضع اگر، باری این منم
کز عقل ناتمامم و در عشق کاملم
با اسم اعظمی که بجز رمز عشق نیست
بیرونکش از شکنجه این چاه بابلم
(حسین منزوی زاده 1 مهر۱۳۲۵ - درگذشته ۱۶ اردیبهشت۱۳۸۳)