بهترین فیلمهای جنگی چهاردهه اخیر در سینمای ایران کدامها بودند؟
من «این جنگ» را پسندیدم
منتقدان و سینماگران، فیلمهای «سفر به چزابه» رسول ملاقلیپور، «مهاجر» ابراهیم حاتمیکیا و «گیلانه» رخشان بنیاعتماد را جزو موفقترینهای ژانر جنگی قرار دادهاند
نگار حسینخانی- روزنامهنگار
پشت آن همه صدای تیر و آژیر خطر، یک چیز نهفته بود؛ زندگی؛ همانی که برای وطن، بارهای بار وسط گذاشته شد؛ آنکه چشمهای مادران دلواپس را که پسر گم کرده بودند، خشک نگذاشت؛ سرهای همیشه خم روی سجاده و تنهای تنهای تنها در محشر. حالا باید با کدام تصویر آشنا، سراغ خاطرات آن سالها رفت؟ کدام تصویر دقیقتر و عینیتر و مؤثرتر بوده؟ سینمای ایران در این سالها چه حقی بر این یادها ادا کرده. در اینجا با چند منتقد و سینماگر سینمای ایران صحبت کردیم و از آنها پرسیدیم در این چند دهه، بهنظرشان کدام فیلمها بهترین فیلم ژانر جنگی بوده و تصویر روشنتری از سالهای دفاعمقدس ارائه کردهاند؟ موارد متعددی پیشنهاد شد؛ فیلمهایی در دل نبرد و درامهای شکل گرفته در حاشیه میدان. در این نظرها سفر به چزابه رسول ملاقلیپور، مهاجر ابراهیم حاتمیکیا و گیلانه رخشان بنیاعتماد در صدر جدول قرار گرفتند.
مهرزاد دانش
انتخابها: «کیمیا»، «تنگه ابوقریب»، سفر به چزابه، گیلانه و «نفس»
در این دستهبندی بهنظر در انتخاب نخست، فیلم کیمیا احمدرضا درویش است که تلفیق مناسب و دلنشینی از ملودرام و جنگ است. پس از آن، تنگه ابوقریب ساخته بهرام توکلی است که با فاصلهزدایی مخاطب از پرده سینما، او را در میدان جنگ قرار میدهد. جایگاه سوم در این دستهبندی سفر به چزابه رسول ملاقلیپور است. این فیلم با تبلور آخرالزمانی، در گذر از زمان به سرگردانیها و از دستدادگیهای جنگ میپردازد. گیلانه به کارگردانی رخشان بنیاعتماد و محسن عبدالوهاب هم تصویری از رنج مدام و مستمر پیامدهای جنگ بوده و همچنین نفس نرگس آبیار روایت ناتمامی از معصومیت کودکانه در این دوران است.
شهرام جعفرنژاد
انتخابها: «باشو، غریبه کوچک»، «آژانس شیشهای»، گیلانه، مهاجر، «هور در آتش»، سفر به چزابه، «دوئل» و «ملکه»
اگر منظور، فیلمهایی در حاشیه دفاعمقدس باشد، میتوان به باشو، غریبه کوچک بهرام بیضایی، آژانس شیشهای ابراهیم حاتمیکیا، گیلانه رخشانبنیاعتماد اشاره کرد. اما اگر فیلمهایی که مستقیم به دفاعمقدس پرداختهاند مدنظر باشد، بدون ترتیب مهاجر ابراهیم حاتمیکیا، هور در آتش عزیزالله حمیدنژاد، سفر به چزابه رسول ملاقلیپور، دوئل احمدرضا درویش و ملکه محمدعلی باشهآهنگر، با این توضیح که از هر کارگردان یک فیلم انتخاب شده، از بهترینهای فیلمهای دفاعمقدس محسوب میشوند.
نیوشا صدر
انتخابها: باشو غریبه کوچک، گیلانه، «روبان قرمز»، کیمیا و «شیار 143»
در انتخاب اول باشو، غریبه کوچک بهرام بیضایی است. این فیلم به گمانم با فاصله زیاد از تمامی فیلمهای دیگر سینمای جنگ، بهترین اثر این حوزه است. بیضایی فراتر از جو مسلط جامعه در آن روز و روزگار میایستد و به انسان و تنهایی و غربتی مینگرد که محصول ناشناختگی است. بیضایی به تقسیمبندی خود و دیگری میتازد که جنگ تنها تقویتکننده آن است و از دل آن تفاهم و درک متقابل را بیرون میکشد. اما در رتبه بعدی گیلانه رخشان بنیاعتماد قرار دارد. این فیلم روایتگر ماجرای فراموششدگان است؛ کسانی که نامشان هیچوقت، هیچجا برده نمیشود؛ کسانی که باید دور بایستند، نباشند و حذف شوند تا به تصویر مسلط درون قاب خدشهای وارد نشود. و اما در انتخابهای بعدی روبان قرمز ابراهیم حاتمیکیا، کیمیا احمدرضا درویش و شیار 143 نرگس آبیار بدون ترتیب خاصی، فیلمهای مورد علاقه من در این حوزه هستند.
احمد طالبینژاد
انتخابها: سفر به چزابه، پرواز در شب، «پایان کودکی» و دیدهبان
بهترین فیلمهای جنگ معمولا آن دسته از فیلمها هستند که درباره جنگ ساخته شدهاند، مثل «عروسی خوبان» محسن مخملباف، «دندان مار» مسعود کیمیایی یا کیمیا احمدرضا درویش که در ژانر فیلم جنگی قرار نمیگیرند؛ فیلمهایی اجتماعی هستند با پسزمینه جنگ. اما در میان فیلمهای جنگی، با آنچه از این ژانر میشناسیم (مثلا دوسوم سرنوشت در میدان جنگ باشد، رودررویی با دشمن وجود داشته و از ادوات نظامی و جنگی استفاده شده باشد)، سفر به چزابه و پرواز در شب ملاقلیپور در راس قرار میگیرند. این دو فیلم چه از نظر فرم و چه نوآوریهایی که در آنها بهکار رفته، فیلمهای مهمی هستند. خصوصا سفر به چزابه که در تلفیق گذشته و حال در جامعهای جنگزده موفق عمل میکند. اما نوبت به پایان کودکی کمال تبریزی میرسد که فیلمی مهجور است. این فیلم که به موقعیت کودکان در وضعیت جنگی پرداخته، آن روزها در غوغای فیلمهای ستارهسالار گم شد. در آخر هم «دیدهبان» ابراهیم حاتمیکیا که ساده و دور از شعارزدگیهای امروزی ساخته شد. او در این فیلم فضای جنگ را خوب بازسازی کرده و اضطراب، تعهد و... را در کنار هم نشان داده. او از نظر فرم، نوآوریهای ساده و جذابی را تجربه کرده است.
خسرو نقیبی
انتخابها: مزرعه پدری، مهاجر، ایستاده در غبار، ملکه و «روز سوم»
با قید رخدادن داستان در میدان جنگ و از هر فیلمساز یک فیلم، نخستین انتخاب من مزرعه پدری رسول ملاقلیپور است. این فیلم، کاملترین و بهروزترین نگاه ملاقلیپور بهعنوان مهمترین تصویرگر جنگ تاریخ سینمای ایران به این واقعه است. مرثیهای برای سربازان وطن، بدون خطکشیهای مرسوم خودی و غیرخودی، و در نزدیکترین شکل به آنچه واقعا رخ داد. در انتخاب بعدی مهاجر ابراهیم حاتمیکیا را انتخاب میکنم. این فیلم از سادگی درونی و معصومیتی در نگاه برخوردار است که یگانهاش میکند؛ انگار یکی دوربینش را در همان روزها روشن کرده باشد و بخواهد ما را به دل واقعه ببرد؛ یک تونل زمان واقعی. برای سومین انتخاب میتوان از ایستاده در غبار محمدحسین مهدویان نام برد. کارگردان با برخورد مدرن با فعل ماضی، در داکودرام استثناییاش مرز میان مستند و بازسازی را برمیدارد و با استفاده از صدای راویان حقیقی تصویری میسازد که در دقایقی باورکردنی نیست بخشی از مستندهای بهجامانده از جنگ نباشد. ایستاده در غبار، فنسالارانهترین فیلم جنگی تاریخ سینمای ایران است. انتخاب بعدی من« ملکه»ی محمدعلی باشهآهنگر است. او از موقعیت دراماتیک داستانش گذر میکند و خیلی عمیقتر ما را به بنیادیترین پرسش فلسفه «ضدجنگ» میرساند: 2سمت یک خط ایستادن، چقدر ارزش جان آدمها را کم یا زیاد میکند. فیلمی علیه پروپاگاندای سالیان قبل از خود، در ستایش انسان و در تکنیک، فراتر از زمانهاش. و در آخر، روز سوم. درام مؤثر و نمادین فیلم محمدحسین لطیفی درباره مام میهن، همه قدرتش را از مثلث پیشبرنده داستان میگیرد؛ خواهر، برادر و عاشق و مناسبات میانشان و از سوی دیگر بازیگران این سه رأس مثلث در بهترین نقشآفرینیهای کارنامه. این نگاه هنوز کار میکند و بدل به یک «کالت» شده است.
علیرضا داوودنژاد
انتخابها: دیدهبان، مهاجر، پرواز در شب، مزرعه پدری، تنگه ابوقریب و ایستاده در غبار هنوز ابعاد حیرتآور استقامت و فداکاری ملت ایران در جریان جنگ دفاعی هشتساله در هیچ فیلمی به نمایش در نیامده است، اما گوشههایی از آن حماسه بزرگ که ایران و مردمانش را نزد من از جان عزیزتر کرده است در تاریخ سینمای ایران و فیلمهایی که با مشقت فراوان ساخته شدهاند قابل مشاهده است. دیدهبان و مهاجر ابراهیم حاتمیکیا، پرواز در شب و مزرعه پدری رسول ملاقلیپور، تنگه ابوقریب بهرام توکلی و ایستاده در غبار محمدحسین مهدویان ازجمله فیلمهایی هستند که بدون ترتیب اولویت در خاطرم مانده و برایم یادآور آن دوران مصیبتبار، اما پرشکوه هستند.