مصدق 14مهر از تهران به سوی سازمان ملل پرواز کرد
ستاره نیویورک
مرتضی برکتی همدانی
پیرمردی تقریبا قد کمان، عصازنان قدم برمیداشت تا اینکه به میزی رسید که نماینده کشورهای عضو نشسته بودند. او با آرامش روی صندلیای نشست که تابلوی نام «ایران» روبهرویش بود. با آغاز جلسه و زمان دفاع، به زبان فرانسه سخن میگفت؛ سکوت سهمگین همچون آواری بر سر نماینده انگلیس خراب میشد. با گذشت 70سال از این واقعه بزرگ، این ماجرای عبرتآموز، این داستان شنیدنی که باید لالایی کودکان ایرانی میبود و سحر کلامی که از زبان پیرمرد خارج میشد، هنوز در تاریخ معاصر ایران رمزگشایی نشده است. این پیرمرد لاغر که همیشه مریض بود و در تختخواب با مقامات خارجی و داخلی ملاقات میکرد، چگونه جان گرفته بود و فریاد تاریخی ایرانیان را بر سر استعمار انگلیس میکوبید. او در 23مهر 1330 که جلسه اول شورای امنیت برای تعیین تکلیف شکایت انگلیس از ایران بهخاطر ملی شدن نفت برگزار شد، در آغاز سخنانش اینگونه غرید: «در سال1948 طبق دفاتر شرکت سابق نفت ایران درآمد خالص شرکت در حدود 61میلیون لیره بوده که فقط9 میلیون لیره آن به ایران داده شده و 8 میلیون لیره آن هم بابت مالیات به خزانهداری انگلیس تحویل داده شده است. در اینجا باید اضافه کنم مردمی که در آبادان یعنی جایگاه معروفترین تصفیهخانه نفت جهان زندگی میکنند با فقر و پریشانی بیحد و حساب دست به گریبان هستند و حتی از ضروریات اولیه زندگی نیز محروم هستند...».
زمانی که محمد مصدق در اردیبهشت1330در یک بازی سیاسی خاص که در تاریخ ایران یگانه است، به نخستوزیری رسید، لایحه خلع ید انگلیسیها از نفت ایران را براساس قانون ملیشدن نفت به تصویب مجلس شورای ملی رساند. براساس این قانون کمیتهای جهت استیفای حقوق ایرانیان و اعمال حاکمیت بر اماکن نفتی جنوب تشکیل شد. مصدق، ۴نماینده عضو جبهه ملی را به عضویت کمیته ۵نفرهای درآورد که وظیفه همکاری با دولت را برای اجرای قانون ملیکردن بهعهده داشت. در ابتدا کمیته را به خوزستان فرستاد تا تاسیسات نفتی ایران را از انگلیسیها تحویل بگیرد. روسای انگلیسی «شرکت نفت ایران و انگلیس» تهدید کردند که با خارج کردن مهندسین و کارکنان فنی خود، تاسیسات نفتی ایران را به قول معروف از کار میاندازند. مصدق مصممتر ایستاد و کمیته خلع ید بهکار خود ادامه داد. انگلیسیها در پاسخ، کارکنان خود را از آبادان بهعنوان بزرگترین پالایشگاه نفت جهان در آن موقع و دیگر تاسیسات نفتی در بنادر و جایگاههای استخراج نفت، خارج کردند. از سوی دیگر در ادامه تهدیداتشان به جهان اعلام کردند حق خریداری نفت ایران را ندارند چنانچه این اقدام صورت گیرد، کشتیهای حامل نفت ایران را مصادره میکنند. در چندین نوبت شرکتهای کوچکی از ایتالیا که نفت ایران را خریداری کرده بودند، محمولههایشان توسط انگلیسیها توقیف شد.
در این زمان نمایندگانی از چند کشور ازجمله آمریکا برای میانجیگری به ایران آمدند که مصدق با بیان اینکه دولت ایران اصل ملی شدن را پذیرفته و باید انگلیسیها نیز در مذاکرات این اصل را بپذیرند و اگر این اقدام صورت نگیرد اساسا مذاکره و مصالحهای صورت نمیگیرد، انگلیسیها را آچمز کرد.
دولت انگلیس پس از اینکه راه مصالحه را بسته دید به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد. این در تاریخ معاصر ایران در نوع خودش بسیار مهم بود،چرا که انگلیسیها که در سالهای متمادی با دخالت در سیاست ایران راه خود را میرفتند حالا در شرایط خاصی که از تبعات و خسارتهای جنگ جهانی دوم برایشان بهوجود آمده بود، برای برتری در زمین بازی ایران به نهادی بینالمللی شکایت بردند. ترکیب شورای امنیت سازمان ملل در آن روزها جالب بود؛ ۵عضو دائمی؛ انگلستان، آمریکا، شوروی، فرانسه و چین ملی (تایوان) و دیگر اعضای غیردائم برزیل، اکوادور، ترکیه، هند، هلند، یوگسلاوی و... . در ابتدا شورا تصمیم گرفت که آیا صلاحیت بررسی این شکایت را دارد، در عین مخالفت شوروی و یوگسلاوی، شورای امنیت صلاحیت خود را تأیید کرد.شورا به دولت ایران اعلام کرد که در روز 17مهر جلسه بررسی شکایت برگزار میشود و ایران درخواست کرد این مسئله چند روزی تا 22مهر عقب بیفتد. مصدق روز 14مهر از تهران به سوی نیویورک پرواز کرد و یک روز بعد به این شهر رسید. همه رسانههای دنیا مجذوب شخصیت مصدق بودند. او مثل یک ستاره در رسانهها مورد استقبال قرار گرفت. روز سهشنبه 23مهر مصدق وارد تالار شورا شد و علیه قطعنامهای که قرار بود علیه ایران رأیگیری شود سخن گفت: «ملت ایران نیز از کشورهای بزرگ و از یک مؤسسه بینالمللی جز این انتظار ندارد تا آن را کمک کنند تا بتواند استقلال اقتصادی خود را بهدست آورده و در سایه آن رفاه اجتماعی خود را تأمین و به این وسیله استقلال خویش را تقویت کند. اگر دولتی مسئلهای را که در صلاحیت شورای امنیت نیست در این شورا مطرح کند و شورای امنیت بنا به دلایل و جهات سیاسی تصمیم بگیرد که به آن مسئله رسیدگی کند در این صورت شورای امنیت وسیلهای برای مداخله یک کشور در امور داخلی کشور دیگر خواهد شد و به این ترتیب اعتماد مردم از آن سلب خواهد گردید و شورای امنیت از وظایفش که حفظ صلح جهان است باز خواهد ماند...». مصدق مصمم و بدون لکنت سخن میگفت: «جنبشی که در ایران در جریان است مورد پشتیبانی کامل کلیه افراد ملتی است که به حقوق خود آشنایی کامل دارند. ملت ایران مصمم است که از این منبع حیاتی که میراث ملی آن به شمار میرود برای بالا بردن سطح زندگی افراد خود و حفظ صلح جهان استفاده کند. منشور ملل متحد و اصول مقدسی که در آن مندرج است حکم میکند که کلیه کشورهای عضو سازمان ملل متحد در چنین روزی دست کمک به سوی ایران دراز کنند».
سخنان مصدق در عرصه رسانهای و جهانی هیجانی بزرگ را نزد ملتها و رسانهها ایجاد کرد بهصورتی که انگلیسیها پیش از فرجام دادخواهیشان خود را بازنده این ماجرا میدیدند. در چنین فضایی فرانسه در میانجیگری بر سر این موضوع پیشنهاد داد که شورا، شکایت انگلیس را تعلیق کند تا دیوان دادگستری بینالمللی در لاهه در این مورد تصمیمگیری کند. مصدق در اینجا هم حرف جالبی زد؛ او خطاب به اعضای شورا گفت که در جلسه پایانی و رأیگیری شرکت نمیکند چه آنکه «ایران از شورا توصیه و اندرز نخواهد پذیرفت». پیشنهاد فرانسه و در واقع شکست انگلیس، به رأی گذاشته شد و مورد قبول شورای امنیت قرار گرفت.
ماجرا برای یک سال به تعویق افتاد و دیوان لاهه باید در این مورد تصمیم میگرفت. جایی که ایران در آنجا نیز پیروز بیرون آمد و از نظر قانونی و بینالمللی اعمال حاکمیت ایران بر منابع طبیعی و ملیاش به حق دانسته شد.
ماجرای ایران و انگلیس اما وقتی در نهادهای بینالمللی حل نشد، به کودتا ختم شد.