نتیجه خوشبینی و بدبینیهای سرمایهگذاران خرد
عملکرد فعالان بازار سهام از نظر اقتصاد رفتاری چگونه تحلیل میشود؟
امیرمحمد تهمتن ـ پژوهشگر اقتصاد مالی و رفتاری
با رشد بازار سرمایه در ایران در سالهای اخیر، بهخصوص در سال1399، شاهد ورود تعداد زیادی از سرمایهگذاران جدید هستیم. مطابق با آخرین دادههای شرکت سپردهگذاری مرکزی، در فروردین ماه 1399 تعداد یکمیلیون و 202هزار نفر در سامانه سجام ثبتنام کردهاند که نسبت به فروردین 1398، رشد 95درصدی نشان میدهد. بهلحاظ ریالی، ارزش معاملات خرد در این مدت 406هزار میلیارد تومان است که نسبت بهمدت مشابه رشد 700درصدی نشان میدهد.
با این حال شاخص بورس، حرکت اصلاحی خود را از اواخر مردادماه آغاز کرد بهطوریکه از کانال 2میلیون و 100هزار واحد، وارد کانال 1میلیون و 600هزار واحدی شده است (اصلاحی معادل با 24درصد با بیش از رشد دو سه روز اخیر). بهعبارت دیگر، اگر چه از ابتدای سال شاهد صفهای خرید جمعنشده میلیونی بودیم، از ابتدای آخرینماه تابستان سالجاری، این صفهای خرید به صفهای فروشی تبدیل شدند که نگرانی سرمایهگذاران خرد، سهامداران عمده و مسئولین کشوری را برانگیخته است. اگر چه کاستیها در سیاستگذاریهای سازمان بورس و وزارت اقتصاد و انفعال نهادهای مالی ازجمله شرکتهای سبدگردانی و بازارگردانی غیرقابل انکار است اما از نگاه من، بخشی از نوسانات روزهای گذشته بازار سرمایه ناشی از هیجانات بیش از حد در میان سرمایهگذاران خرد است. دلیلی که این مسئله را مطرح کردم این موضوع است که برای سرمایهگذاری چند عامل مهم وجود دارد. ازجمله این عوامل میتوان به متغیرهای اقتصاد کلان (تورم، نرخ ارز، رشد اقتصادی و...) و متغیرهای مالی و ارزشگذاری (نسبت قیمت به سود یا p/e، ارزش جایگزینی و...) اشاره کرد.
بهلحاظ متغیرهای اقتصاد کلان در بخش حقیقی اقتصاد (یعنی تولید و اشتغال)، اقتصاد ایران با چالشهای متعددی روبهرو است. فروش نفت بهسختی انجام میشود، رشد اقتصادی کشور منفی است و در 10ساله گذشته، عملاً سرمایهگذاری خاصی انجام نشده است. بنابراین، این موضوع که مردم بهواسطه بهبود چشمانداز متغیرهای اقتصاد کلان وارد بورس شدهاند، منتفی است. با این حال، این سؤال پیش میآید که مردمی که از ابتدای سال با هیجانی خاص، سرمایهها و پساندازهای خود را وارد بازار سرمایه کردهاند، چه تغییراتی را مشاهده کردهاند که از ابتدای شهریور ماه، همچنان با هیجانی خاصتر شروع به فروش سهامهای خود کردهاند؟ ممکن است یک پاسخ این باشد که متغیرهای مالی بنیادین (همچون سودآوری شرکتها و...) دچار تغییرات اساسی شده است که صفهای خرید روزهای گذشته به صفهای فروش این چند روز تبدیل شده است. وقتی به این متغیرها نگاهی میاندازیم، متوجه میشویم که پاسخ منفی است. با افزایش دلار نیمایی و بهبود چشمانداز اقتصاد جهانی بهواسطه اخبار مرتبط با کشف واکسن ویروس کرونا، بهنظر میرسد نهتنها تشکیل صفهای فروش و هیجانات اخیر بازار توجیهی ندارد بلکه کاملا عکس آن منطقیتر جلوه میکند. با این حال، سؤال مهمی که در این راستا بهوجود میآید این پرسش است که دلیل نوسانات منفی روزهای گذشته چه بوده است؟ میدانیم که وضعیت متغیرهای اقتصاد کلان و متغیرهای بنیادین سرمایهگذاری تغییر محسوسی نداشته است. بنابراین، باید بهسراغ دلایل دیگری رفت.
اقتصاد رفتاری که بهمطالعه متغیرهای روانشناختی مؤثر بر تصمیمگیریهای مالی افراد میپردازد، پاسخهای قانعکنندهای را برای ما فراهم میکند. در این علم گفته میشود که افراد عمدتاً بهواسطه ساختار ذهنی، دچار خطاهای مختلفی در تصمیمگیریها و قضاوتهاشان میشوند. این خطاها باعث میشود که ما از منطق و عقلانیت فاصله بگیریم و تصمیمهایی را اتخاذ کنیم که به نفع ما نیستند. خطاهای تصمیمگیری انواع مختلفی دارند و هر کدام بهنحوی بر انتخابهای ما اثرگذار است.
یکی از خطاها که با عنوان خوشبینی بیش از حد شناخته میشود، بر تصمیمهای سرمایهگذاری ما اثرات مخربی دارند. این خطا باعث میشود که ما بدون توجه به پارامترهای مهم سرمایهگذاری ازجمله ریسک و بازدهی، مقدار آنها را بیش از حد در نظر بگیریم. بهطور مثال، وقتی بازار روند صعودی دارند، خیلی از افراد ممکن است با خود اینگونه فکر کنند که این روند تا مدتهای مدید ادامه پیدا میکند و میتوانند هر روز پولدار و پولدارتر شوند. با این حال، میدانیم که اصلاح و ریزش جزء ویژگیهای بازار سرمایه است و هر روند صعودی حتماً با یک روند نزولی همراه خواهد بود. بنابراین، در بازار مثبت و سبزپوش، سرمایهگذاران، بهخصوص تازهواردان، به این ذهنیت میرسند که روند مثبت بازار ادامهدار است و دچار حدی از خوشبینی میشوند. نتیجه این رفتار را میتوان به تشکیلهای صفهای خرید میلیونی طیفی متنوعی از سهامها دید. از ابتدای سال، سهامهایی (بدون هیچگونه منطق سرمایهگذاری) وجود داشتند که برای روزهای متمادی، قیمتهای آنها در حال افزایش بود. در مقابل، وقتی بازار به دلایل مختلف رنگ سبز خود را به رنگ قرمز تبدیل کرد، مردمانی که تا چند روز پیش در صف خرید سهام بودند، فروشنده بزرگ آن شدند. بهعبارت دیگر، خوشبینی جای خود را به بدبینی مفرط داد. نکتهای که میخواهم در اینجا تأکید کنم این موضوع است که تبدیل صفهای خرید به صفهای فروش با هیچیک از منطقهای اقتصادی و مالی سازگاری ندارد و تنها میتوان با تحلیل روانشناسی بازار به تحلیل آن پرداخت. یافتههای اقتصاد رفتاری نشان میدهد که یکی از عواملی که میتوان آینده بازار را پیشبینی کرد توجه به همین سیکل خوشبینی و بدبینی است. بهعبارت دیگر، در کنار دیگر عوامل، تبدیل حال خوب به حال بد سرمایهگذاران میتواند پیشبینیکننده بازار باشد که با استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین قابل اندازهگیری است. بهعنوان یک سرمایهگذار خرد توجه به تأثیرگذاری عوامل روانشناختی بر تصمیمگیریهای مالی و سرمایهگذاری از اهمیت فراوانی برخوردار است. بهعبارت دیگر، اگر میخواهید اثرات مخرب خطاهای تصمیمگیری را کاهش دهید، نخستین گام آگاهی از آنهاست. با این حال، باید به این نکته توجه کنید که صرف آگاهی کافی نیست زیرا سیمپیچی مغز طوری طراحی شده است که ما را به خطا و اشتباه میاندازد. یک راهکار مؤثر علمی در این راستا، استفاده از تکنولوژی برای تصمیمگیریهایمان است.