زندگی در دو قدمی زندان
وجود زندانهای قزلحصار، کچویی، رجاییشهر و ندامتگاه مرکزی در البرز موجب مهاجرت خانواده زندانیها و شکلگیری محلههای حاشیهای شده است که شرایط مناسبی برای زندگی ندارند
فتانه احدی ـ کرج-خبرنگار
طی چند دهه گذشته، کرج میزبان مهاجرانی از سراسر کشور بوده است. این امر در دودهه گذشته شدت بیشتری گرفته، با این ملاحظه که بخشی از این مهاجران خانواده زندانیهایی هستند که در بند قزلحصار، کچویی فردیس، رجاییشهر و ندامتگاه مرکزی دوران محکومیت چند ساله و گاه ابد خود را میگذرانند. بسیاری از این خانوادهها بهدلیل فقر یا نزدیکی به زندان عضو زندانی خود، مجبور به زندگی در این محلههای محروم شدهاند. گروهی از آنها پس از پایان محکومیت عضو زندانی خانواده خود، خاک محله دامنگیرشان کرده است و ماندگار شدهاند. منصور رحمتی، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه محقق اردبیلی در پژوهشی به بررسی این موضوع پرداخته و تأکید کرده است بیش از همه، زندان قزلحصار خانواده زندانیها را به اینجا کشانده. بنابر نتایج تحقیق او، وجود زندان قزلحصار در مکان فعلی در اطراف کرج موجب شده است خانواده زندانیها، فضای پیرامون زندان را بهعنوان محل سکونت خود انتخاب کنند که این خود منجر به تشکیل بافت جمعیتی خاصی در منطقه شده. براساس اعلام بهزیستی، 80درصد زندانیهای البرز بومی نیستند و همین موضوع موجب افزایش مهاجرت خانواده زندانیها به استان ده ساله البرز شده است. موج مهاجرت به البزر در شرایطی رقم خورده که این استان با داشتن فقط 0.3مساحت کل، 3درصد جمعیت کشور را در خود جای داده و پس از تهران، رتبه دوم تراکم جمعیت را دارد. ملکآباد، خرمدشت و مهدیآباد بیش از همه محلههای حاشیهای میزبان خانواده زندانیهای قزلحصار شدهاند؛ محلههایی که بعضا با قوانینی خاص اداره میشوند و نهادهای حاکمیتی آنچنان که باید نتوانستهاند آنها را مطیع شهر کنند. بسیاری از زندانیهای قزلحصار هم بعد از آزادی بهدلیل حضور خانوادهشان در این محلهها ساکن دائمی میشوند و به همین دلیل گاه بسیاری از اختلافهای داخل زندان به خیابانهای شهرک کشیده شده است.
روستاهای دیروز، حاشیههای امروز
ملکآباد تا همین یکی دو دهه پیش روستایی خوش آب و هوا با فقط 36خانوار بود و حالا به یکی از محلههای جرمخیز البرز با بیش از 17هزار نفر جمعیت تبدیل شده. ملکآباد قلمرویی جدا از شهر با کوچههای تنگ و باریک است که در کنج دیوارهای دودگرفتهاش، دیدن مردی یا زنی در خود فرورفته تصویری معمول است. مهاجران بیش از یک دهه است در خیابانهای این محله ساکن شدهاند تا نزدیک عضو زندانی خانوادهشان در قزلحصار باشند.
در خرمدشت و مهدیآباد هم اوضاع بهتر نیست. مهدیآباد تا ۲۰سال قبل روستایی با جمعیتی کمتر از ۱۰۰ نفر بود اما امروز شهرکی چندهزار نفری است که گاهی بهنام «شهرک زندان» خوانده میشود و حالا اغلب ساکنان آن، افرادی هستند که یک محکوم در زندان دارند.
نزدیکی به زندان و جرمخیز بودن موجب شده است قیمت ملک و اجاره خانه در این محلهها بسیار پایین باشد.
وصلههای ناجور کرج
منصور رحمتی در پژوهش خود تأکید کرده است هیچ شواهدی مبنی بر اثرپذیری محیط سکونتگاهی اطراف از زندان وجود ندارد اما به هر حال این محلهها بهعنوان مناطق حاشیهای و کمتر توسعهیافته شناخته میشوند.
ساکنان این محلهها هم با یافتههای پژوهش موافق هستند. آنها تأکید میکنند جرمخیز بودن محلهها ارتباطی به حضور خانواده زندانیها ندارد بلکه بیشتر ناشی از وجود زندانها، تراکم جمعیت مهاجر، تقابل فرهنگها و رهاشدگی از سوی مسئولان است.
یکی از ساکنان ملکآباد در اینباره به همشهری میگوید:«خیلی از خانوادههای زندانیها بهخاطر نزدیکی به زندان اینجا زندگی میکنند اما از نظر ما این مسئله زیاد ربطی به وضعیت محله ندارد. در کل اینجا محلهای رها شده است».
حسین که اعتقاد دارد خلافکاران به پشتوانه حضور خانوادگی و فامیلی در منطقه قدرت گرفتهاند، میافزاید:«مردم بومی و خانوادههای معمولی برای مقابله با خلافهای ریز و درشت در این محله همکاری نمیکنند؛ چون از این آدمها میترسند».
یکی از ساکنان محله خرمدشت اما نظری متفاوت دارد و وجود زندان در نزدیکی این محلهها را عاملی برای ریختن قبح جرم و خلاف میداند. احمد به وعده چندساله مسئولان البرز برای انتقال زندانهای استان به خارج از شهر و ساماندهی محلههای حاشیهای اشاره میکند که هنوز به نتیجه نرسیده است؛«مسئولان مدتهاست میگویند طرح انتقال زندانها در کارگروهی تخصصی در دست پیگیری است اما گویا این کارگروه تخصصی هنوز نتیجه نداده».
او امیدوار است تکرار نام این محلهها در رسانههایی چون همشهری به جلب توجه فعالان اجتماعی و مسئولان و به یک اقدام عملی برای سامان دادن به محله و حمایت از خانوادههای آسیبدیده منجر شود.
یکی از بانوان ساکن در مهدیآباد هم فقر را دلیل سکونت اجباریاش در این منطقه میداند و میگوید: «بسیاری از ساکنان این منطقه به نان شب محتاج هستند و نمیتوانند جای دیگری بروند. مهمترین مشکل ما وجود معتادان و خانوادههایی است که در زمینه خرید و فروش موادمخدر فعالیت دارند».
او با گلایه از مواردی مانند سرقت، دعوا و زورگیری و ناامنی در محله، میافزاید:«همیشه نگران آینده بچههایم هستم. از ساعت 9شب به بعد ما بیرون نمیرویم؛ چون محله چهره دیگری بهخود میگیرد».
همزیستی اجباری
از نگاه اهالی رهاشدگی این محلهها عامل اصلی قدرت گرفتن خلافکاران و قوانین خاص آنهاست. محلیها میگویند این مناطق علاوه بر میزبانی از خانواده زندانیهای قزلحصار، محلی برای تجمع خلافکاران شده است.
فروشنده کیوسک روزنامهفروشی ورودی ملکآباد، وجود خلافکاران و موادفروشان را عاملی برای بدنامی محله میداند. به گفته او، بخشی از زندانیهایی که خانوادهشان اینجا ساکن هستند، جرمی مرتبط با موادمخدر دارند و گاهی حتی چند عضو خانواده در خرید و فروش مواد سهیماند و به همین دلیل مهمترین خلاف در این محله مصرف و خرید و فروش انواع موادمخدر است.
به گفته یکی دیگر از اهالی با وجود تمام خلافهای ریز و درشت در این منطقه، مردم عادی و ساکنان بیحاشیه چارهای جز تحمل ندارند. همزیستی اجباری که اغلب نتیجه فقر است و ناچاری.
حبس ابد و رخت سیاه نوعروس
در یکی از کوچه پسکوچههای، زنی زیر درخت نشسته و آن طرفتر مردی تلوتلو خوران زیر درختان خشک راه میرود. چند ماهی از عروسیاش نگذشته بود که همسرش در یک دعوای خیابانی در یکی از شهرستانها متهم به قتل و حبس طولانی شد. میگوید: «اوایل باور نداشتم که روی دیگر زندگی چقدر میتواند سیاه باشد. روزها غصه میخوردم که چه باید کنم. پدر و مادری بالای سرم نبود. آمدم اینجا تا نزدیک همسرم باشم. کمی که گذشت برای گذران زندگی شروع به خرید و فروش مواد کردم و بعدها خودم مصرفکننده شدم. از همسرم که هنوز در زندان است، طلاق گرفتم و حالا سالهاست در این محله و خرابههای آن زندگی میکنم».
صدای فریاد چند جوان رشته کلامش را پاره میکند. زنی میانسال هراسان به سمت جوانها میرود. نزدیک میشود و دست یکی را میگیرد و از معرکه دور میکند. دنبالش میرویم. به سختی اعتماد میکند و بالاخره راضی میشود چند جملهای صحبت کند. همسرش در زندان قزلحصار است و حالا بچههایش در این محله نااهل بارآمدهاند؛«این بچهها طوری شدهاند که جای دیگری نمیتوانند زندگی کنند. باید بین آدمهایی شبیه بهخودشان باشند. کجا میتوانم بروم؟ این فقط مشکل ما نیست. خانوادههای زیادی هستند که مردشان در زندان است و خودشان ماندهاند و بچههایی که در میان خلافکاران بزرگ میشوند».
با این همه او و چند زن دیگر که همسرانشان بهدلیل دزدی، ضرب و جرح یا قتل در زندان افتادهاند، برای امرار معاش عروسکسازی میکنند تا حداقل دامان خانوادهشان از خرید و فروش موادمخدر پاک بماند.
البته برخلاف این گروه، برخی خانوادهها طور دیگری زندگی را میگذرانند. یکی از اهالی از خرید و فروش خانوادگی موادمخدر میگوید که با وجود زندانی بودن مرد خانواده هنوز از سوی فرزندانش ادامه دارد. برخی پا جا پای شوهر، برادر و پدر میگذارند و با داشتن خطهای موبایلی که بهدلیل داشتن مشتری چند صد میلیون تومان میارزد، خرج کل خانواده را تأمین میکنند.
دیگری با افسوس سر تکان میدهد و میگوید:«جبر زمانه آنها را به جایی کشانده که به چیزی جز قوانین محله فکر نمیکنند. برخی نوجوانان در این محله محروم و فقیر بدون گواهینامه و سوار بر ماشینهای مدل بالا طوری میتازند که گرد و خاک عبورشان در فضا میپیچد. میدانید پول ماشین مدل بالایشان از کجا آمده؟».
به گفته او، برخی از کودکان و نوجوانان محله مخبر حرفهای هستند و با تلفن همراه هر حرکت مشکوک و حضور مأموران را به خلافکاران اطلاع میدهند.
طرح انتقال 20زندان در برنامه ششم
همسایگی با زندان فقط مشکل البرز نیست و طبق آمار غیررسمی حدود 80زندان در مراکز شهری و میان جمعیت قرار دارند مانند زندان فشافویه در جنوب تهران که ساکنان آن مناطق هم درگیر تبعات این همسایگی هستند.
براساس قانون برنامه ششم توسعه، انتقال ۲۰ زندان به خارج از مراکز جمعیتی در دستور کار قرار گرفته است؛ زندانهایی که اغلب در کلانشهرها قرار دارند.
معاون پیشگیری از وقوع جرم دادگستری البرز هم با اشاره بهوجود 4ندامتگاه استان توضیح میدهد که انتقال این زندانها از کانونهای جمعیتی البرز به قوه قضاییه گزارش شده است.
جعفر دارابخانی با این توضیح که اطراف شهرهای البرز، خیزش و کانون خیلی از جرائم شده، میافزاید: «وجود زندان موجب شده است بسیاری از مجرمان ساکن در حاشیه شهرها وارد محیطهای شهری البرز و حتی استانهای مجاور شوند و به ارتکاب جرم بپردازند».
انتقال زندانهای البرز در دستور کار
نماینده نظرآباد، ساوجبلاغ و طالقان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به موضوع انتقال زندانهای البرز به همشهری میگوید:«با توجه به مشکلاتی که به واسطه وجود زندانها در حاشیه شهر بهوجود آمده و ناهنجاریها و هنجارشکنیهایی که شهر را متاثر از خود کرده است، در مجلس شورای اسلامی پیگیر انتقال زندانهای البرز هستیم».
علی حدادی میافزاید: «در جلسهای با وزیر کشور و رئیس قوه قضاییه موضوع را مطرح کردیم و این امر در دستور کار قرار گرفته است».
وی معتقد است محلههای ملکآباد و مهدیآباد بهدلیل حضور اهالی بومی و برخی از خانوادههایی که هیچ مشکلی ندارند، نباید بدنام شوند. ساماندهی مجرمان و برخی خانوادههای مسئلهدار و انتقال آنها میتواند بسیاری از مشکلات این محلهها را رفع کند».
سیکل زندان و حاشیه
نکتهای که نباید فراموش کرد، سیکل زندان و حاشیه است؛ حضور خانواده زندانیان در اطراف زندانهای کرج، حاشیهنشینی را هم پررنگتر کرده است. از سوی دیگر، طبق آمار چند سال پیش سازمان زندانها 80درصد زندانیهای کشور در مناطق محروم و حاشیهها زندگی میکنند. همین آمار کافی است تا مسئولان به حاشیهها و مناطق جرمخیز توجه ویژهای نشان دهند. این آمار، 43درصد جمعیت زندانیهای کشور را هم مربوط به جرائم موادمخدر اعلام کرده بود؛ جرمی که این روزها در محلههای حاشیهای کرج و اطراف قزلحضار بهراحتی در جریان است و حتی دامان خانواده زندانیهای در حبس را هم گرفته است.
نباید فراموش کرد که وجود زندان در هر منطقهای شعاعی غیرمتعارف از خود ایجاد میکند. البرز و بهویژه شهر کرج هم از این قاعده مستثنی نیستند. آیا زمان آن نرسیده که مسئولان البرز فکری برای این محلههای خودمختار و آسیبهای اجتماعی آن کنند؟
مکث
اجرای 5مرحله طرح پاکسازی در ملکآباد
فرمانده انتظامی شهرستان ساوجبلاغ به همشهری میگوید: «از ابتدای سال 99تاکنون 5مرحله طرح پاکسازی در خیابانهای ملکآباد انجام شد و طی آن 52قاچاقچی و فروشنده موادمخدر و 24معتاد دستگیر شدند».
سرهنگ علی سلیمانی با بیان اینکه طرح پاکسازی این محلهها بهصورت مستمر ادامه دارد، میافزاید:«نیروی انتظامی آمادگی دارد طی یک هفته به جمعآوری کل معتادان این مناطق حاشیهای اقدام کند اما محلی برای نگهداری معتادان مشخص نشده است. نداشتن جا، مشکل بزرگی است که باید از سوی مسئولان استان حل شود. به محض ساخت چنین مکانی نیروی انتظامی ساوجبلاغ آمادگی جمعآوری معتادان را دارد».
سرهنگ سلیمانی درباره راهاندازی کلانتری در ملکآباد هم توضیح میدهد: «محل مورد نظر برای ساخت کلانتری شناسایی شده و ساختمان کلانتری از سوی شهرداری و شورای شهر در مرحله ساخت است و به محض تکمیل، تجهیز خواهد شد».
مکث
تبعات وجود زندان در میان شهر
یک جامعهشناس با بیان اینکه استان البرز بهدلیل وجود 4زندان بزرگ شرایط بسیار خاصی دارد به همشهری میگوید:«حضور زندانیهای حبس ابد از سایر استانها در البرز موجب مهاجرت خانواده آنها به این استان و افزایش آسیبهای اجتماعی شده که مهمترین آن گسترش حاشیهنشینی و افزایش کودکان کار و زنان خیابانی است».
تارا کریمی با تأکید بر اینکه ساماندهی و انتقال زندان و زندانیها به خارج از شهر باید بهصورت جدی در دستور کار مسئولان استانی و کشوری باشد، میافزاید:«انتقال زندانها میتواند تا حد زیادی از جرمخیزی و مهاجرت بیرویه به این استان نوپا کم کند».
وی با بیان اینکه حتی تصور وجود زندان در داخل شهر هم بر افکار عمومی اثر منفی دارد، تصریح میکند:«وجود زندان در شهر و زندگی در کنار زندان موجب میشود قبح بسیاری از جرائم برای خانوادهها بهویژه نوجوانان بریزد و ارتکاب به جرم افزایش یابد؛ اتفاقی که در ملکآباد رخ داده هم همین است».
او با تأکید بر اینکه حضور سرپرست خانواده در زندان، خانواده را در معرض از همگسیختگی قرار میدهد، ادامه میدهد:«تجمع خانوادههای زندانیها در یک منطقه بهدلیل اینکه خود در معرض انواع آسیب و از همگسیختگی هستند، موجب افزایش ضریب جرمخیزی میشود».