دغدغههای خانمگل
قبلا از یک تیم پرتغالی پیشنهاد داشتم اما الان پیشنهادی ندارم و بازارگرمی هم نمیکنم
لیلی خرسند_خبرنگار
اگر از زنان شاغل در لیگ برتر فوتبال بپرسید مهمترین اتفاق نقلوانتقالات این فصل چه بوده، حتما میگویند جدایی زهرا قنبری از تیم شهرداری بم. جدایی قنبری از بم بعد از 7سال اتفاق افتاده و در 5سال از این 7سال شهرداری بم قهرمان لیگ ایران شده است. روزهای اول خبر این بود که قنبری به شهرداری سیرجان - تیم رقیب و هماستانی بم - میرود. میگفتند سیرجانیها برای گرفتن قنبری حاضر شدهاند 250میلیون تومان هزینه کنند اما او پای میز مذاکره با وچان کردستان نشست و با این تیم قرارداد بست. ستاره نقلوانتقالات این فصل در گفتوگویی مفصل به سؤالات خبرنگار همشهری پاسخ داده است.
در هیچ فصلی مثل این فصل، نقلوانتقالات فوتبال زنان مهم نشده بود. فکر میکنید فوتبال زنان به حدی رسیده که بقیه بخواهند بدانند کدام بازیکن به کدام تیم میرود یا فقط رفتن شما از شهرداری بم به وچان کردستان، نقلوانتقالات را مهم کرده است؟
برای خیلیها جابهجایی من جالب بود. بعد از اینکه 7سال برای شهرداری بم بازی کردم، دوست داشتم امسال چالش جدیدی را تجربه کنم. پیشنهادهایی از تیمهای دیگر و حتی از تیمهای خارج از کشور داشتم ولی ترجیح دادم امسال در خدمت تیم وچان باشم. همین جدایی من، نظر خیلیها را جلب کرد. کسی تصورش را هم نمیکرد که من از بم جدا شوم ولی فوتبال است و هر آمدنی، رفتنی هم دارد. این فصل خیلی از بازیکنان دیگر هم جابهجا شدهاند. این نشان میدهد بقیه هم به فوتبال، حرفهای نگاه میکنند. با این جابهجاییها برای فصل آینده شرایط بیشتر تیمها بهتر از فصل قبل میشود و کیفیت لیگ هم بالاتر میرود. این اتفاقات است که باعث میشود لیگ جذابتر و حرفهایتر شود.
تا همین فصل پیش رقابت برای قهرمانی فقط بین یکی دو تیم بود و بقیه فقط برای ماندن تلاش میکردند. فکر میکنی حالا شرایط تغییر میکند؟
وقتی فقط 2 تیم مدعی قهرمانی باشند، جذابیت و کیفیت پایین میآید ولی این فصل با وجود اینکه کرونا هست، همه به این فکر میکنند که تیمشان را تقویت کنند و عنوان خوبی بهدست بیاورند. این عنوان خوب هم فقط قهرمانی است. باشگاهها با بازیکنان زیادی صحبت کردهاند و همه با اشتیاق درباره قهرمانی حرف میزنند. اینکه بخواهی برای قهرمانی بجنگی خودش جذابیت و کیفیت لیگ را بالا میبرد.
وقتی تیمها از قهرمانی حرف میزنند و برای قهرمانی تیم میبندند، یعنی پول خوبی دارند. بهنظر میرسد شرایط مالی تیمها نسبت به سالهای قبل بهتر است، بهخصوص وچان.
وچان نسبت به بقیه تیمها شرایط مالی بهتری ندارد ولی شرایط مالی مناسبی دارد. بقیه تیمهایی که اسپانسرهای دولتی دارند، وضعیت مالیشان خیلی بهتر از وچان است؛ شهرداری بم و شهرداری سیرجان از اسمشان مشخص است که چه حامیانی دارند. سپاهان هم که همه میدانند باشگاه بزرگی است. این تیمها راحتتر سرمایهگذاری و هزینه میکنند. امسال همه تیمها مبلغ قراردادها را بالا بردهاند. اگر باشگاهی بگوید مبلغ سال قبل را به بازیکنان داده، قطعا راستش را نگفته است. اگر بخواهیم خودمان را با سال گذشته مقایسه کنیم باید بگویم وضعیت بهتر شده است. وقتی بیشتر پول میگیری حرفهایتر فکر میکنی و بیشتر برای کاری که انجام میدهی وقت میگذاری. همین باعث رشد میشود.
گفتی وچان خوب هزینه کرده اما بهنظر میرسد برای جذب شما زیاد هزینه کرده باشد. قبل از اینکه به این تیم بروی، گفته میشد از شهرداری سیرجان پیشنهاد 250میلیون تومانی داشتی. وچان بیشتر از این داده؟
آن مبلغی که اعلام شد اصلا صحت نداشت. خیلی حرفوحدیث سر این مبلغ بود اما درست نبود. من امسال پول را درنظر نگرفتم. اگر پول برایم مهم بود قطعا باید جایی غیر از وچان بازی میکردم. اولویت من پول نبود.
نمیشود باور کرد برای بازیکنی شرایط مالی مهم نباشد.
نمیگویم مهم نبوده، نمیگویم سفید امضا کردم ولی شرط اول و آخرم پول نبود. برای خیلیها پول در اولویت است و شاید شرایط هر چقدر هم سخت باشد، بپذیرند.
مبلغ قرارداد زنان هم که گفتنی نیست؟
در قرارداد ذکر شده که این مبلغ باید مخفی بماند.
بعد از رفتن شما به وچان، منا حمودی هم از شهرداری بم جدا و راهی کردستان شد. او با شما دوست است و در بم هم بیشتر پاس گلها را او به شما میداد. میگفتند شما منا را وسوسه کردهاید که به وچان برود، درست است؟
اصلا چنین چیزی نبوده. هیچ وقت حرف راست، پشت سر آدم گفته نمیشود. من پارسال همانطور که گل میزدم، به خیلیها پاس گل هم میدادم. در خیلی از بازیها وسط بازی کردم، درصورتی که پستم فوروارد بود. من در اختیار تیم بودم. زدن این حرفها که کی به کی پاس داده و چه کار کرده، خیلی غیرحرفهای است. منا بازیکن حرفهای است و خودش تصمیم میگیرد کجا بازی کند. منا دوست صمیمی من است ولی من در آمدن او به وچان هیچ نقشی نداشتهام.
در وچان رقیب هم داری؛ سمیه خرمی که فصل قبل با هم خانم گل شدید.
من با سمیه در بم همتیمی بودم و دوست خوب من است. انشاءالله با سمیه و بقیه بچهها به چیزی که لایق وچان است، میرسیم.
شما نخستین لژیونر فوتبال زنان بودی ولی بعد از بازی برای گاز شمال عراق دیگر جایی نرفتی؟
لژیونر بودن برای هر بازیکنی افتخار است. سالی هم که ما با تیم عراقی قهرمان شدیم، مثل بمب صدا کرد. بعدش تداخل لیگی داشتیم و نرفتم. ترجیحم این بود که در ایران بازی کنم.
مثل بقیه از تیمهای اروپایی پیشنهادی نداری؟
نه، من از این آدمها نیستم! سه چهار سال پیش از یک تیم پرتغالی پیشنهاد داشتم. آن هم زمانی بود که هلنا کاستا مربی تیم ملی بود. او با باشگاه پرتغالی صحبت کرده بود. آن موقع هم شرایط خانوادگیام اجازه نداد که بروم. الان پیشنهاد اروپایی ندارم، دنبال بازارگرمی هم نیستم.