• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 23 شهریور 1399
کد مطلب : 109911
+
-

ما بعد از مرگ، تازه پیدایمان می‌شود

درباره سرژ آواکیان ، طراح گرافیک ،که سه‌شنبه ۱۸ شهریور در ۸۳ سالگی به‌دلیل ایست قلبی درگذشت

یاد
ما بعد از مرگ، تازه پیدایمان می‌شود

معراج قنبری- روزنامه نگار

فراموش شده بود. جز معدودی از هم‌نسلان و شاگردان سال‌های دور، در میان نسل جدید جامعه گرافیک نامی غریب بود. سرژ آواکیان از طراحان گرافیک نسل دوم، ‌زاده سوم بهمن‌ماه ۱۳۱۷ در محله ارامنه تبریز بود. از همان جوانی شوق به تصویر و نوشته در او آغاز شد. آثارش در سال ۱۳۳۶ ـ زمانی که ۱۹ سال داشت ـ در گالری «استتیک» به نمایش درآمد و در آن هنگام با «مارکو گریگوریان» آشنا شد. این رویداد منجر به حضور او در نخستین و سومین بی‌ینال نقاشی تهران در سال‌های ۱۳۳۷ و ۱۳۴۱ شد. سرژ به لندن رفت و تحصیل در رشته گرافیک را از سال ۱۳۴۵ در «آکادمی هنرهای زیبای کرایدن لندن» آغاز کرد. سپس به‌عنوان نخستین ایرانی به عضویت انجمن طراحان انگلیس درآمد. او پس از بازگشت به ایران آتلیه شخصی خود را بنیان نهاد.
وی در تلاش برای انتقال تجربه‌های سال‌های حضور در انگلیس به طراحان جوان ایران بود. حاصل این تلاش، تحول شیوه آموزشی گرافیک در دانشگاه‌های ایران بود. آواکیان تدریس در «دانشکده هنرهای تزیینی» را در ۱۳۵۲ آغاز کرد و از ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ نیز مدیر این دانشکده بود. پس از انقلاب نیز مدتی در دانشگاه هنر مشغول به تدریس شد و در معرفی ابزارهای مختلف به دانشجویان گرافیک همت گمارد.
از مهم‌ترین آثار او می‌توان به بسته‌بندی‌های گرافیک عامه‌پسندی چون «پفک نمکی مینو»، «پاکت شیر صنایع ایران» و «آدامس شیک» اشاره کرد. طراحی پوستر برای دیگر هنرمندان ارمنی در عرصه تئاتر و طراحی لوگو، دیگر حوزه‌های عمده در کارهای او به‌شمار می‌رفت.
او درباره تجربه طراحی بسته‌بندی پفک مینو می‌گوید: «تازه به ایران برگشته بودم و به عمرم پفک ندیده بودم؛ رنگ و شکل لوگو را از خود فرم پفک گرفتم. این تصاویر هستند که باید حرف بزنند. یک روز رفتم به چاپخانه‌ای که قرار بود سلفون‌ها را چاپ کنند، در جوانی چاپ سیلک را پیش «آلدو صرافیان» کار کرده بودم و از چاپ هم سررشته‌ای داشتم. فهمیدم که کار پفک نمکی را می‌باید با ساده‌ترین فرم و رنگ اجرا کنم. کار را با 2رنگ زرد و قرمز طراحی کردم. بعدها مینو همان طرح را ۴ رنگ یا ۵ رنگ چاپ کرد، ولی از آن استقبال نشد و دوباره به همان طرح قبلی برگشتند.»
اکنون آثار او برای ما به‌ یادگار ماند و خودش راهی سفر شد. تا خبر آمد که رفته، همه ما گوشی به‌دستان کمین کرده در اینستاگرام، یک‌شبه با عکس‌های یادگاری و خاطره‌ها و... افسوس خوردیم و در این افسوس خوردن چه تلخ که مسئله اصلی سرژ آواکیان نبود، دیده شدن واکنش‌های ما بود. اما به‌راستی او در این همه سال کجا بود؟‌ جامعه گرافیک ایران برای نکوداشت او چه کرد؟ نمایشگاه و کتاب در خور جایگاه او چرا برگزار و منتشر نشد؟ حقیقت تلخ این است که سرژ آواکیان قدر ندید. امروز دیگر رفتن او هم به فراموشی سپرده می‌شود و ما منتظر خبر یک رفتن دیگر می‌مانیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید