ایرادگیران هنر هم پا به عرصه میگذارند
سرآغاز نظریه هنر در ایران
حافظ روحانی
از فاطمه سیاح (1326– 1281) بهعنوان نخستین منتقد هنری ایران نام برده میشود. اما اگر نخواهیم وارد بازی مرسوم نخستینها شویم و دنبال پدر (و در اینجا مادری) برای نقد هنری ایران نرویم، باید یادآور شد که نمایشگاه بزرگ هنرهای زیبا که در سال1324 به همت خانه فرهنگ وُکس در کاخ شاهپور غلامرضا برگزار شده بود، نخستین فرصت جدی را فراهم کرد تا نخستین گزارشها درباره هنرهای تجسمی در مطبوعات نوشته شود. علاوه بر فاطمه سیاح، ر.ر. ماکارف نیز که از داوران این نمایشگاه بزرگ بود، نقدی بر نمایشگاه نوشت. از ر.ر. ماکارف اطلاعات بسیار محدودی در دست داریم.
اما در میانه دهه1320 تعدادی از شاگردان کمالالملک هم اقدام به نوشتن متون آموزشی و نظری کرده بودند؛ بهعنوان مثال میتوان از حسنعلی وزیری (1333– 1269) نام برد. چنانچه در سال 29بهمنماه سال1324 مقالهای از او درباره استفاده از پرسپکتیو در نشریه مهر ایران منتشر شد. کتاب او درباره کمالالملک، یک سال بعد و در سال1325 در چاپخانه بانک ملی به چاپ رسید تا بتوان نام او را هم در کنار پیشگامان نظریه هنر در ایران ذکر کرد.
در 14مهرماه سال1327 بود که جلیل ضیاءپور بعد از بازگشت از فرانسه، مقالهای بلند با عنوان «لغو نظریههای مکاتب گذشته و معاصر از پریمیتیو تا سوررئالیسم» نوشت و توسط انتشارات مجله کویر که بهخودش تعلق داشت منتشر کرد.
این نخستین تلاشها برای صورتبندی هنر به شکلی نظری بود؛ تلاشهایی که هر چند کوچک بودند، اما در دوران خودشان احتمالا گامهایی انقلابی بهحساب میآمدند.