
تهران زیرسایه ترس
عملیات «پرش بلند» و «شمشیر استالینگراد»

رجمال رهنمایی
عملیات «یورکا» اسم رمز دیدار سهروزه روزولت، استالین و چرچیل در سفارت شوروی در تهران در آذرماه سال1322 بود. آنها قرار بود درباره چهره جهان پس از پایان جنگ با یکدیگر توافق کنند.
روزولت شمشیر استالینگراد را به پاس دلاوریهای ارتش شوروی در استالینگراد به استالین هدیه داد و در همان زمان هیتلر طی ماموریتی به سرهنگ کنراد با اسم رمز پرش بلند دستور ترور این سه نفر را داده بود.
سران متفقین بدون اطلاع حاکمیت ایران گردهم آمدند و «کنفرانس تهران» برگزار شد. پوشش حضور جمع شدن سران جنگ در تهران، تولد چرچیل بود.
اما در خیابانهای تهران چهره واقعی جنگ امان مردم را بریده بود. امنیت، غذا و آینده دائما تهدید میشد و مردم و حکومت منفعلانه نظارهگر تحولات بودند. ترسی فراگیر مردم و دولت را فلج کرده بود.
چرا ترس میتواند فلجکننده و در ادامه ویرانگر باشد؟
ما در بدو تولد تنها از 2چیز میترسیم: سقوط از بلندی و صدای بسیار بلند. این هردو برای زنده ماندن ما ضروری است. ولی کمکم میآموزیم که از چیزهای زیادی بترسیم. ترس یک احساس تحمیلشده به آدمی است و در سوی دیگر این تعریف حقیقتی نهفته است که ترس موجب تکامل آدمی برای زندهماندن میشود.
زمانی که میان ترس و آنچه از آن میترسیم تناسبی وجود ندارد یا زمانی که ترس باعث میشود عقلمان را از دست بدهیم، ترس ما را فلج میکند. وقتی ترس کار میکند، کار چندانی از دست عقل آدمی بر نمیآید و این حتی در مورد آدمهایی که عقل بر همه اعمالشان حکومت میکند، یعنی فیلسوفان هم صادق است. آنچه از آن میترسیم و به چه میزان میترسیم، بستگی به درک و برداشت ما از جهان دارد. ترس در ذات خودش چیزی نیست، بلکه تفسیر ما از آن چیز است؛ تفسیری که هر یک از ما آن را در تاریخچه منحصر بهفرد زندگی خویش آموختهایم. کسی که مدام حس میکند جهان جای ناامنی است، این ترس شیوه نگریستن او به جهان است؛ جهانی که در آن آسیبپذیری خود شخص حرف اول را میزند.
ایزاک مارکس، نظریهپرداز برجسته حوزه اختلالات ترس و اضطراب، معتقد است بسیاری از فوبیاها تا حد زیادی اکتسابی هستند. مثلا رفتار هراسآلود والدین میتواند باعث انتقال این رفتار به فرزندانشان شود.
هرچه بیشتر ترس را بشناسیم، بهتر میتوانیم درست و بجا بترسیم یا نترسیم.