افسانه شو
وحید مشیرنیا ـ فعال فرهنگی
فردا، 7روز از به خاک سپردن پیکر حاجمحمدمهدی کرباسچی میگذرد. با اینکه حاجمهدی در بین بیشتر مردم این سرزمین به اندازه پسرعموی خود، غلامحسین کرباسچی شناختهشده نبود، ولی در بین اهالی فرهنگوادب، نشرکتاب، چاپ نشریات و دلسوختگان این وادی، نامش برجسته است. او نویسنده نبود و حتی از هنر نیز بیش از انسانهای معمولی نمیدانست، ولی دل در گرو مهر همگی آنان داشت. دلسوز بود و کمهیاهو، مهربان بود و مصمم، باهوش بود و اهل کیاست. در آنجا که حقِ انتخاب داشت، حق را انتخاب میکرد و باج به هیچ قدرت بهدستی نمیداد. او پاکی را پاسمیداشت. حاجمهدی در میان قدرتداران کمسرشناس نبود، ولی هیچگاه این موقعیت را به نفع خود بهکار نبست و از آن توشه دنیوی نساخت. توان فکری و اراده نظمیافتهاش که از تحصیلاتش در رشته فیزیک منبعث میشد، یاور او در تصمیمگیریها بود.
نگارنده وی را از 40سال پیش میشناسد و جز مهربانی، پاکسرشتی و آموزگارپیشگی از او چیز دیگری در خاطر ندارد. جسارت و بیباکی او در تصمیمگیری و اجرای تصمیم را تمامی یاران، بهتر است گفته شود شاگردان و از آن مناسبتر مریدانش، الگو میدانستند و هنوز نیز میدانند. نقش ویژه او در دگرگونکردن فرهنگ کهنه نشر روزنامه در این گوهر خاک بر هیچ دلسوزی پنهان نیست. او بود که برای نخستینبار در این سرزمین سنت شکست و جسارت تغییر قطع روزنامهای را که پس از آمادهشدن، در آذرماه1371، نام «همشهری» بهخود گرفت، داشت. باز او بود که جرأت به خرج داد تا چاپ روزنامهای را که قرار بود پرتیراژ و رقیب کیهان و اطلاعات شود، به ساعات اولیه بامداد انتقال دهد (روزنامه صبحگاهی). البته در قبل از انقلاب و در آنهنگام نیز روزنامههایی مانند رستاخیز، آیندگان، جهاناسلام، سلام و صبحآزادگان در بامدادان نشر مییافتند، ولی نه به این تعداد شمارگان. او آرمان رسیدن به شمارگان روزانه چندصدهزار نسخهای «همشهری» را هدف خود قرار داد و به آن رسید. حاجمهدی سردار نبود، ولی مانند یک ژنرالِ تمامعیار، همهچیز را بهدرستی تحلیل میکرد و فرمان میراند. در ایدهپردازی کم نمیآورد و در اجرای ایده، کم نمیگذاشت. استفاده از رنگ، جذابیت دادن به مطالب روزنامه با بهرهگیری از تنوع مطلب حتی، تلاش پیگیر او در وصلکردن کارجویان به کارفرمایان با طرحریزی «نیازمندیهای همشهری» در یک روزنامه با موضوعات شهری، نمیتواند فراموش شود. او رفت و از خود سرای زرنگاری باقی نگذاشت، ولی نام نیک او ماندگار است. هرچه باشد فرموده حضرت سعدی در اینجا بهکار میآید: نام نیکو گر بماند ز آدمی / به کزو ماند سرای زرنگار