جنایت زندانی حبس ابد 48ساعت بعد از آزادی
قاچاقچی بینالمللی شیشه که به حبس ابد محکوم شده بود مورد عفو قرار گرفت و بعد از 10سال از زندان آزاد شد اما 48ساعت بعد در درگیری دست به جنایت زد.
بهگزارش همشهری، شامگاه سیام مردادماه امسال گزارش یک درگیری حوالی دروازه غار به پلیس اعلام شد. بررسیها حکایت از این داشت که پسری جوان در درگیری با ضربه چاقویی زخمی شده و برای درمان به بیمارستان انتقال یافته است. تحقیقات حکایت از این داشت که درگیری بهخاطر کریخوانی در پاتوق افراد خلافکار رخداده است. دعوای آنها به خیابان کشیده شده و یکی از آنها با چاقو دیگری را زخمی کرده بود. مأموران با سرنخهای بهدست آمده ضارب را شناسایی و دستگیر کردند. او مدعی بود که دعوای خونین آنها بهخاطر کریخوانی و شرطبندی بوده است.
7روز بعد
متهم درگیری خونین روانه زندان شده و پرونده در یکی از دادسراهای تهران در حال رسیدگی بود اما بعد از گذشت یک هفته از درگیری، جوان مجروح با وجود تلاش پزشکان تسلیم مرگ شد. با فوت وی، پرونده جنایتی تشکیل و گزارش این حادثه به قاضی رحیم دشتبان کشیک جنایی تهران اعلام شد. با دستور بازپرس، جسد مقتول به پزشکی قانونی انتقال یافت و متهم به قتل برای انجام تحقیقات از زندان به شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. او در بازجوییها به قتل عمد اعتراف کرد و گفت هرگز قصد گرفتن جان مقتول را نداشته و همهچیز در یک لحظه رخداده است.
قاچاقچی بینالمللی
متهم به قتل جوانی 30ساله است. او سابقهدار است و بارها به اتهام درگیری و قاچاق موادمخدر به زندان رفته است. از نوجوانی پا در دنیای تبهکاران گذاشته و آخرینبار سال89 یعنی 10سال قبل بهاتهام قاچاق شیشه به کشورهای تایلند و مالزی دستگیر و به حبس ابد محکوم شده است. روزی که مرتکب قتل شد تنها 2روز بود که از زندان آزاد شده بود. متهم در گفتوگویی با همشهری به جزئیات بیشتری از این پرونده اشاره کرد.
زندانی محکوم به حبس ابد چطور شد که از زندان آزاد شد؟
مورد عفو قرار گرفتم اما 10سالی در زندان بودم. سال89 مأموران ریختند در خانهام و چند گرم شیشه کشف کردند. البته این تنها اتهامم نبود چون خیلی زود دستم رو شده و مأموران فهمیدند که قاچاقچی بینالمللی هم هستم. به همین دلیل دادگاه مرا به حبس ابد محکوم کرد. سالها گذشت و من در زندان درخواست عفو کردم. درخواستم را قبول کردند و شامل عفو شدم. حکم حبس ابدی که به من داده بودند شکسته و تبدیل به 16سال زندان شد. با این حال برای بار دوم به حکم اعتراض و درخواست عفو کردم. باردوم حکم به 8 سال زندان تبدیل شد و من موفق شدم بعد از 10سال زندگی در زندان، آزاد شوم. اما فقط 2 روز طعم آزادی را چشیدم و باز باید به زندان برگردم.
از روز درگیری بگو چه شد که دست به جنایت زدی؟
من اصلا قصد کشتن مقتول را نداشتم. آن روز مشروبات الکلی مصرف کرده و در حالت مستی بودم. 2 روزی بود که آزاد شده بودم و انگار پا در بهشت گذاشته بودم. زندگی در زندان و پشت میلهها خیلی سخت است. تنها 48ساعت طعم آزادی را چشیدم و آن شب درحالیکه مست بودم قدم در پاتوق افراد خلافکار گذاشتم تا قماربازی کنم. گاهی قبل ازاینکه زندانی شوم قماربازی میکردم. آن شب هم رفته بودم تا قماربازی کنم که مقتول و دوستانش را در پاتوق دیدم. آنها را اصلا نمیشناختم و تا به حال ندیده بودم. ظاهرا بچههای شرق تهران بودند.شروع کردیم به کریخوانی. میگفتند بهتر از من بازی میکنند و همیشه برنده هستند. اما من مدعی بودم که برنده بازی خودم هستم و آنها بازنده. برسر همین کریخوانی و شرطبندی ناگهان درگیری پیش آمد. دعوای ما حتی به بیرون از پاتوق یعنی در خیابان کشیده شد. آنها چاقو داشتند و من هم برای دفاع از خودم چاقویی به سمتشان پرتاب کردم که به مقتول برخورد کرد. وقتی او خونآلود روی زمین افتاد از ترسم فرار کردم اما چند ساعت بعد دستگیرم کردند. وقتی در زندان بودم اصلا یکدرصد هم تصورش را نمیکردم که مقتول جانش را از دست بدهد اما از بخت بد من یک هفته بعد خبر فوتش را دادند و به این ترتیب اتهام قتل در پروندهام ثبت شد.
گفتی قاچاقچی بینالمللی شیشه بودی؟
من در زمینه واردات لوازم یدکی ماشین فعالیت داشتم. در یکی از سفرهایم به تایلند با یک قاچاقچی حرفهای آشنا شدم. قرار شد از ایران برایش شیشه بفرستم تا در آنجا توزیع کند. سود خوبی گیرمان میآمد و به همین دلیل وسوسه شدم تا وارد این بازی شوم. بعد از بازگشت به ایران کارم را شروع کردم. افرادی که مسافر تایلند یا مالزی بودند را شناسایی کرده و با وعده دستمزد خوب، موادمخدر را به آنها میدادم تا بهصورت ماهرانه در چمدانهایشان جاسازی کنند. بعد از آن مواد را باید در کشور تایلند و مالزی به رابطها تحویل میدادند تا در آن کشورها توزیع شود. البته گاهی هم افرادی را شناسایی میکردم که رؤیای سفر به خارج از کشور را داشتند. تمام هزینه سفر که شامل بلیت و هتل میشد را پرداخت میکردم تا آنها محموله شیشه را به خاک تایلند یا مالزی برسانند.
علاوه بر قاچاق شیشه، چند سابقه درگیری هم داری؟
من در محلهمان معروف به ببر هستم. چون همه از من حساب میبردند. برای اینکه بیشتر از من بترسند صورتم را با چاقو خطخطی میکردم. هرکس مشکلی داشت به سراغم میآمد. دوستان و آشنایان با هر کس خرده حساب داشتند من میرفتم و حل میکردم. بهخاطر همین دوسهباری بهاتهام درگیری دستگیر شدم و هر بار یک یا 2 سال حبسش را کشیدم. حالا هم بهشدت پشیمانم و از قتلی که مرتکب شدهام عذاب وجدان دارم امیدوارم خانوادهاش مرا ببخشند و بدانند که من بههیچعنوان قصد آدمکشی نداشتم.