مدارس چگونه بهکار خود ادامه میدهند؟
ضرورت توجه به فضای نوین یادگیری
مناف یحییپور؛ روزنامه نگار
امسال 17روز زودتر و در 15شهریور مدارس باز میشوند. این تصمیمی است که در چندماه گذشته بارها بر آن تأکید شده، اما تا چند روز مانده به این تاریخ، بسیاری از دانشآموزان و خانوادهها و حتی معلمان از جزئیات برنامه بازگشایی مدارس در جهان کرونازده چندان اطلاعی ندارند.
در هنگامهای که ویروس کرونا جهان را متلاطم کرده، زندگی مردم را سبک و روشی متفاوت بخشیده و هر روز جان و سلامتی هزاران نفر را به خطر میاندازد، تصمیمگیری برای میلیونها دانشآموز و خانوادههایشان، اصلا کار آسانی نیست. اما نمیتوان به همان روشی درباره این موضوع اندیشید و تصمیم گرفت، که در هفتههای نخست همهگیری این بیماری روال بود. حالا بیش از 3 فصل از آغاز درگیری جهان با این ویروس و پیامدهای خطرناکش میگذرد و انتظار میرود دستگاههای رسمی کشور، با نگاهی خلاقانهتر و بلندمدتتر برنامهریزی کنند و تصمیم بگیرند.
واقعیت این است که نوسان میان رنگهای سفید و زرد و قرمز برای حضور و عدمحضور دانشآموزان، رفتوآمد میان آموزش حضوری و مجازی و ترکیبی، سادهانگاری درباره امکان وصل شدن همه دانشآموزان به فضای مجازی و بهرهمندی از آموزشهایی که در شبکه شاد و... ارائه خواهد شد یا سخن گفتن از اینکه «هیچ دانشآموزی بهدلیل عدمدسترسی به اینترنت و ابزارهای هوشمند نمیتواند از آموزش بهدور باشد» و اینکه وزیر آموزش و پرورش بگوید که «تضمین میدهیم که همه دانشآموزان به آموزش دسترسی داشته باشند.» بیشتر از آنکه اطمینانبخش باشد و از داشتن برنامهای منسجم برای اداره تعلیم و تربیت رسمی کشور حکایت کند، نگرانکننده است و از نوعی تردید و ابهام خبر میدهد.
اگر قرار است آموزش رسمی به فرزندان جامعه با تفاوتهایی تداوم یابد که باید چنین باشد، ابتدا با بررسی وضعیت و تجربههای دیگر کشورها و با بهرهمندی از صاحبنظران و البته متناسب با امکانات، قابلیتها، ظرفیتها و ضرورتهای جامعه باید برنامهای تازه تدوین شده باشد که ظاهرا چنین برنامهای تهیه شده است. اما چه این برنامه خوب و کامل باشد و چه اینکه اشکالهایی بر آن وارد باشد در این وضعیت خاص، اجرای موفق آن به زمینهسازی در بدنه آموزش و پرورش و نهادها و دستگاههای مرتبط و سپس اطلاعرسانی و آموزش همه شهروندان و بهویژه دانشآموزان و خانوادههایشان بستگی دارد.
تجربه نشان داده که صرفا اتخاذ تصمیم، هرچند بهترین تصمیم ممکن، ضامن دستیابی به نتیجه مطلوب نیست. اینکه 4 روز مانده به تاریخ تعیین شده برای بازگشایی مدارس، وزیر همچنان از این سخن بگوید که «اگر در شرایطی باشیم که امکان حضور دانشآموزان وجود نداشته باشد، معلمان 2 راه در پیش دارند...»، اینکه «تابع سیاستهای وزارت بهداشت هستیم...»، اینکه از یکسو اعلام شود آموزش در مناطق سفید حضوری و مطابق معمول، در مناطق زرد با فاصلهگذاری و احتمالا ترکیبی از آموزش حضوری و غیرحضوری و در مناطق قرمز آموزش بهطور مجازی صورت خواهد گرفت و از سوی دیگر وزیر در پاسخ این پرسش که «آیا در شهر تهران که وضعیت قرمز است آموزشها مجازی خواهد بود؟» بگوید: «خیر، اینچنین نیست. اگر اجازه داشته باشیم با رعایت پروتکلها کلاس را بهصورت حضوری برگزار کنیم حضوری خواهد بود اما اگر این اجازه را نداشته باشیم، آموزش مجازی خواهد بود.» چیزی غیراز سردرگمی و بلاتکلیفی و منتظر دقیقه 90 بودن به دانشآموزان و خانوادهها میدهد؟
شاید سخن اصلی را بتوان از زبان محمود امانی طهرانی، دبیرکل شورایعالی آموزش و پرورش شنید که «اگر مدارس نتوانند کارایی خود را در شرایط جدید نشان دهند، با بحران کارکرد مواجه میشوند و... قانون نانوشته طبیعت، به حذف نهادهای فاقد کارکرد حکم میکند.»
بهنظر میرسد که آموزش و پرورش و مدارس برای بقا، ناگزیرند خلاقیت و ابتکار بهخرج دهند، از دل این تهدید فرصتهای تازهای بیرون بکشند و به قول دبیرکل شورایعالی آموزش و پرورش: «مدارس با استفاده از امکاناتی که فضای نوین یادگیری در اختیار میگذارد، بارهایی را که بهطور سنتی حمل میکردهاند، کمی سبک کنند و به کارهایی بپردازند که در تمام جوامع بشری مورد تأکید تام بوده و عدماهتمام به آنها در نظامهای آموزش رسمی محل انتقاد همیشگی بوده است.»