ربودن مرد کارخانهدار برای رسیدن به الماس 130میلیاردی
پشت پرده ربوده شدن مرد کارخانهدار، یک تاجر الماس بود که مدعی است سالها پیش به گروگان، الماسی به ارزش 130میلیارد تومان فروخته، اما هرگز به پولش نرسیده است.
به گزارش همشهری، صبح اول شهریورماه مردی به نام صفر 50ساله که صاحب کارخانه سنگبری در جنوب تهران است از خانهاش در خیابان ستارخان خارج شد تا به محل کارش برود. اما سرنشینان خودروی پژویی با چراغ گردان سد راه او شدند و خودشان را مأمور معرفی کردند. آنها که 4نفر بودند و اسلحه و تجهیزات نظامی داشتند، مرد کارخانه دار را بهزور سوار ماشینشان کردند و راهافتادند.
اخاذی 130میلیاردی
«ما برادرت را ربودهایم و اگر میخواهید او را زنده ببینید 130میلیارد تومان پول یا الماس یا دلار و جواهرات تهیه کنید. در غیراینصورت با شلیک گلوله او را به قتل میرسانیم.» چند ساعت بعد از ناپدید شدن مرد کارخانهدار، فرد ناشناسی با برادر او تماس گرفت و با گفتن این جملات تهدید کرد که اگر پای پلیس به این ماجرا باز شود گروگانشان زنده نخواهد ماند و آنها حتی جسدش را از هم بین خواهند برد. این تماس، وحشت بزرگی به دل اعضای خانواده مرد کارخانه دار انداخت که چند ساعتی از او بیخبر بودند و هرچه به موبایلش زنگ میزدند خاموش بود. هر چند آدمربایان تهدید کرده بودند که نباید پلیس از این ماجرا باخبر شود اما برادر مرد کارخانهدار راهی اداره پلیس شد و ماجرا را بازگو کرد.
شروع تحقیقات
صبح دوم شهریور ماه بود که برادر گروگان قدم در کلانتری ستارخان گذاشت و از مأموران برای آزادی برادرش کمک خواست. پس از آن پروندهای تشکیل شد و پیش روی قاضی عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. با دستور وی گروهی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران مأمور رسیدگی به این پرونده شدند و در نخستین گام راهی محل زندگی گروگان شده و به بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته پرداختند. تصاویر و فیلمهای ثبت شده نشان میداد که سرنشینان خودروی پژو 405 با چراغ گردان، مرد کارخانهدار را ربودهاند. شماره پلاک خودروی پژو بهدست آمد و این نخستین سرنخ پیش روی تیم تحقیق برای شناسایی متهمان بود.
رهایی گروگان
در ادامه و با تحقیق از خانواده گروگان مشخص شد که وی مدتها قبل با فردی به نام کامران بر سر معامله الماس اختلاف داشته است. این مسئله فرضیه آدم ربایی از سوی کامران را قوت بخشید چرا که آدم ربایان ناشناس در قبال آزادی مرد کارخانهدار الماس نیز خواسته بودند. از سوی دیگر با بررسی شماره پلاک خودروی پژو معلوم شد که این خودرو در اختیار کامران بوده است. با انجام اقدامات اطلاعاتی و پلیسی ردی از این مرد بهدست آمد و مأموران با زیرنظر گرفتن او محل نگهداری گروگان را در غرب استان تهران شناسایی کردند. به این ترتیب کارآگاهان ششم شهریورماه در عملیات پلیسی و ضربتی راهی این محل شدند و توانستند مرد کارخانهدار را نجات دهند. در این عملیات 3نفر از آدمربایان دستگیر شدند و در بازرسی از مخفیگاه آنها یک قبضه کلت کمری به همراه فشنگ جنگی، گاز اشک آورد، شوکر و 3قبضه چاقو کشف شد.
کارآگاهان در نخستین اقدام به تحقیق از گروگان پرداختند و او گفت: وقتی آدمربایان با معرفی خود بهعنوان مأمور مرا ربودند به بیابانی در اطراف شهر رفتند که چادری در آنجا برپا بود. چند ساعتی مرا در چادر نگه داشتند و حسابی کتکم زدند. میگفتند باید الماس به آنها بدهم تا رهایم کنند.
وی ادامه داد: بعد از آن مرا سوار ماشین کرده و به آپارتمانی در اطراف تهران انتقال دادند. در این آپارتمان ساعتها شکنجهام کردند. بدنم را سوزاندند و مرا تهدید به قتل کردند. میگفتند که به آنها الماس 130 میلیاردی بدهکارم و اگر پولش را جور نکنم به طرز فجیعی جانم را میگیرند. حتی به خانوادهام زنگ زدند و تهدید میکردند که اگر 130میلیاردتومان را جور نکنند مرا زنده نمیگذارند.
انتقامجویی
پس از تحقیق از گروگان، بازجویی از متهمان آغاز شد. یکی از آنها کامران بود که نقشه این آدمربایی را طراحی کرده بود. او گفت: سالهاست که در کار خرید و فروش الماس هستم. مدتی قبل با مرد کارخانه دار آشنا شدم و او وقتی متوجه شد الماس خرید و فروش میکنم سفارش یک الماس میلیاردی داد. به او گفتم اگر امروز الماس را بخری تا چند وقت بعد سود زیادی عایدت میشود. او الماس را از من خرید، اما پولش را نداد. هر بار که سراغش میرفتم بهانه میآورد. از سوی دیگر مدرکی هم نداشتم که از او شکایت کنم. مرد کارخانهدار نه حاضر میشد الماس را به من برگرداند و نه پولش را. همین باعث شد که از او کینه به دل بگیرم و برای انتقامجویی نقشه آدم ربایی کشیدم تا به الماس 130میلیاردیام برسم. برای اجرای این نقشه، چند نفر را استخدام کردم و به آنها وعده دستمزد میلیونی دادم اما در نهایت دستگیر شدیم. پس از افشای راز این گروگانگیری، متهمان دستگیرشده با قرار قانونی برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.