• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
چهار شنبه 5 شهریور 1399
کد مطلب : 108607
+
-

سیاست فرهنگی ایران نوین

رضاخان هیچ نسبتی با فرهنگ و هنر نداشت

  علی قلی‌پور
  آیا باید رضاخان میرپنج را معمار فرهنگ ایران مدرن بدانیم؟ خیر، او طراح سیاست فرهنگی نبود، بلکه بیشتر همکار جاه‎طلب و بلندپرواز ملی‎گرایان عصر خود بود، زیرا بسیاری از روشنفکران، طبقه متوسط فرنگ‌دیده، نخبگان، تحصیل‌کرده‌ها و مردم عادی، پس از ناآرامی‌های پایان قاجار در انتظار حکومت مرکزی مقتدری بودند که بتواند به نوسازی، اصلاح و تقویت ایران بپردازد. زیرا هرج و مرج حاصل از شکست مشروطه و استبداد و بی‎کفایتی شاهان قاجار، در کنار دخالت دولت‎های خارجی در اداره امور ایران، زندگی را بر همه اقشار مردم تنگ کرده بود. رضاشاه این ‌امکان را داشت که بر موج نارضایتی سوار شود، او می‌توانست ایده باستان‎گرایی روشنفکران را برای تاسیس ایران نوین تحت دولت مطلقه خودش به ‌کار گیرد. اما مهم این است که بدانیم فرهنگ با تاسیس کارخانه قندوشکر و احداث راه‎آهن فرق دارد، به همین دلیل باید گفت که شخص رضاخان و ایده‌هایش در نوسازی ایران، به مسائل و مباحث سیاست فرهنگی غیرقابل‌تعمیم است. بی‎شک او نسبتی با فرهنگ و هنر نداشت، اما برای ساختن ایران نوین، در آغاز به روشنفکرانی اعتماد کرد که معماران فرهنگ نوین ایران شدند. اما اعتماد او دیری نپایید و رفته‌رفته کمر به سرکوب و قتل پنهانی و کنارزدن و خانه‎‌نشینی همان کسانی بست که با حمایت آنها روی کار آمده بود. در واقع نمی‌توانیم رضاشاه را به‌عنوان یک فرد، یک شاه، یک دیکتاتور نظامی، یا هر عنوان دیگر، معمار فرهنگ ایران نوین بدانیم. روشنفکرانی که در آغاز گرد او بودند بابهره‎گیری از ثبات برآمده از سرکوب، امکان تحقق آمال خود را یافتند. و این مهم‌ترین نکته در فهم سیاست‎گذاری فرهنگی دوره پهلوی اول است. روشنفکر ایرانی از سال1300 موج ملی‎گرایی مدرن را تجربه می‌کرد و از شیوع آن در غرب مطلع بود، اما با تاجگذاری رضاشاه و تثبیت دولت مطلقه فرصتی برای گسترش ایده‌های ملی‎گرایانه یافت که آشفتگی و بحران‎های اقتصادی پایان عصر قاجار فرصتی برای آن باقی نگذاشته بود. این دوران سرآغاز دورانی است که برای نخستین ‌بار شاهد سیاست‎گذاری فرهنگی منسجم و برنامه‎ریزی شده از سوی دولت هستیم. تاسیس نهادهایی مانند اداره موسیقی، اداره هنرهای ملی، انتشار نشریاتی چون موسیقی و روزنامه اطلاعات و از همه مهم‌تر تاسیس سازمان پرورش افکار و هنرستان هنرپیشگی نشان می‎دهد که این دوران را باید آغاز عصر سیاست‎گذاری فرهنگی در ایران نوین قلمداد کنیم و به تغییر و تحولات آن توجهی خاص داشته باشیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید