
چهرههایی که فتوژنیک نبودند

محمدناصر احدی- روزنامهنگار
زمانی که فرانسیس گالتون داشت پایههای علم یوژنیک (بهنژادی انسانی) را بنا مینهاد تا به خیال خودش از ازدیاد نسل مجانین و جنایتکاران جلوگیری کند، احتمالا اگر میدانست در دهه1940 جنایتکاران و دیوانگانی در سرزمین ژرمنها بر مسند امور خواهند نشست که ایدههای فلاسفهای همچون نیچه و یافتههای دانشمندانی چون او را دستاویزی قرار میدهند تا اروپا را به خاک و خون بکشند، حسابی از کشفیات شبهعلمی خود لذت میبرد و از اینکه بالاخره کسانی پیدا شدهاند که قدر ژامپِرتیهای او را دانستهاند، حظ میکرد. گالتون پسرعمه چارلز داروین مشهور بود و یوژنیک را - که ریشه در افکار و ایدههای دوره ویکتوریایی، پیش از بسط علم ژنتیک داشت - راهحلی برای کاهش دیوانگی و جنایت و گسترش ویژگیهای خوب فیزیکی و اخلاقی انسان میدانست. برخلاف داروین که بهدنبال کشف قوانین طبیعت بود، گالتون میخواست طبیعت را به انقیاد خواست نامشروع خود درآورد و مشابه یک خط تولید که هیچ تلفاتی ندارد، نمونههایی از بهترین انسانها را خلق کند. البته، تمام دستاوردهای گالتون در تضاد با انسانیت نبود و برخی از یافتههای او مانند کشف انحصاری بودن اثر انگشت افراد کمک زیادی به زندگی انسانهایی کرد که حاضر به پذیرش تفاوتهای یکدیگر بودند و دوست داشتند در جامعهای اخلاقمدار و عاری از خشونت زندگی کنند.
ایدههای گالتون، بعدها در دوران حکومت نازیها، الهامبخش عقاید دیوانهواری شد که نه در پی بهبود زندگی انسان، که بهدنبال گسترش قدرت گروه خاصی از انسانها بود. یکی از روشهای نازیها برای تشخیص یهودیان از سایرین، اندازهگیری بینی افراد بود. کسانی که بینیشان با مشخصات بینی یک آریایی اصیل همخوانی نداشت، راهی اردوگاههایی میشدند که در آنجا شکنجه، عذاب و مرگ انتظارشان را میکشید.
شناسنامه
عکاس: فرانسیس گالتون
موضوع: تولید انسانهایی بهتر!
سال: 1940 - 1890