بانی محاکم و محاکمات
مشیرالدوله پیرنیا در 29 آبان 1314 درگذشت
حمیدرضا محمدی
محمدابراهیم باستانی پاریزی دربارهاش - اگرچه توأم با اغراق- نوشته است: «باید بگوییم که حق مرحوم پیرنیا از جهت ایران باستان بر ملت ایران همشأنِ حق فردوسی و شاهنامه است.» او که اگر آن مجموعه «تاریخ ایران باستان» را نمینوشت، حتما تاریخنگاری ایران چیزی کم داشت. او که ملیگرایی، خصیصهاش بود و به حفظ یکپارچگی ملی برمبنای عناصر هویت ملی میاندیشید.
میرزا حسنخان مشیرالدوله در سیاست هم، چنین بود و اگر نبود، از طراحانِ اتخاذ سیاست بیطرفی ایران در جنگجهانی اول نمیشد یا بساط معاهده1919 را جمع نمیکرد و یا در اعتراض به اعطای امتیاز راهآهن خرمشهر - خرمآباد به انگلیس، در سال1291، از وزارت معارف کابینه محمدعلیخان علاءالسلطنه کناره نمیگرفت و حتی با قرارداد 1933 مخالفت نمیکرد.
مشیرالدوله پیرنیا اما حقوقدان قابلی هم بود و این چهره او، شاید مغفول مانده باشد. اگرچه علیاکبر داور را پدر دادگستری نوین میدانند اما شاید درستتر این باشد که او را چنین بنامیم.
کتاب «حقوق بینالملل» او که درسگفتارهایش در مدرسه علوم سیاسی است، نخستین کتاب مشخص علم حقوق بود که تا آن زمان تدوین شده و 5سال پیش از مشروطه منتشر شد. او خود از بانیان این مدرسه بود.
وقتی در سال1289، در کابینه محمدولیخان سپهدار تنکابنی، وزیر عدلیه شد، از دولت و مجلس، اجازه گرفت و 6ماه در خانه نشست. نتیجه آن اما خوش بود؛ «اصول محاکمات حقوقی» را - که بعدها «آیین دادرسی مدنی» نام گرفت- با جلب نظر علما تدوین کرد. بر این اساس، محاکم، شرعی و عرفی شدند و مورد درجهبندی قرار گرفت. چیزی که حالا نامش دادگاههای بدوی و استیناف و در نهایت دیوان عالی کشور است. همچنین برای نخستینبار او بود که برای عدلیه، از مجلس، بودجه مستقل گرفت.
حرفش تا پایان عمر، حتی در روزگار پهلوی اول، سند بود؛ او کمیسیون اصلاح عدلیه را ریاست کرد اما ریاست دیوان عالی کشور را نپذیرفت.