
کارگری در گرمترین شهرهای زمین
وقتی گرمای بالای 50درجه و شرجی 95درصد را تصور میکنی حتی نفس کشیدن هم سخت میشود، اما کارگران جنوب از جان میگذرند تا نانآور خانواده باشند

سیده زهرا عباسی- خبرنگار
چابهار یا دیار کارون، فرقی نمیکند کدام باشد. هر بار نقطهای در جنوب ایران، گرمترین شهر کشور یا حتی برای ساعتی گرمترین نقطه زمین میشود. هرچند سازمان هواشناسی از مواج شدن خلیجفارس از روز گذشته (دوشنبه) خبر داده و برای این روزهای سیستانوبلوچستان، هرمزگان، کرمان و فارس رگبار و باد شدید پیشبینی کرده، اما همچنان شرجی بالاست و بسیاری از شهرهای نیمهجنوبی دمای بالای 50 درجه را تجربه میکنند. شوش، ماهشهر، آبادان، دزفول، اهواز، رامهرمز، امیدیه و هندیجان از جمله این شهرها هستند و حتی طی ماه گذشته شوش و امیدیه هر کدام برای ساعاتی به عنوان گرمترین نقطه زمین ثبت شدند. در بوشهر هم با اینکه اغلب شهرها فقط تا مرز 50 درجه میرفتند، اما بندر دیر چند روز دمای بالای 50 درجه سانتیگراد داشت.
داغ آفتاب
جنوبیها، چارهای ندارند جز اینکه برای امرار معاش جانشان را به آفتاب تیز و شرجی تابستان بسپارند. همین آفتاب هم کارشان را میسازد و بسیاری از جوانان این خطه، در جوانی به بیماریهایی چون فشار خون مبتلا میشوند. فشار خون اما همه درد کارگرانی نیست که در آفتاب سوزان کار میکنند؛ خانوادههای زیادی در شهرهای گرمسیری جوان خود را با سکته مغزی از دست دادهاند و پزشکان دلیل آن را گرمای هوا و آفتاب داغ اعلام کردهاند. «هاجر» یکی از زنان عرب خوزستان است که 10 سال از فوت پسر جوانش گذشته، اما درد دل مادر داغ و داغ است؛ شبیه خاک تفتیده روستای «وحدت». «هاجر» عربی صحبت میکند و های های گریه امانش را میبرد. مرد همسایه جملههایش را ترجمه میکند: «ماجد ۲۴ ساله بود که مرد. خیلی جوان بود. دلیل مرگش را سکته مغزی اعلام کردند. در نخلستانها چاه میکند. دکتر میگفت که به خاطر کار در آفتاب داغ و گرمای زیاد این اتفاق افتاده.»
مرد همسایه توضیح میدهد که در روستاهای دزفول، جوانهای بسیاری مانند ماجد سکته کرده و جان خود را از دست داده یا از کار افتاده شدهاند.
«مریم» هم زن جوانی از همین منطقه است. با دو فرزند رخت عزا به تن دارد. مریم میگوید شوهرش در ۲۸ سالگی از دنیا رفته و دلیل مرگش هم سکته مغزی بوده است.
او توضیح میدهد: «شوهرم کارگری میکرد. هر کاری که پیش بیاید. در خوزستان آفتاب همیشه بر فرق سر میتابد. پاییز و نیمه اول زمستان، هوا نفسگیر نیست، اما بعد از آن وقتی روزها بدون هیچ وسیله محافظتی، در ظل آفتاب کار کنی، خیلی گرم و نفسگیر است. فکر نکنید ما عادت به این هوا داریم. برای همه سخت است. برای کارگرها سختتر.» «عبدالکریم» هم اهل همین منطقه است. هر چند جانش را نباخته، اما ۱۴ سال است روی صندلی چرخدار نشسته و به قول خودش نه تنها دیگر نانآور خانه نیست، بلکه وبال زندگی پسرهایش شده است. او ۲ بار سکته مغزی را از سر گذرانده. یک بار در ۳۰ سالگی و بار دیگر در ۳۶ سالگی و حالا هم روزهایش را به سختی میگذراند.
تامین معیشت گرما نمیشناسد
با وجود اینکه مریم یا هاجر رخت عزایشان را نشانه ناسازگاری با گرما میدانند، اما همه میدانند زندگی در جنوب جور دیگری رقم میخورد. با این همه ممکن است کسی در این فصل از سال تا وقتی آفتاب در آسمان است، برای پیادهروی بیرون نیاید، اما ساعت بیرون کارگران و کشاورزان دست خودشان نیست.
بهزادی از کارگران روزمزد بوشهر است. هرچند از بیکاری در روزهای کرونا گلایه میکند، اما اگر کاری پیدا شود، او و همصنفانش ناچارند حتی در شرجی بالا و با لباسهای خیس از رطوبت کار کنند. مراعات حال کارگران در گرما و شرجی یا کار در ساعتهای خنکی روز برای او چیزی شبیه شوخی است. به اعتقاد بهزادی، صاحبکاری که میخواهد بار تازه رسیدهاش را خالی کند صبر نمیکند هوا خنک شود تا مبادا کارگران گرمازده نشوند.
این صحبت را «سعید باوی» کارگر یکی از دکلهای حفاری خوزستان هم تایید میکند. او و دیگر همکارانش تجربه گرمازدگی و بیحالی در گرما را طی همین ماه گذشته داشتهاند، اما ساعت کاری کارگر پتروشیمی به آفتاب عمود و شرجی ارتباطی پیدا نمیکند. کارگران یک هفته 12 ساعت در روز کار میکنند و یک هفته 12 ساعت شب. شرکت حفاری تعطیلی ندارد و کارگران سر دکل و زیر آفتاب کار میکنند و در ازای این کار سخت، حقوق زیادی هم دریافت نمیکنند؛ سه میلیون و خردهای که کفاف زندگیشان را نمیدهد.
او تاکید میکند که هرچند دما در مناطق شهری تا 50 درجه اعلام میشود، اما روزهایی و در بخش دکلحفاری غیزانیه تا 70 درجه هم رسیده و با همین گرمای زیاد است که معضل فشار خون بین جوانهای جنوبی بیداد میکند.
زمینها و دامها تلف میشوند
خورشید جنوب بیرحم است و یک بار این بیرحمی را نثار جان جوان و پیرش میکند و یک جا دامها و زراعت را نشانه میگیرد. «توفیق باوی» از کشاورزان روستای «مشرفه کوچک» در غیزانیه خوزستان است. او و دیگر کشاورزان منطقه ناچارند هر روز از طلوع تا غروب آفتاب در گرمای بالای 50 درجه اهواز روی زمینهایشان کار کنند یا دامهایشان را برای چرا ببرند؛ زمین و دامهایی که در گرما و به دلیل تشنگی در حال تلف شدن هستند. باوی به همشهری میگوید: «بسیاری از اهالی منطقه دامدار هستند. دامها این روزها تشنهاند و آب بیشتری میخواهند. زراعتمان هم همینطور است و اگر بارانی نیاید، محصولی نداریم. کار و گذران زندگی که گرما و شرجی نمیشناسد و ناچاریم در اوج گرما هم کار کنیم. اگر بخواهیم کارمان را به ساعتهای غروب و خنکی هوا بیاندازیم، سر و کله دزدها پیدا میشود که به دامها رحم نمیکنند.»
باوی یکی از هزاران کشاورزی است که بسیاری از نخلهایش به دلیل کمآبی و تشنگی در روزهای گرم سال از بین رفتهاند یا به قول او، مردهاند. روستای او هم مانند بسیاری از روستاهای غیزانیه آب ندارد و آبی که به صورت سیار و با تانکر توزیع میشود به زحمت کفاف مصرف خانگی و دامهایشان را میدهد و دیگر چیزی به زمین تشنه نمیرسد.
کمآبی، معضل بسیاری دیگر از دیگر شهرهای جنوبی از بوشهر و بندرعباس گرفته تا چابهار هم هست. «علیرضا برازجانی» از اهالی برازجان در استان بوشهر و فعال رسانهای توضیح میدهد که مهمترین مشکل و تبعات گرما در بسیاری از این شهرها کمآبی و نوسان برق است که منجر به سوختگی لوازم خانگی و خسارت هنگفت به مردم
میشود.
اما گرما همیشه هم بد نیست
با وجود همه سختیها اما اهالی شهرهای نیمه جنوبی کشور، گرما را خاصیت این خطه میدانند. گرمای هوا در نیمه جنوبی از اواخر فروردین شروع میشود و این وقت از سال (مرداد) در زبان محلی به خرماپزان معروف است. اصطلاح خرماپزان نشان میدهد گرما همهاش ضرر نیست و همین گرما برای بار دادن نخیلات و به بار نشستن رطب و خرما به عنوان مهمترین محصول استانهای جنوبی، ضروری است.
یک پیشنهاد به مدیران شهرهای گرمسیر
«علیرضا برازجانی» فعال رسانهای بوشهری با اشاره به خیابانهای بدون پوشش گیاهی، سایهبان و وسایل حملو نقل عمومی بدون کولر در اغلب شهرهای جنوبی میگوید: «در شهر کربلا در برخی از خیابانهای منتهی به حرم مطهر از بادزن برقی و آبپاش استفاده شده است که برای دقایقی حال افراد را خوب میکند و با همین کاهش نقطهای دما جلوی مشکلات بعدی از جمله گرمازدگی گرفته میشود. مدیران شهرهای جنوبی و گرمسیر کشور میتوانند از این تجربه استفاده کنند تا حداقل مردم در نقاطی از شهر بتوانند نفسی تازه کنند.