جعفر و گلنارِ سینمای ایران
فیلم «دختر لر» با استقبال گرم مردم کوچه و بازار روبهرو شد
معراج قنبری
سینمای ایران همزمان و درآمیخته با قرن اخیر، بهراستی سرگذشت و تاریخی پرفراز و نشیب را از سر گذرانده؛ روزهای تلخ، روزهای شیرین، سینمای آدمهای بزرگ و کوچک و مردمان سینمادوست و سینمازده. سینما، آینه واقعنمای روزگارهای رفته بر این سرزمین است.
عمده فیلمهای ساخته یا نوشتهشده توسط عبدالحسین سپنتا در دوره نخست سینمای نوین ایران، محصول کمپانی امپریال فیلم در بمبئی هند بود؛ از فیلم «دختر لر»، «شیرین و فرهاد» و «فردوسی» گرفته تا «لیلی و مجنون» و «چشمهای سیاه».
خانبهادر اردشیر ایرانی سال ۱۳۱۱ در بمبئی آغاز به ساختن نخستین فیلم ناطق ایرانی، به نام دختر لُر یا «ایران دیروز و ایران امروز» که گفته میشود این نام به دستور دستگاه سانسور در فیلم درج شده ، میکند. فیلمنامه را سپنتا مینویسد و مرد اول فیلم را نیز خودش بازی میکند. روحانگیز سامینژاد، بازیگر زن اصلی و سهراب پوری و هادی شیرازی از دیگر بازیگران این فیلم بودند.
در عنوانبندی فیلم نوشته شده رژیستور اردشیر ایرانی و اشعار و مذاکرات عبدالحسین سپنتا اما نقش سپنتا در ساختن این فیلم آنقدر مهم است که باوجود تأکید در عنوانبندی، در منابع مختلف از سپنتا در کنار اردشیر ایرانی و حتی گاهی از سپنتا بهتنهایی، بهعنوان کارگردان فیلم نام برده میشود. این فیلم به شکل سیاه و سفید و در مدت نزدیک به ۸ماه ساخته و دیماه ۱۳۱۲ در سینماهای مایاک و سپه در تهران نمایش داده شد. فیلم برپایه داستان جعفر و گلنار ساخته شد و ماجرای زندگی دختری به نام گلنار که در قهوهخانهای در اطراف خوزستان کار میکند و در آنجا با جعفر که از مأموران دولت است آشنا میشود را روایت میکند.
در دوره قاجار و تا اوایل حکومت پهلوی اول، بازی زنان مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود. این پسران بودند که با آرایش و گیسوی مصنوعی نقش زنان را ایفا میکردند. اندک بازیگران زنی که در آن سالها در فیلمها بازی میکردند، از بانوان ارمنی بودند و به همین دلیل موانع کمتری بر سر راه آنها وجود داشت.
حجاب نداشتن سامینژاد در فیلم دختر لُر، باعث انتقادهای بسیار از او شد و این امر اختلافهای خانوادگی نیز برای او ایجاد کرد. وی سال ۱۳۴۹ در فیلم مستند «تاریخ سینمای ایران، از مشروطیت تا سپنتا» از مصائبی که بر او گذشت، چنین میگوید: «به خاطر ناراحتیهایی که در موقع فیلمبرداری و بعد از آن، چه از جانب اقوام و خانواده و چه از جانب مردم کشیدم، دیگر راضی به نقشآفرینی نشدم. هر زمان که از در شرکت بیرون میآمدم، مجبور بودم ۳ نفر مستحفظ داشته باشم. هرجایی هم که میرفتیم، با پوششی کامل، خودمان را استتار میکردیم تا شناخته نشویم.»
مسعود مهرابی در کتاب «تاریخ سینمای ایران» مینویسد: «برخلاف انتظار سینماداران که به نمایش فیلمهای فرنگی خو کرده بودند، دختر لُر با استقبال گرم مردم کوچه و بازار روبهرو شد و از نظر مدت زمان نمایش و فروش، حدنصابی بهجا گذاشت که تا چند سال بعد شکسته نشد.»
اردشیر ایرانی فیلمهایش را در هند میساخت و در ایران عرضه میکرد. سپنتا در گفتوگویی در شماره ۱۸ مجله فرهنگ و زندگی درباره فیلم دختر لُر میگوید: «اردشیر ایرانی، مدیر شرکت فیلمبرداری امپریال فیلم در بمبئی بود که از معروفترین کمپانیهای فیلمبرداری هند بهشمار میآمد. در آن موقع کمپانی مزبور فیلمی به نام «داکوگیلرکی» به زبان اردو تهیه میکرد. دیدن این فیلم و آشنایی دینشاه با اردشیر به من فرصت داد که فکر تهیه یک فیلمفارسی را در خاطر اردشیر تمرکز دهم. در اندک مدت، تصمیم به تهیه فیلم گرفته شد. سناریوی دختر لر را با نظر فنی اردشیر که مخصوصا از نظر مونتاژ مهارت زیادی داشت، نوشتم و این فیلم در استودیو امپریال شروع به تهیه شد. تاریخ دقیق را بهخاطر ندارم ولی میدانم که درماه آوریل ۱۹۳۲ نخستین قسمتهای فیلم تهیه شد.»
عباس بهارلو ،پژوهشگر و نویسنده کهنهکار سینما، درباره امتیاز تاریخی فیلم دختر لر چنین اشاره میکند: «واقعیت این است که نخستینبار با این فیلم در سینمای ایران، قهرمانی چهره نمود که پاکطینت و خوشسیما و نمونه مطلق فداکاری بود و همهچیز در جهت خواست نهایی او رقم میخورد. آنچه در این فیلم از لحاظ بافت داستان، شخصیتها و سنخها واگویی میشود به سطح قاعده معرفت جامعه معطوف بود و بنای آن بر احساسها و اعتقادهای عامیانه نهاده شده بود که بعدها در فیلمهای دیگری با شدت هرچهتمامتر پی گرفته شد. جعفر در این فیلم نخستین نمونه «مرد اول» در سینمای ایران است.»
چاندرا واکر، طراح پوسترِ کمپانی امپریال فیلم بمبئی، نخستین طراح جدی پوستر برای سینمای ایران بهشمار میرود. این طراح برای چهار فیلم دختر لر، ۱۳۱۲، فردوسی، ۱۳۱۳، شیرین و فرهاد، ۱۳۱۴ و لیلی و مجنون، ۱۳۱۶ پوستر طراحی کرده است. او تصاویر صحنههای فیلم، تصاویر بازیگران، رنگو رسمالخطهای متفاوت را وارد کارهایش کرد. پوسترهای او در آن روزگار بسیار متفاوت، بدیع و نوآورانه بود.
روحانگیز سامینژاد و عبدالحسین سپنتا در نقش گلنار و جعفر