
بدتر از دارسی
چگونه قرارداد نفتی ایران و انگلیس ملغی شد و دوباره به امضا رسید

فاطمه ترکچی
قرارداد یا امتیازنامه دارسی، در دوره مظفرالدینشاه و در زمان صدارت امینالسلطان بین دولت ایران و فردی به نام «ویلیام ناکس دارسی»، که یک سرمایهدار بزرگ انگلیسی بود، بسته شد. این اتفاق در سال1901 یا همان 1280خورشیدی منعقد شد. این امتیازنامه 80ماده داشته که در کاخ صاحبقرانیه تنظیم شد و اول به توشیح شاه و سپس به امضای طرفین توسط امینالسلطان و مشیرالدین و نظامالدین غفاری رسید. وقتی این قرارداد بسته میشود، بدین معناست که همه منابع و معادن ایران اعم از زیرزمینی و روی زمینی در دست این شرکت قرار میگیرد. هر چند در مدتی که به اکتشاف نفت منجر میشود، یعنی خرداد 1287، انگلیسیها در منطقه مسجدسلیمان به نفت میرسند، این قرارداد 8سال بعد امضا میشود. این امتیازنامه همه ایالتهای ایران را غیر از گیلان، مازندران، گرگان، خراسان و آذربایجان دربرمیگیرد. اکتشاف و تولیدات نفت همچنان ادامه پیدا میکند. در این زمان دارسی شرکت نفتی داشته به نام شرکت نفت برمه. با این پیشینه و گمانهزنی که در ایران هم ممکن است نفت وجود داشته باشد، به ایران میآید و این قرارداد منعقد میشود. دارسی در این مدت و طی این امتیازنامه متعهد میشود که بهمدت 2سال، سالانه 20هزار لیره وجه نقد را از سهام آن شرکت، به ایران بپردازد. این امتیازنامه تا زمان جنگجهانی اول ادامه مییابد. این شرکتها در حقیقت مجموعهای از شرکتها را دربرمیگرفت و به قول معروف یک هولدینگ بودند. کمکم شخص دارسی از آن خارج میشود و شرکتهایی که بهرهبردار نفت ایران بودند، تحت عنوان شرکت نفت انگلیس و ایران به فعالیت خود ادامه میدهند. این تنها یکی از شرکتها بوده و یک شرکت دیگر هم همانطور که گفتم شرکت نفت برمه بود که صاحب امتیاز اصلیاش شخص دارسی بود. شرکت انگلیسی قرار بود که هر سال یکبار ترازنامه خود را چاپ کند. وقتی که این ترازنامه چاپ میشود، دولت ایران و شخص رضاشاه در 1311متوجه میشوند که از 16درصدی که ایران محق آن بوده، خیلی کمتر به کشور میرسد. در این بین و با گذر زمان، اهمیت نفت رفتهرفته زیاد میشود. اگر بخواهیم به اسناد جنگجهانی اول مراجعه کنیم، باید بگوییم که بخش اعظمی از انرژیای که مورداستفاده قرارمیگیرد، نفتی است که از ایران استخراج میشود و بهدست انگلیسیها میرسد و به جبهه متفقین کمک میکند. رضاشاه معترض میشود و میخواهد که کابینه دولت تشکیل شود و میگوید که شما بهدلیل بیکفایتی باعث شدید که نفت ایران از کشور خارج شود، آن هم بدون اینکه دولت از این قرارداد منتفع شود. به هر حال این قرارداد از سوی ایران و به شکل یکطرفه ملغی میشود و شرکت نفت انگلیس و ایران هم نسبت به این موضوع اعتراض میکند. به هر حال قرارداد دیگری تنظیم میشود که به نظر اهل فن بدتر از قراردادی است که با دارسی بسته شده. چون عایدات ایران نسبت به قرارداد دارسی، در این قرارداد پایین آمده است. در این بین، در تمدن جدید، نفت جایگاه خاصی یافت و متأسفانه بهدلیل ناآگاهیای که گریبانگیر دولت ایران بود این امتیازنامه امضاء شد و سهم ایران بهشدت کاهش یافت. این روند ادامه داشت تا اینکه قرارداد 1933،بهنظر من گام بزرگی در جهت اینکه بخواهیم منافع نفتیمان را هر چه بیشتر از دست بدهیم، منعقد شد و به عبارت رساتر ما نهتنها منابع نفتیمان را در این دوره از دست دادیم بلکه مناطق نفتخیزمان را در مناطق جنوبی کشور به یک کشور بیگانه هدیه دادیم که فقط شامل فروش عواید ایران نمیشد.
چون وقتی اسناد را بررسی میکنید، ایرانیها جز در رده کارگری در شرکت انگلیس و ایران نمیتوانستند کار را برعهده بگیرند.
ایرانیها اجازه کسب اطلاع و یادگیری مهارتهای صنعتی را نداشتند و تنها جایی که ایرانیها میتوانستند کار کنند در ردههای بسیار پایین کارگری بود آن هم در حد سمباده کشیدن، بستن پیچ و کارهای سخت و جابهجاییهای سنگین و هیچ ایرانیای، چه در ردههای اداری و چه صنعتی، کاری در دست نداشت.