سیدحسن تقیزاده
اروپاییشدن با ترویج زبان فارسی و تعمیم تعلیم
محمدناصر احدی
درباره مردی که در خانوادهای روحانی بر خشت افتاد و پدرش امامجماعت مسجدی در تبریز بود و از طفولیت قرآن خواندن آموخت و در علوم مختلف تحصیل کرد و زبان فرانسه را به دور از چشم پدر فراگرفت، چه باید نوشت که پیشتر نوشته نشده باشد؟ درباره مردی که ترویج اندیشههای آزادیخواهانه و ضداستبدادی غربی را راهی برای رسیدن به آزادی و حکومت ملی در ایران میدانست، چه باید گفت که تاکنون در مدح و ذمش گفته نشده است؟ درباره مردی که روزی به لباس روحانیت ملبس بود و روز دیگر عبا و عمامه و لباده را کنار نهاد و کت و شلوار و کروات در بر کرد، چه میشود نوشت که هم از حیطه انصاف و خرد خارج نشد و هم ورای ظاهر اعمالش را عیان سازد؟ سیدحسن تقیزاده، رجل سیاسی نامدار و شخصیتی علمی و فرهنگی اثرگذاری بود که تفکرات و فعالیتهایش موافقان و مخالفان بسیاری داشت. تقیزاده را میتوان با همان جمله مشهور «ایران باید ظاهراً و باطناً، جسماً و روحاً فرنگیمآب شود و بس» که در 22ژانویه 1920 مصادف با اول بهمن 1298 در شماره اول دور جدید مجله «کاوه» نوشت به چوب تکفیر راند و در نکوهش او کاغذها سیاه کرد یا غرضش را از این نگرش، با توجه به اقداماتی که برای تعالی فرهنگ ایران انجام داد، به داوری نشست. در همان سرمقاله معروف، خطر عثمانی و روس را «خطر زور محض و قهر و جبر و تحکم» ارزیابی کرد ولی خطر انگلیس را خطری دانست که در آن «علم، عقل، تدبیر، حیله، پرفنی و حکمت همانقدر در آن دخیل است که قشون، توپ، تفنگ و سرنیزه» و 3 شرط برای نجات ایران برشمرد که عبارت بودند از: «نخست قبول آداب و عادات و رسوم و تربیت و علوم و صنایع و زندگی و کل اوضاع فرنگستان بدون هیچ استثنا (جز از زبان)»، «دوم اهتمام بلیغ در حفظ زبان و ادبیات فارسی و ترقی و توسعه و تعمیم آن»، «سوم نشر علوم فرنگ و اقبال عمومی به تأسیس مدارس و تعمیم تعلیم و صرف تمام منابع قوای مادی و معنوی از اوقاف و ثلث و وصیت تا مال امام و احسان و خیرات از یک طرف و تشویق واعظین و علما و سیاسیون و جراید و انجمنها و غیره و غیره از طرف دیگر در این خط». میتوان خرده گرفت اگر بنا بر تسلیم بیقیدوشرط به تمدن و فرهنگ اروپاست که دیگر در آن جایی برای بهرهگیری از اوقاف و ثلث و مال امام و احسان و خیرات باقی نمیماند. اما بر چنین ایرادی انگشتگذاشتن درنیافتن قصد و منظور حقیقی تقیزاده است. در این مقال، فضا و فرصت بحث و فحص عمیق درباره آرا و فعالیتهای تقیزاده فراهم نیست و بهتر دیدیم در عوض آن، برخی خلقیات و خصوصیات رفتاری مردی را که نقش او را در آشنایی ایرانیان با بنمایههای فرهنگ غرب نمیتوان انکار کرد، به قلم دوست و همکار سالیانش، محمدعلی جمالزاده، بیاوریم.