شبهای تاریک، شبهای ناامن
پیامدهای شبمُردگی تهران در گفتوگو با حسین ایمانیجاجرمی؛ استاد جامعهشناسی توسعه دانشگاه تهران
زهرا جعفرزاده :
شب که میشود تهران میمیرد. زندگی، درست از لحظهای که خیابانها از ماشین و آدمها خالی میشود، دیگر در جریان نیست. شبهای تهران زنده نیست؛ نه زنده و نه روشن و نه حتی به اندازه کافی امن. پیادهراهها، پلهای هوایی و کوچهپسکوچهها از ساعتی به بعد، دیگر جای تردد نیستند، چون نه روشنایی دارند و نه جای مشخصی برای آمد و رفت هستند؛ شب که میشود!حسین ایمانی جاجرمی معتقد است که روز تهران، آنقدر شاداب و سرزنده نیست که شبش زنده باشد. وضع معیشت مردم، کسبوکار، مدل شهرسازی، جانمایی خیابانها و میدانها، معماری ساختمانها و حتی روابط اجتماعی، دست بهدست هم دادهاند تا شب تهران، درست مثل روزهایش، رمقی نداشته باشد.
زندهکردن شبها، تهرانیها را شاداب میکند
همین ماجرای فرهنگ هم باعثشده که از نظر این جامعهشناس، لازم باشد برای ساخت یک شهر و طراحی خیابانها و میدانهایش، فرهنگ مردم درنظر گرفته شود. ایمانیجاجرمی میگوید: اگر قرار باشد، مکانی یا خیابانی، شبزندهدار شود، باید ظرفیتهای آن هم ایجاد شود. مثال او، خیابان سی تیر است که کفپوش آن تغییر کرد، اما در نهایت تنها اتفاقی که افتاد، اختلال در روند حرکت ماشینها بود چرا که نه کسب و کاری ویژه و نه حتی مکانهای دیدنیای در آن بخش شهر فراهم شد. با همه اینها به اعتقاد این استاد دانشگاه، مردم تهران، دچار یاس و ناامیدی هستند و شاید زندهکردن شبهای تهران، پایتختنشینها را شاداب کند؛ «تهران میتواند شبهای زندهای داشته باشد، اما اگر نگاهی به شهر داشته باشید متوجه میشوید که بخش زیادی از بافت شهری در اختیار ادارهها و سازمانهای دولتی و نظامی است. شب که میشود برای این اماکن، کاربری تعریف نشده است، بنابراین وقتی سازمانها تعطیل میشوند، تاریک میشوند و خودبهخود تبدیل به بخشهای مردهای از شهر میشوند. اما در مقابل بخشهایی هم هستند که کاربری درستی در شب دارند؛ مثل گذر فرهنگ و هنر در نزدیکی پارک لاله. اگر سری به این بخش بزنید میبینید که شبهنگام برای این منطقه، کاربری درستی تعریف شده و مردم تا پاسی از شب در این منطقه تردد دارند. آنجا محلی است که کالاها و خدمات ارزانی به مردم ارائه میشود و جمعیت قابل توجهی هم در رفتوآمد هستند.»
شهرهای توریستی همیشه زندهاند
مردم برای حضور در اماکن عمومی شبانه، شوق دارند اما به اعتقاد ایمانی جاجرمی، این توریستها هستند که شبهای یک شهر را زنده نگه میدارند؛ عموما هم توریستهای خارجی؛ «در شهرهای توریستی دنیا، حتی سازمانها و ادارههای دولتی، شبهنگام، چراغانی میشوند و اطرافشان، محلی برای تجمع و رفتوآمد افراد درنظر گرفته شده است، اما برای نمونه در میدان بهارستان که بافتی تاریخی دارد و میتواند محلی برای رفتوآمدهای شبانه باشد، بهدلیل وجود ساختمان مجلس، با اینگونه تجمعها مخالفت میشود و بهطور کلی فضای امنیتی این اجازه را به افراد نمیدهد تا بهراحتی در رفتوآمد باشند.» به گفته این جامعهشناس اگر سیاستهای کلان در جهت پذیرش گردشگر نباشد،
عملا شبزندهداری تهران هم بیفایده خواهد بود؛ «برای اینکه شب تهران زنده شود، باید اول از همه پیادهراهها و معابری که از سوی مغازهها و برخی ارگانها اشغالشده، ساماندهی شوند، باید برای حضور مردم در ساعتهای پایانی روز، برنامهریزی شود، فضاهای عمومی تجهیز شوند، نورپردازی بهدرستی انجام گیرد و دسترسیها آسانتر شوند. به هر حال تهران جاذبههای زیادی دارد و بخش قابلتوجهی از پایتخت هم بافت تاریخی دارد. این بخشها میتواند در شب، احیا شود؛ یعنی امکان رفتوآمد مردم به این بافتها و بازدید از موزهها و اماکن تاریخی ایجاد شود.» مردم خود، بهخوبی میتوانند با کسب و کارهای ساده شبها را زنده نگه دارند؛ مثل رستورانهایی که تا پاسی از شب مشغول بهکار هستند،
حتی ساندویچیهایی که تا زمانی که چراغشان روشن است، اطرافشان پُر از ماشین است و آدم و همین حضور آدمها، منجر به روشنبودن خیابان میشود و در نهایت خیابانها و کوچههای اطراف را هم روشن و زنده نگه میدارد؛ خیابانهایی که با همین حضور مردم و کسبه، امن میشوند. این جامعهشناس هم با این اتفاق همنظر است؛ «ما باید برای شبهای تهران شغل ایجاد کنیم. این اقدام میتواند بر درآمدزایی افراد هم تأثیر داشته باشد. به هر حال همه نمیتوانند در ادارهها مشغول بهکار باشند، عدهای هم میتوانند شبهنگام در برخی مشاغل مشغول شوند. تهران جاذبههای خودش را دارد و اگر شبهایش زنده شود، جاذبههایش بیشتر هم میشود.»
حضور مردم ضریب امنیت را بالا میبرد
مردم از شلوغی روزهای تهران، کلافهاند؛ از تردد بالای خودروها و موتورسیکلتها و هیاهوی بیهوده. شبها اما از این ترافیک و شلوغی و هیاهو خبری نیست، مردم با آرامش بیشتری میتوانند رفتوآمد کنند؛ بیدغدغه، بیدردسر؛ «باید برای حضور مردم برنامهریزی شود، مثلا پارکینگهایی درنظر گرفته شود یا حتی بخشی از خیابان برای آمدن مردم، بسته شود تا آنها با خیال راحت تردد کنند. در اهواز محلهای هست به نام لشکرآباد. تمام آن خیابان پر از اغذیهفروشیهایی است که با حضورشان، تمام خیابان را روشن کردهاند و هر شب جمعیت زیادی در همان خیابان تردد میکنند. حضور همین اغذیهفروشیها هم برای مردم درآمدزایی ایجاد کرده و حتی منجرشده تا خیابانها و کوچههای اطراف تحتتأثیر حضور مردم، روشن باشند و امنیت در آنها احساس شود. در تهران هم میشود خیلی از مناطق را به چنین خیابانی تبدیل کرد. این اقدام، تهران را از حالت رخوت و دلمردگی خارج میکند و مردم برای خارجشدن از خانههایشان بیشتر ترغیب میشوند. همین حضور مردم، ضریب امنیت را بالا میبرد.» این جامعهشناس خوب میداند که برخی از مناطق تهران در شب، پاتوق معتادان و قاچاقچیان میشود، میداند سارقان در کمین نشستهاند اما میگوید: اگر مردم خودشان در شهر تردد داشته باشند، این افراد هم حضور کمرنگتری خواهند داشت. هر چند که به اعتقاد او، حضور مردم حتی میتواند باعث شود تا افراد آسیبدیدهای مانند معتادان، خودشان را در کنار مردم ببینند و احساس طردشدگی به آنها دست ندهد.