شیدای سیاست
سرگل گفتههای آنها و نقاط برجسته کلماتشان از بورس، دلار، پوند، برات، بانک، پنبه، توتون ترکیب شده
علی اکبر شیروانی
محمد مسعود با امضای م.دهاتی سر و نثر پرسودایی داشت. او که روزنامهنگار بود و با روزنامه جنجالی «مرد امروز»ش اسمورسمی به هم زده بود، قلمش را آزادنه میگرداند و این دو، طرفداران و مخالفانی برایش دستوپا کرده بود. رگههایی از نثر مسعود را در سالهای بعد میتوان یافت؛ مثلاً در ادبیات انتقادی دهههای 30 و40. اما کار مسعود آنچنان قوام ندارد که سبکآفرین باشد و بشود آشکارا رگهها را شناسایی کرد. کتاب «تفریحات شب» مسعود که سال 1311منتشر شد چندپارگی نثر را نشان میدهد و در دیگر آثارش نتوانسته متن شستهای ارائه کند. عدمانسجام البته فقط گریبان زبان مسعود را نمیگیرد، ساختار داستانهایش نیز از همین جا ضربه میخورد. سرانجام مسعود گلوله بود و انجام داستانهایش فراموشی. «به حضار معرفی شدم. نگاهی که از بیاعتنایی و کمی دلسوزی ترکیب شده بود به جانم کردند و مشغول کار خود شدند. من در نظر اینها مثل مردههای مومیاییشده و آدمکهای پاچه ورمالیده، پشت همانداز، شارلاتان و بهاصطلاح مدرسه بداخلاق، چیز دیگری نیستم. کلماتشان همه خالی از لطافت ادبی و حرکاتشان دور از قمپزمآبی و نزاکتطلبی ماست. سرگل گفتههای آنها و نقاط برجسته کلماتشان از بورس، دلار، پوند، برات، بانک، پنبه، توتون ترکیبشده درصورتی که چاشنی حرفهای ما همیشه علم، فضل، کمال، معرفت است. لیکن باید دید عقل درباره ما و اینها و راجع به افکارمان نسبت به هم چگونه قضاوت خواهد کرد! موقعی که ما در اتاق دفتر مدرسه دور هم جمع میشویم در سر ارقام و اشکال و قواعد و فرمولها جروبحث کرده، سال وفات فلان شاعر و روز تولد فلان فیلسوف وقتمان را اشغال نموده، بر سر معنای لغات غامض غیرمصطلح و قواعد بیربط منطق و خیالبافیهای حکما و عرفان عهد دقیانوس جاروجنجال راه انداخته، درصورتی که اینها با کمال آرامی مظنه اجناس و وضعیت بازار را مطالعه نموده، چرخهای زندگانی را در مجرای خود به حرکت درمیآورند.»