ارزشهای فراموششده بازار سنتی
صرفنظر از تجارت کالا، بسیاری از جریانهای اجتماعی روز از بازار قزوین مدیریت و پیریزی میشد
سارا سمیاری| قزوین- خبرنگار:
روزگاری «بازاری بودن» ارزش بود. «بازاری» یعنی مردی بااعتبار و تلاشگر که باید صبح زود از خانه بیرون میرفت و آخر شب با دست پر به خانه بر میگشت. تنبلی و عیاشی در بازار جایی نداشت. حلال و حرام بودن بسیار مهم بود و حرف مرد ارزش داشت و مردم به ارزشهایشان پایبند بودند.
اینها بخشی از درد دل یکی از کسبه قدیم قزوین با خبرنگار همشهری است. «عبدالحسین قاسمی» درباره روزگار خوش بازار گفت: از تمام بنادر ایران کالا به اینجا میآمد و از اینجا به سراسر کشور میرفت. آن زمان که بچه بودم در مغازه تاجری کار میکردم که اجناس از شمال ایران تا شیراز را تامین میکرد و نصف بازار کشور را در دست داشت. الان از آنهمه تاجر قدیمی کسی نمانده است. من هم اگر امروز اینجا هستم به این دلیل است که دیگر فرزندم راضی نمیشود بیاید جایگزین من شود و بعد من دیگر کسی نیست که چراغ این دکان را روشن نگه دارد.
قاسمی با بیان اینکه توان خرید مردم کم شده است گفت: یک تومان در گذشته به اندازه یک تومان ارزش داشت اما امروز یک تومان یک قران هم نمیارزد. الان دیگر مردم بازار را قدیمی میدانند و از آن خرید نمیکنند و آنقدر پاساژ در شهر باز شده است که دیگر کسی به بازار نمیآید. اینهمه آدم که در بازار راه میروند بیشترشان نمیتوانند چیزی بخرند.
مرکز اقتصادی شهر
بازار قزوین در گذشته بسیار مهمتر و تاثیرگذارتر از امروز بود و سبب بهوجود آمدن یک جریان زندگیساز در این شهر میشد اما امروزه موقعیت اجتماعی و اقتصادی بازار بسیار متزلزل شده است و به هیچ وجه جایگاه گذشته را ندارد.
یک پژوهشگر قزوینشناس با اشاره به موقعیت ممتاز بازار قزوین در گذشته گفت: بازار قزوین در 40 سال قبل موقعیت ممتاز و یگانهای در دادوستد، تجارت و تامین نیازهای عمومی مردم داشت. امروز این مرکزیت وجود ندارد و بازار نقش اقتصادی خود را از دست داده است. «محمدحسن سلیمانی» افزود: حدود 40 درصد مردم نیازشان را از بازار و عمدهفروشیهای اطراف آن تهیه میکنند و بقیه کالاهای مورد نیاز خود را خصوصا در حوزه پوشاک و لوازم خانگی و به طور کلی نیازهای غیر خوراکی را از مراکز خرید متعدد دیگر به دست میآورند. در حال حاضر بازار قزوین موقعیت تجاری مرکزی و منحصر به فرد خود را از دست داده است. توسعه و گسترش شهر و افزایش بیرویه مراکز تجاری و پاساژها و حتی تبدیل شدن چند خیابان شهر به بورس کالاهای روز تا حد زیادی جایگاه بازار را متزلزل کرده است.
وی درباره ارزشهای حاکم بر بازار گفت: در گذشته بازاریها برای ورود به کاسبی و معامله، نوعا دروس فقه مربوط به داد ستد، تجارت و معامله را میخواندند. برای مثال آنها باید «مکاسب» میخواندند که تا حدودی شرعیات را که پایه معامله بود، بشناسند. بازاریان نخبگان اقتصادی جامعه بودند و ضمن معامله و کار، صمیمیتی که بین آنها بود سبب پدید آمدن نوعی مناسبت اجتماعی میشد که عامل افزایش اخلاق حرفهای در بازار میشد.
این پژوهشگر افزود: بازاریان تلاش میکردند که اخلاق فردیشان را برای حفظ و افزایش مشتریها ارتقا دهند. در گذشته بازاریها بدون شناخت دقیق از مشتری هم به او اعتماد میکردند و نسیه میدادند. این خود نشاندهنده اعتماد آنها بود که باتوجه به اصول اخلاقیشان تعریف شده بود.
اما امروزه مردم تغییر کردهاند و مناسباتشان نیز دستخوش تغییر شده است و کاسبان حتی به چکهای صادر شده از سوی مشتریها نیز بهسادگی اعتماد نمیکنند. وی ادامه داد: طبیعی است در شهر کهنی چون قزوین از توسعه بیهدف آسیبهای فراوانی دیدهایم که مهمترین آسیب را در حوزه تغییرات محلهای و جمعیتی و کاهش ارتباطات عاطفی و مناسبات اجتماعی با یکدیگر شاهد هستیم. قزوین جزو افسردهترین شهرهای کشور است و از دلایل مهم آن توسعه نامتوازن در حوزه شهرسازی و بیتوجهی به هویت دیرینه شهر است.
نقش گذشته بازار در جامعه شهری
در گذشته شهر پیرامون محلات شکل میگرفت. از اصلیترین مولفههای یک محله، بازارچه، مسجد و حمام آن بودکه موجب پیوند آدمهای محل با یکدیگر میشد اما امروزه با از دست دادن این ساختار متاسفانه صمیمیت و فضای مثبت را در محل زندگی از دست دادهایم.
یک کارشناس میراث فرهنگی با بیان این که بازارها از مهمترین بناهای درون شهری در گذشته بودهاند، میگوید: خیلی از کالاهایی که در قدیم از اروپا به بندر انزلی میآمد از طریق بازار قزوین به سایر نقاط کشور میرسید. از طرف دیگر اجناس مختلف از سراسر کشور به این بازار میآمد و به خارج از کشور و خصوصا روسیه صادر میشد. «شهداد ذبیحی» در خصوص اهمیت بازار قزوین در جزیانسازیهای اجتماعی گفت: بازار صرفا محل خرید و فروش کالا نبود و خیلی از نیازهای غیرمادی مردم نیز از بازار تامین میشد. بسیاری از جریانهای اجتماعی از بازار مدیریت و پیریزی میشد.
یکی از مهمترین شورشهای مردم قزوین شورش علیه «امانالهج خان افغان» بود که از طرف بزرگان بازار هدایت شد. مردم قزوین به لحاظ فرهنگی بهگونهای بودند که زیر بار حرف زور و ظلم نمیرفتند. آن زمان به بزرگ بازار و محله کلانتر میگفتند. حدود 300 سال پیش محمودخان افغان یک سپاه 6 هزار نفره را به فرماندهی امانالهش به قزوین فرستاد و اینجا را تسخیر کرد. وقتی ظلم افغانها در این شهر به حدی رسید که مردم نتوانستند تحمل کنند کلانتر آن زمان اعلام «شورش لوتی بازاری» داد و مردم اعتراض عمومی کردند و بیشتر مهاجمان را کشتند و بقیه را نیز از شهر بیرون راندند.
این کارشناس گفت: در بحثهای تشریفاتی نیز بازار قزوین در حدی بود که حاکمان مهمانهای خاص خود را به این بازار میآوردند. در زمان شاه عباس صفوی وقتی برادران شرلی به قزوین میآیند آنها را به این بازار میآورند. برادران شرلی در سفرنامه خود ذکر کردهاند که بعد از صرف شام به بازار قزوین رفتیم که 3 برابر لندن بود و به دستور شاه بازار را فرش و چراغانی کردند. در این سفرنامه آمده است که نزدیک میدان سعادت محل اجرای مسابقات چوگان و مراسم بزرگ بوده است.وی ادامه داد: در مجموعه ناصرالدین شاه آمده است که در سال 1304 قمری 26 کاروانسرای معظم در قزوین قرار داشت که به بهترین نحو مهیای پذیرایی از کاروانها بودند.