گزارش همشهری از زندگی روزمره ساکنان «ملار» که مراتعش وقفی اعلام شده است
زندگی در دامنههای وقفی مرتع
حمیدرضا بوجاریان- خبرنگار
تهران تا «ملار» که نزدیکترین روستا به دماوند است با 320خانوار و 900نفر جمعیت، کمی بیش از 100کیلومتر فاصله دارد. در کیلومتر90باید از جاده هراز خارج شد و راه گزانه را در پیش گرفت. گزانه، روستایی است بیشباهت بهصورت روستا، از خانههای ساده و افتاده خبری نیست و ویلاها با نماهای رومی و سنگ مرمر چهره دیگری برای گزانه ساختهاند. جاده با دوربرگردانی تند و تیز به ملار میرسد. راه به ظاهر آسفالته است، اما کم از راه شوسه ندارد. تابلوی آبگرم دماوند مسیری خلاف جهت روستا را نشان میدهد؛ آبگرمی که محلیها میگویند چند سالی است بهخاطر بیآبی، تعطیل است. بعد 6کیلومتر در سربالایی و در شیبی تند، ملار خودش را نشان میدهد؛ روستایی است کوهستانی با ویلاهای بزرگ و شیروانیهای زرد، سبز، سرمهای و آبی.
ملار؛ روستایی که این روزها نام و نشانش بر سر زبانها افتاده و همه از زمینها و مراتعش حرف میزنند را کوهنوردان خوب میشناسند. برای مردمان این روستای ایستاده بر دامن دماوند، همهچیز به کوه ختم میشود؛ زندگی روزمره، آب، نان، زمین و مرتع و حتی نشانیهای آسان راه و بیراههای روستا؛ مثلا «از آن طرف بروید! جاده کوهنوردان» و...
در ملار چند روزی است رفتوآمدها به روستا بیشتر شده؛ آشنا و غریبه میآیند و از مردم درباره دماوند میپرسند؛ از زمینها و مراتعش و از مردم و سندهایشان. ساکنان ملار میگویند تازه شنیدهاند که ماجرای بخشی از مراتع دماوند بالا گرفته و در رسانهها درباره آنها و روستایشان مطالبی دست بهدست میشود. خیلیها در اینباره مطلبی نخواندهاند و گزارشی ندیدهاند، اما همه اهالی روستا چیزهایی شنیدهاند.
محمدرضا نصیری، بخشدار سابق مرکزی آمل است که یک سال قبل بازنشسته شده و حالا ساکن ملار است؛ روستای آبا و اجدادیاش. او به همشهری میگوید که خبرهای مربوط به دماوند را در رسانهها خوانده: «نوشته بودند که قله دماوند وقف شده، والا ما خبر نداشتیم که زمینهای مرتع تا قله وقفی است. 2 سال است به ما گفتهاند مراتع اینجا سندهای وقفی دارد.»
او و البته همه ساکنان روستا ماجرای وقفی بودن مراتع ملار را میدانند؛ نه این روزها که از حدود 2 یا 3 سال قبل. کسی روز و ماه و سال را دقیق بهخاطر نمیآورد، اما مامورانی از سازمان اوقاف به آنها گفتهاند براساس اسنادی که در دست آنهاست، مراتع ملار سالها قبل وقف شده است؛ اوایل قرن حاضر. اجداد افرادی که حالا در ملار زندگی میکنند، واقف این زمینها بودهاند. زمان دقیقتر سند وقفی را یکی از مدیران اوقاف استان مازندران در مصاحبه روزهای اخیر با رسانهها سال 1302اعلام کرده و گفته دلیل این وقف «رفع اختلاف بین ساکنان این منطقه بر سر مراتع و در نهایت تصمیم جمعی آنها برای وقف این زمینها» بوده است و پرونده حقوقی مربوط به این مراتع از میانه دهه 80 در مراجع قضایی باز شده است.
در ملار اما 2 سال است که دامداران روستاهای دیگر غیر از ملار برای استفاده از مراتع بالادست که به آن «دهکوه» میگویند، سالانه حدود 50میلیون تومان به سازمان اوقاف میپردازند. این روال مرسوم شرعی برای موقوفههاست، اما برای اهالی ملار تازه است و پرپرسش.
بسیاری از مردم روستا میگویند کسی سند وقف این مراتع را ندیده است. نصیری که سالها بخشدار آمل و لاریجان بوده و این روستا هم یکی از زیرمجموعههای آن بخشداری است به همشهری میگوید او هم در زمان مدیریتش تا همین 2 سال قبل با سند وقفی بودن این مراتع مواجه نشده است، اما در میان اهالی روستا یکی، دو نفر هم هستند که میگویند کپی سندی را در دست مسئولان اوقاف دیدهاند که در آن نوشته شده زمینهای مرتع به شکل جمعی وقف شده است.
همه ساکنان ملار دامدارند و کشاورز، اما میگویند حالا دیگر کشاورزی سود چندانی ندارد: «آب نیست و جوانها دل بهکار نمیدهند.» ملاریها با دامداری زندگی میکنند و طبعا مهمترین مسئلهشان در سالهای اخیر بحث چرای دامهایشان در همین مراتع است که حالا میگویند وقف شده است.
مسلم ملاری، معلم روستاست و شکل و شمایل امروزی دارد. لهجه مازنیاش شنیدنی است. او روایت خودش را از وقف مراتع دارد. او به همشهری میگوید: «در گذشته دامداران مناطق دیگر از مراتع دهکوه استفاده میکردند و در ازای آن مبالغی را به دهیاری آن زمان روستا و قبل از دهیاری به شورای روستا پرداخت میکردند. این پول را صرف آبادانی و هزینههای روستا میکردیم و مازاد آن را به بخشداری میدادیم تا صرف هزینههای عمرانی روستاهای دیگر کند و این روال سالها ادامه داشت تا اینکه گفتند این مراتع وقف شده است.»
پیگیریهای خبرنگار همشهری نشان میدهد اهالی ملار در قالب طرح جامع مرتع ملار که سال 82به تصویب اداره کل جنگلها، مراتع و آبخیزداری رسیده، مجوز بهرهبرداری از مراتع «دهکوه» را برای مدت 30سال دریافت کرده و دهیاری بر حسن اجرای آن با کمک سازمان جنگلها و مراتع نظارت میکرده است. این سند مشخص کرده که چه تعداد و چه نوع دامی با چه میزان برداشت علوفه میتوانند از این مراتع استفاده کنند و سالهای طولانی شورای روستا مدیریت بهرهبرداری از مراتع را براساس آن انجام میداده است. ملار حالا روستایی است که بهدلیل کاهش جمعیت انتخابات دهیاری در آن برگزار نمیشود. مردم روستا دهیار ندارند و آنهایی که امور دهیاری را انجام میدهند، برای پیگیری مسائل حقوقی روستا، سمت قانونی ندارند.
نصیری، بخشدار سابق آمل درباره حال و روز این روزهای ملار میگوید: «تا 2 سال قبل روستا هم دهیاری داشت و هم شورای روستا. از خیلی سال قبل، بخشی از مراتع دامنه دماوند را دامدارها استفاده میکردند و بابت چرای دامشان در مرتع حریم روستا، وجوهی را برای اینکه روستاییان اجازه استفاده از مرتع دهشان را به آنها بدهند به دهیاری و شورای روستا پرداخت میکردند.»
اهالی میگویند انتظارشان این بوده که اوقاف بعد از وقفی اعلام کردن مراتع و هزینهای که بابت آن از دیگر دامداران میگیرد، مبالغی را هم صرف آبادانی روستای آنها کند، اما در این زمینه، محدودیتهایی وجود دارد. حسین ملاری، معلم روستا که این ماجرا را پیگیری کرده، دربارهاش بیشتر توضیح میدهد: «اداره اوقاف میگوید محل وقف و درآمد مرتع معلوم است کجا باید هزینه شود. براساس آنچه در سند این موقوفه آمده درآمد آن یا باید خرج ساخت حمام عمومی شود یا خرج عزاداری امام حسین(ع).»
نصیری میگوید برخی که خود را مأمور اوقاف معرفی میکردند، نخستینبار حدود 2 سال و اندی قبل، سر خیل به چوپانها گفته بودند وارد مراتع دهکوه نشوند؛ چون مرتع مال اوقاف است. نصیری در ۷۴ سالی که در روستا زندگی کرده نخستینبار بوده که شنیده مرتع صاحب دارد و زمینش وقفی است: «بعدها افرادی بهعنوان مأموران سازمان اوقاف آمدند و به ما گفتند دامدارها حق ندارند دام را برای چرا به مرتع ببرند. اوایل داخل روستا نمیآمدند که این حرف را بزنند، میرفتند صحرا و به چوپانها این حرفها را میزدند.»
از زمانی که زمینهای بالادست وقفی اعلام شده، دامدارانی که از اهالی روستاهای دیگر هستند توافقهایی با اوقاف کردهاند؛ طبق همان قوانینی که سازمان اوقاف برای همه موقوفهها اجرا میکند. 2سال قبل یا شاید کمی بیشتر از آن بود که درواقع مرتع را از اوقاف اجاره کردند: «دامدارها نشستند و با نماینده اوقاف قول و قرار کردند و خط نوشتند که بابت اجاره مرتع 50میلیون تومان در سال پرداخت کنند. پولهایی هم که آن زمان بهحساب شورا ریخته شده بود، ما تحویل اوقاف دادیم.»
تا امسال قرار نبوده دامداران روستا هزینهای بابت استفاده از مراتع بالادست بپردازند. برای ملاریها و دامهایشان استفاده از این زمینها رایگان بوده اما سازمان اوقاف گفته آنها هم از سال آینده باید مثل دیگر دامداران با نظر کارشناسی و حسب میزان بهرهبرداری که از این مراتع دارند، اجارهای به سازمان اوقاف بدهند. این بخشی از شرایطی است که طبق قوانین اوقاف پس از وقفی شناخته شدن هر موقوفهای مشمول آن میشود و صرفا مربوط به مراتع دهکوه نیست. آنطور که نصیری بهعنوان یکی از بزرگان روستا به همشهری میگوید، مأموران اوقاف به اهالی روستا گفتهاند افرادی از سال آینده برای کارشناسی دام و میزان استفاده آنها از مراتع بالادست به روستا میآیند و نرخ اجارهای که تعیین میشود براساس نوع دام، میزان علوفه مورد نیاز و تعداد واحد دام آنها خواهد بود. روستاییان میتوانند این هزینه را بهصورت اقساط هم پرداخت کنند.
مراقبان مراتع
خانه امالبنین فلاح درست ابتدای روستاست. از جایی که خانه نه چندان فرسوده و نه چندان نوسازش قرار دارد، مراتع روستا و چشمانداز دماوند پیداست. در میان خانههای نوساز و ویلاهای نونوار ملار، خانه او نقلی است و جمع و جور با نمای سفید یکدست. صاحبخانه خشخاشهای سیاه (داروی گیاهی درمانکننده دردهای عضلانی) را روی پارچهای سفید پهن کرده و در انتظار خشک شدنشان زیر آفتاب تیز دماوند است. این بستهها را به گردشگران و کوهنوردان میفروشد؛ مثل خیلی دیگر از زنان روستا. میگوید: «کوه پر از داروی گیاهی است؛ از خشخاش سیاه گرفته تا کتیرا، بابونه، مرزه، آویشن، چای کوهی، گلپر و آویشن و خیلی گیاه دارویی دیگر. دماوند هوای ما را دارد و ما هم مراقبش هستیم.»
امالبنین، مثل بسیاری دیگر از اهالی روستا، چند روز است از رفتوآمد تازهواردها و پچپچ اهالی فهمیده خبرهایی شده. او میگوید از جزئیات وقف شدن مرتع و دماوند خبر ندارد و این را بزرگترهای روستا میدانند. فلاح نمیتواند نگرانیاش را از خبرهایی که شنیده است، پنهان کند و میگوید: «زندگی مردم به دماوند و سخاوتش بند است. نمیدانم آخر این داستان قرار است به کجا ختم شود.»
امالبنین میگوید که زندگی خودش و آدمهای روستا بسته به آب است و کوه و مرتع: «مردم دام دارند و دامهایشان در مراتع دماوند چرا میکنند؛ حتی زنبورداری هم داریم و خودم هم برای جمع کردن گیاهان دارویی میروم کوه. آبی که از دماوند میآید هم برای مصرف روزانه از آن استفاده میکنیم و هم برای آبیاری مزارع کشاورزی خودمان و این محبت دماوند را به کوهپایهنشینهایی مثل ما نشان میدهد.»
یکی از زنان روستا که همسایه امالبنین است، میگوید بنویسید که «زندگی ما با کشاورزی نمیچرخد. آب و هوا ناگهان بد میشود و همه محصولات کشاورزی را از بین میبرد. خشکسالی هم باعث شده کشاورزی آن رونق گذشته را نداشته باشد. برای همین همه دامداری میکنند و مرتع مهمترین نیاز مردم روستاست.»
مردم روستا میگویند در همه سالهای گذشته، مراتع را، طبیعت و نعمتهای خدادادی را روی چشمهایشان گذاشتهاند. از دور مراتع را نشان میدهند و خط یکدست و منظم درختان را. یکی میگوید: «میبینید مرز مزارع از مراتع مشخص است. درختان و درختچههای کنار نهر آب مرز ماست. خیلی مراقبیم زمینهای کشاورزی ما با مراتع یکی نشود. این مراتع مال همه مردم است. از گذشته بهدست ما رسیده و باید برای آیندهها بماند. آیندگان هم باید برای نسل بعد از خودشان آن را حفظ کنند.»
رفتن یا ماندن؟
مردم هم نگران زمین هستند و هم آب. وقتی حرف از حساب و کتاب به میان میآید، معلم روستا را صدا میزنند که بازنشسته است و خوشسخن. در روستای ملار حالا دانشآموزان زیادی وجود ندارد، برای مردم روستا اما صدای آقا معلم هنوز رساست. او اهل گفتوگوست و علم و دانش. از او میخواهند بیاید و به «زبان ریاضی»، (با آمار) استدلال کند و حرفهای دل مردم روستا را بگوید. او هم میگوید: «از سرزمینهای ما تا قله دماوند، 2500هکتار وسعت دارد. با توجه به برد ضلع شرقی تا زمینهای وقفی نوک قله دماوند میرود.» به گفته او، نهر آبی در انتهای روستاست و درخت بلندی نشانه آن و پایین درخت مزارع روستاییها را شامل میشود و بالای آن مراتع است: «از مراتع تا بالا ملار کوه است. معدن ملار تا روستا 2300متر از سطح دریاست. ضلع شرقی تا آخر میگویند وقف است که اگر اینطور باشد، یعنی بخشی از کوه وقف است. الان هم فهمیدیم که بخشی از ملار که طویلههای ما آنجاست و 100سال قدمت دارد، هم زمینهایش وقفی است.»
آقا معلم روستا معتقد است: «دهکوه یعنی مرتع. مرتع را هم نمیشود وقف کرد.»
او به نکته دیگری هم اشاره میکند و میگوید: «سولهای در نزدیک ماست که قرار است کارخانه آب معدنی ساخته شود. پرسیدیم که آب را از کجا میخواهند تامین کنند؛ درحالیکه ما خشکسالی داریم. کسی که دنبال بهرهبرداری از کارخانه است، گفته است که میخواهد از اوقاف آب بگیرد. ما نگران همین موضوع هستیم.»
او مثل دیگر مردم روستا نگرانیهای دیگری هم دارد؛ نگرانیهایی که خیلی دوست ندارد درباره آن حرف بزند: «میگویند وقف است. اگر وقف تثبیت شود، حتی چشمههایی که اینجا هست هم وقف است. آب این چشمهها برای کشاورزی و شرب مردم در روستاهای زیادی دچار مشکل میشود. این کوه تنها به ملار خدمت نمیکند و دامهای دیگر و مزارع پاییندست هم از این آب استفاده میکنند. الان فعلا روی آب حرف ندارند، اما بعدا حتما روی آن هم حرف و حدیث میگذارند. نکند زندگی طوری شود که مردم رفتن را به ماندن ترجیح دهند؟»