مکان و زمان در پژوهشهای علوم انسانی و موسیقی
کیوان پهلوان_نویسنده و پژوهشگر موسیقی
در یکی از گروههای موسیقی در شهر شوشتر استان خوزستان بحثی همیشه وجود دارد در مورد موسیقی «۲۴ مقومی (مقام)» که شوشتریها آن را گرد آوردهاند و آن را متعلق به شهر شوشتر میدانند و دزفولیها معتقدند از نظر تاریخی از آن دزفول است. دوستی از من پرسید: هیچگونه سررشتهای از موسیقی ندارم، بهنظر شما چقدر مهم است که این ۲۴گوشه یا ۲۴مقام به نام شوشتر باشد یا دزفول، حیف نیست وقت گرامی سروران عزیز هر از گاهی به این مرافعه صرف شود؟ عزیزان و سروران، این مرافعه منتج به چه خواهد شد؟
من بهخاطر اهمیت پژوهش در موسیقی متن زیر را در پاسخ برایشان نوشتم:
در پاسخ شما باید بگویم که منطقهگرایی و محلگرایی از بلایای عقبماندگی است؛ البته شکل تعصبگرایانه آنکه شعور و تفکر در آن جایی ندارد. اما وقتی تفکر و اندیشه و واکاوی آن (در هر زمینهای مثل، هنر و موسیقی، ادبیات، تاریخ و...) مدنظر باشد، تمام فاکتورها مثل مکان و زمان و غیره بسیار مهم هستند. وقتی پای تحقیق به میان میآید، دیگر نمیشود کار را فیصله داد. باید مو را از ماست بیرون کشید. برای منِ پژوهشگر، تعصب جایی ندارد که ۲۴ مقام از آن شوشتر یا دزفول باشد؛ ولی مهم است آنچه حقیقت دارد را با ادله اثبات کرد.
آنطور که من در این ۲۰سال آشناییام با شوشتر و دزفول متوجه شدهام که شوشتریها بیشتر برای موسیقیشان زحمت کشیدهاند تا دزفولیها. جالب است بدانید که حدود ۱۵سال پیش برای ضبط موسیقی دزفول به این شهر رفته بودم، نتوانستیم نوازنده دزفولی نی جفتی پیدا کنیم و از شوشتریها درخواست کردیم آمدند و نواختند. باید بگویم از مهمترین دلایل آن همین گردآوری نغمات از سوی شوشتریهاست. اگر استادانی که دوران میانسالی را میگذرانند با همت هنرمندان جوانتر فرهیخته این نغمات را ثبت نمیکردهاند، شاید شوشتر هم در نسل بعد مانند دزفول چیزی برای عرضه کردن نمیداشت و طبعا دیگر چیزی وجود نداشت که برایش دعوا کنند؛ هر چند که وقتی عدم شناخت زیبایی و همچنین نداشتن تحلیل منطقی، انسانها را به جنگ و دعوا از روی جهل و تعصب و توحش میکشاند.
پس بگذاریم تمامی زحمات فرهیختگان و هنرمندان دارای شناسنامه شود و بهطور منطقی تحلیل و ثبت شود. باید گفت که شناخت مکان و زمان از ارکان اصلی پژوهش میدانی هستند.