پزشکی که جلاد شد
سال 1307، وقتی که 41سالش بود به تهران آمد تا در بیمارستان احمدی تهران (سپه)، بهعنوان پرستار مشغول بهکار شود و شاید از همینجا بود که تاریخ برای او سرنوشت دیگری رقم زد تا بهعنوان یکی از خوفناکترین نامهای تاریخ کشور، شناخته شود. کنجکاوی او بین همکارانش مثالزدنی بود. با دقت کارهای پزشکان را زیر نظر میگرفت و میآموخت اما به گفته همکاران و کسانیکه او را از نزدیک دیده بودند، هیچ حسی از انسانیت نداشت. درد بیماران برای او هیچ احساسی ایجاد نمیکرد و حتی لذت میبرد. قد کوتاهی داشت و همیشه تسبیح در دستش بود و ذکر میگفت و هرجا سخن یا عملی خارج از اسلام میدید، بهشدت تذکر میداد. اما در پس این چهره به ظاهر مومن، جلادی میزیست که تخصصش تزریق آبگرم و هوا به کسانی بود که شاه از آنها خوشش نمیآمد. نامش احمد احمدی بود و سواد کمی داشت اما خیلی زود به «دکتر احمدی» معروف و تخصصش ایجاد سکته مصنوعی و راهی کردن منتقدان به گورستان شد. عاقبت در شهریور 1320 که اوضاع دگرگون شد وی به کشور عراق گریخت ولی دستگیر و به مقامات ایران تحویل دادهشد. احمد کسروی وکالت او را برعهده گرفت اما حکم به اعدام او دادند و در میدان توپخانه، در حالیکه فریاد «من بیگناهم» سر داده بود، اعدام شد.