نورالله اصفهانی
سیدمحمدحسین محمدی
اگر تاریخ مواجهه روشنفکران ایرانی با غرب را دوره عباس میرزا و نوع مواجهه را منفعلانه بدانیم، اولین مواجهه جدی روحانیت نه با ظواهر غرب، بلکه با قراردادهایی بود که میان ایران و «خارجه» بسته میشد. این مواجهه با توجه به کیفیتش نمیتوانست منفعلانه باشد و طبعاً پیامدهای متفاوتی را هم در پی داشت. میرزای شیرازی ابتدای مسیری بود که روحانیت در آن بهطورجدی خود را در تقابل با موجودی به نام «خارجه» دید. زمانی که روحانیت برای اولین بار خطر غرب را احساس کرد و معنی استعمار را فهمید تنها وسیلهاش فتوای جهاد و مواجهه تشریفاتی بود. در دوره مشروطه ولی دست به تئوری پردازی زد و عملاً وارد گود سیاست شد. در میان روحانیون مشروطهخواه و فعال سیاسی آقا نورالله اصفهانی کانال مبارزه با غرب را وارد فاز جدیدی کرد؛ او کسی بود که در کنار برخی از تجار و روحانیون، اولین شرکت سهامی عام در ایران را تأسیس کرد. هدف از این کار در درجه اول «خروج از ذلت احتیاج به امتعه خارجی» و همچنین «جلوگیری از خروج ثروت داخلی به خارج از کشور» و «تسهیل در امر معیشت مردم» بود. در افتتاحیه این شرکت قریب به هزار نفر از روحانیون حضور داشتند. کار بهجایی کشید که آخوند خراسانی خطاب به مظفرالدین شاه نامه نوشت و از او خواست که از این کارخانه پشتیبانی کند. سید جمالالدین واعظ کتابی با عنوان «لباس التقوی» در دفاع از این شرکت نوشت. حتی برخی روزنامههای انگلیسی و مصری دربارهاش نوشتند و خطر آن را برای انگلستان جدی خواندند. فعالیتهای نورالله اصفهانی فقط منحصر به این نبود. فعالیتهای سیاسی بسیار متنوعی داشت؛ در مشروطه اول «انجمن مقدس ملی اصفهان» را رهبری میکرد و در دوره پهلوی، یکی از جدیترین تحرکات در مقابل حکومت رضا پهلوی توسط او و در قم رقم خورد. رضا پهلوی او را «خطرناک» خوانده بود و میدانست که مهاجرت اصفهانی از اصفهان به قم برایش دردسرساز خواهد بود. طبق برخی نقلها آقا نورالله اصفهانی در دیماه 1306 توسط پزشک مخصوص رضا پهلوی با آمپول هوا به شهادت رسید و بهاینترتیب رضاشاه آن روحانی «خطرناک» را از پیش پای خود کنار زد.