سال حمایت از طبیعت ایرانی
دکتر حسین آخانی|استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران:
امسال سال حمایت از کالای ایرانی است. طبیعی است که مسئولین هر کدام شعار و برنامه خود را ارائه بدهند. سطح شهرها پر میشود از پوستر و پلاکارد و هر کسی درباره اهمیت حمایت از کالای ایرانی سخنرانی کرده و راهکار ارائه میکند. اما بسیاری از فعالان و حتی مدیران اقتصادی - در پس پرده غیررسمی - معتقدند که در شرایط فعلی چندان انتظاری نیست که کالای ایرانی بتواند برای مردم جذبهای داشته باشد. صرفنظر از کیفیت پایین، بسیاری از صنایع ما در اثر ضعف مدیریت و نبود ارتباط فعال با بازار جهانی و تحریم رمقی ندارند. نگارنده تخصصی در اقتصاد ندارد ولی با توجه به تخصص خود در گیاهشناسی و محیطزیست مواردی را ذکر میکنم و امیدوارم مسئولین به آن توجه کنند.
1- مهمترین سرمایه طبیعی کشور ما کمی بیش از 7500گونه گیاهی آوندی است که بهصورت خودرو در طبیعت ایران رویش دارند و 2000گونه آن یعنی 24درصد، انحصاری مرزهای جغرافیایی ایران است. این گیاهان نهتنها نقش بسیار اساسی در حفظ خاک، جذب آب، تأمین علوفه، استفاده بهعنوان دارو و غذا، تعدیل آب و هوا و وظایف بیشمار اکولوژیکی بهعنوان تولیدکنندگان اولیه دارند، بلکه هنوز درباره بسیاری از آنها تحقیق نشده و مشخص نیست چه ترکیبات و ژنهای مفیدی دارند. برای نمونه وقتی در قرن بیست و یکم فتوسنتز چهار کربنه در یک سلول در گیاهان بومی ایران شناخته شد، هیچ دانشمندی باور نمیکرد که گیاهانی در طبیعت وجود دارند که میتوانند چنین ساختار حیرت انگیزی داشته باشند و منشأ تحولات علمی معجزهآسایی در علم فتوسنتز شوند. از همه مهمتر کسی نمیدانست که حتی بعضی از این گیاهان نامگذاری هم نشده باشند.
2- اما درد کشور ما فقط این نیست که بازار ما پر شده است از کالای چینی و ترکیهای یا کرهای. بهدلیل کمدانشی و مسئولیتنشناسی کارشناسان مسئول حفظ ذخایر ژنتیک بومی کشور، مدتهاست ایران محل هجوم صدها گونه گیاهی خارجی است که بدون هیچ مطالعه و دلیل علمی وارد طبیعت ایران شده و با سرعت باورنکردنی سرمایههای خدادادی ما را نابود میکنند. نمونههای آن بسیار است، از آزولای وارداتی از جنوب شرقی آسیا در تالابهای شمال گرفته تا عرعر چینی در بسیاری از نقاط کشور و کهور آمریکایی در جنوب. باز درد عمیقی که تا مغز استخوان آدمی را میسوزاند آن است که سازمان مسئول حفظ منابع طبیعی کشور یکی از خطرناکترین مهاجمان تاریخ - کهور آمریکایی - را با بودجه مبارزه با ریزگرد تکثیر هم میکند. اخیرا هم عدهای پالونیای چینی را به جنگلهای شمال وارد کردهاند، غافل از اینکه ما میراثدار جنگلهای باقیمانده دوران سوم زمینشناسی هستیم و در شرایطی که این جنگلها دراثر جنگلتراشی، آتشسوزی و دهها عامل دیگر در معرض خطر هستند، تحمل ورود گیاهان مهاجم را ندارند.
3- شهرداری تهران و به تبع آن سایر شهرداریهای کشور علاقه عجیبی برای کاشت گیاهان خارجی دارند. گاهی هزینههای بسیاری برای ورود پیاز لالههای خارجی اصلاح شده و انواع گیاهان زینتی میکنند. فرایند کاشت این گیاهان خارجی چندان تفاوتی با فرایند دلالان و وارداتچیهای کالاهای خارجی و پیمانکاران فرصتطلب کهور کاری در ایران ندارند. اینها زحمتی متحمل نمیشوند، فقط کافی است با مدیران شهرداری رابطه داشته باشند. کسان دیگری گیاهانی را اهلی کردهاند و این افراد هم آنها را تکثیر و به شهرداریها میفروشند و در ازای دریافت مبالغ هنگفت زحمت کاشت را هم به دوش کارگران زحمتکش کمحقوق غیرایرانی میگذارند. متأسفانه این تشکیلات هیچ علاقهای به استفاده و اهلی کردن گونههای بومی ندارد. فقط کافی است به عکسهایی که مقامات در هفته درختکاری میگیرند، نگاه کنید که به ندرت ممکن است گیاهی ایرانی توسط این مقامات کاشته شود. همین اطراف پارک طبیعت پردیسان را پر کردهاند از گیاهان خارجی و بعید نیست در ادامه بقیه آن را هم قربانی این نگاه کنند.
وقتی برنده طراحی پروژه پردیسان، شرکتی میشود که سابقه طولانی در اجرای چنین پروژههایی داشته است، انتظاری نداشته باشید که چنین طرحی با پارک طبیعتی متناسب با نگاه اکولوژیکی بومی قرن21 ساخته شود. معمولا مدیران و دست اندرکاران این پروژهها کسانی را که از حفظ طبیعت و نگاه به گیاهان بومی حرف بزنند تحمل نمیکنند و به راحتی آنها را از دایره مشورت خود بیرون میکنند. امیدوارم در این سال این نگاه تغییر کند و شهرداری تهران بساط بیش از نیم قرن کشت گیاهان خارجی در تهران را جمع و یا حداقل محدود کند.
4- معمولا وقتی از مسئولین انتقاد میکنی، میگویند: خب شما به ما گیاه داخلی بدهید. این افراد نمیدانند که اهلیسازی گیاهان بومی نیاز به حمایت جدی در تحقیق دارد. وقتی دانشگاه تهران بعد از 80سال سابقه از داشتن یک گلخانه تحقیقاتی محروم بوده است و هیچ دستگاهی حاضر نیست به بزرگترین مرکز تربیت گیاهشناس در کشور کوچکترین کمکی کند. سرنوشت گیاهان هم شبیه سرنوشت صنایع داخلی است. کشور ما که زمانی در تولید فرش و پوشاک در مسیر جاده ابریشم، تاریخساز بود، امروز بازارش در اختیار ترکیه و چین است. فقدان مدیریت علمی بر صنایع و گماردن سیاسیون و افراد کمدانش و دلال و وارداتچی بر این دستگاهها از یکسو و ازسوی دیگر، جدایی ما از دنیا و تورم لجامگسیخته و سرمایهگذاری عظیم در پروژههای بزرگ سدسازی، جادهسازی و مشابه آن، جایی برای علم، آموزش، مدیریت و ایجاد رقابت سازنده نگذاشته است. وقتی دستگاه بودجهگذاری کشور با وجود تأکیدات مقام رهبری در حمایت از پژوهش، اجازه نمیدهد سهم پژوهش از تولید ناخالص ملی از نیمدرصد تجاوز کند، نتیجهاش وابستگی کشور نهتنها به تولیدات فیزیکی دیگر کشورهاست، بلکه سبب میشود حتی بلد نباشیم گیاهی را که در چند قدمی ما رشد میکند دوباره بکاریم.
درخاتمه امیدوارم که سرنوشت سال حمایت از کالای ایرانی به سرنوشت سال اصلاح الگوی مصرف ختم نشود. چون آنچه میبینیم این است که متأسفانه مردم و مسئولین در عمل، الگوی مصرف خود را هر روز خرابتر میکنند. همین پر بودن طبیعت از زباله و افزایش 25درصدی مصرف بنزین درسالجاری نمونههایی است که نشان میدهد دست اندرکاران به توصیههای مقام رهبری در اصلاح الگوی مصرف توجه نکردند. حمایت از طبیعت ایرانی اولویت اول مدیریت هر کشور برای اقدام و عمل در اقتصاد مقاومتی هم هست؛ البته اگر دولت، نمایندگان و نخبگان بخواهند به آن عمل کنند.