سعید مروتی_روزنامه نگار
این روزها 2 فیلم از فیلمهای روی پرده، با برچسب ۲ اکران شدهاند. «خوب، بد جلف ۲، ارتش سری» و «زنها فرشتهاند ۲». بعد از موفقیت خوب، بد، جلف طبیعی بود که قسمت دومی هم در کار باشد ولی ساخته شدن قسمت دوم زنها فرشتهاند بعد از گذشت ۱۲سال از اکران قسمت اول که کارکردش در گیشه هم معمولی بود کمی عجیب به نظر میرسد. دنبالهسازی از سنتهای دیرپای فیلمسازی و بخشی از قاعده بازی است. وقتی فیلمی مورد توجه تماشاگر قرار میگیرد میشود قسمتهای بعدیاش را هم ساخت. این سفارشی است که گیشه به تهیهکننده و کارگردان میدهد. هر فیلم پرفروشی هم الزاما قابلیت دنبالهسازی ندارد ولی فیلمهای پرتماشاگر زیادی را میشود سراغ گرفت که دنبالهها از پیاش آمدهاند تا موفقیت فیلم اول را تکرار کنند. گاهی هم موفقیت بیشتر از اینکه تجاری باشد، انتقادی است. پس فیلمهای مستقل و هنری هم میتوانند دنباله داشته باشند و مثلا از پی «پیش از طلوع»، نوبت به «پیش از غروب» و بعد «پیش از نیمه شب» از راه برسد. پس دنبالهسازی شکلهای متنوعی دارد ولی مولفه مشترکش «موفقیت» است؛ موفقیتی که ساخت قسمت یا قسمتهای بعدی را توجیه کند.
داستان دنبالهسازی در ایران را معمولا با کلاه قرمزی شروع میکنند که جدای از سهلانگاریهای معمول و متداول متکی بر جستوجو در گوگل، ریشه در نادیده گرفتن تاریخی سینمای قبل از انقلاب هم دارد. دنبالهسازی در ایران سه دهه قبل از کلاه قرمزی و اخراجیها شروع شد. ما در قبل از انقلاب، سری فیلمهای صمد را داشتیم که نزدیک به یک دهه طول کشید. بعد از گل کردن تیپ صمد در سریال «سرکار استوار»، صیاد فیلم «صمد و قالیچه حضرت سلیمان» را ساخت و پس از آن هر سال یک صمد از راه میرسید: «صمد و سامی، لیلا و لیلی»،
«صمد و فولاد زره دیو»، «صمد به مدرسه میرود»، «صمد آرتیست میشود»، «صمد خوشبخت میشود»، «صمد در راه اژدها» و «صمد دربهدر میشود». سری فیلمهای صمد موفقیتی تضمین شده را نصیب سازندهاش میکرد و فقط پیروزی انقلاب، این روند را متوقف کرد. فیلمهای صمد در دهه 50 با فروش بالایش نه از سوی منتقدان و نه حتی از سوی سازندهاش جدی گرفته نمیشد.
در سینمای پاستوریزه و کنترل شده دهه60، طبیعی بود که خبری از دنبالهسازی نباشد. در دهه60 اگر هم تهیهکننده یا کارگردانی به ساخت قسمت دوم فیلم پرفروشش فکر میکرد، وزارت ارشاد موافق چنین داستانی نبود. در سالهایی که کوشیده میشد چرخ از نو اختراع شود و با بسیاری از قواعد و مولفههای طبیعی سینما (مثل ستارهسازی) مخالفت میشد، طبیعی بود که دنبالهسازی محلی از اعراب نداشته باشد.در دهه 70 هم نه خبری از دنبالهسازی بود و نه امکانش وجود داشت. در شروع دهه 70، فیلم «افعی» به فروشی بالا دست پیدا کرد و گیشه تهران و بهخصوص شهرستانها را فتح کرد. چرخه اکشنهای مشابه با حضور جمشید هاشمپور به راه افتاد ولی «افعی ۲» ساخته نشد.
مثل مورد صمد، نخستین دنبالهسازی پس از انقلاب هم ریشهاش به تلویزیون باز میگشت. گلکردن عروسکهای محبوب در برنامه «صندوق پست»، باعث شد کلاه قرمزی و پسرخاله آنقدر گل کنند تا فیلم سینماییاش هم ساخته شود. فیلم «کلاه قرمزی و پسرخاله» سال ۷۳ اکران و پرفروشترین فیلم سال شد. بعد از این موفقیت، سازندگان کلاه قرمزی به تلویزیون بازگشتند و در ابتدای دهه80، قسمت دوم فیلم ساخته شد. ۸ سال پس از کلاه قرمزی و پسرخاله همه نسبت به سرنوشت «کلاه قرمزی و سروناز» با تردید نگاه میکردند. سال ۸۱ در یکی از کم رونقترین سالهای گیشه، کلاه قرمزی و سروناز رقیبی در اکران نداشت. یک دهه بعد «کلاه قرمزی و بچه ننه» از راه رسید تا باز هم گیشه توسط عروسکهای محبوب فتح شود.
مسعود دهنمکی پیگیرترین فیلمساز پس از انقلاب در دنبالهسازی است. ده نمکی تا امروز ۷ فیلم بلند سینمایی کارگردانی کرده که ۵ فیلم آن به صورت سری ساخته شدهاند. 3 فیلم با عنوان اخراجیها و 2 فیلم با نام رسوایی. معراجیها و زندانیها آنقدرها در گیشه موفق نبودند که دنبالهای را در پی داشته باشند. نمیشود انکار کرد که فیلمهای دهنمکی نقش مؤثری در تقویت سنت دنبالهسازی ایفا کردهاند. بهخصوص سری اخراجیها که قسمت دومش به فروشی فراتر از تصور دست یافت تا قسمت سومش هم ساخته شود.
کمدی یا فیلم کودک؛ دنبالهسازی در سینمای ایران خارج از این دو حیطه محلی از اعراب ندارد. همه دنبالهها در همین گونهها ساخته شدهاند. قسمت دوم فیلمی چون «شهر موشها» نزدیک به سه دهه بعد ساخته شد و آهوی پیشونی سفید بدون اینکه فروش فوقالعادهای داشته باشد تا قسمت سوم هم پیش رفت. داستان دنبالهسازی در سینمای ایران همچنان ادامه دارد. الان خوب، بد، جلف ۲ و زنها فرشتهاند ۲ روی پردهاند و مصایب شیرین۲ هم مدتهاست در نوبت اکران به سر میبرد. گشت ارشاد ۳ هم مدتی است جلوی دوربین رفته. این داستان همچنان ادامه خواهد یافت. برخی فیلمها، حکم برندی را یافتهاند که هر نسخه رنگ و رو رفتهای از آنها هم میتوانند گیشهای تضمین شده داشته باشند. البته هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد. ممکن است کرونایی از راه برسد و همه معادلات را بر هم بزند. خوب، بد، جلف ۲ قبل از کرونا، فروش معقولی داشت ولی وقتی پس از چندماه تعطیلی سینماها، به روی پرده بازگشت، قافیه را به فیلم تلخ «شنای پروانه» باخت. دنبالهسازی. گرچه با هدف تکرار موفقیت قسمت یا قسمتهای قبلی در دستور کار قرار میگیرد ولی همیشه محاسبات سازندگان درست از کار در نمیآید. شکست خوب، بد، جلف ۲ نشان میدهد، معادلات در دنبالهسازی این قدرها هم ساده نیست و در سینما هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد.
چهار شنبه 1 مرداد 1399
کد مطلب :
105507
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/pY9PN
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved