فرار از زندان احمدشاه
حسین فراهانی سارق انبار دولت با کمال فربهی در گوشه وکنار مترصد است که دستبرد بزرگی بزند
محمد جعفری
«فرار از زندان سقز، فرار در راه زندان میناب، فراریدادن زندانی از بیمارستان امام خمینی(ره) و...» اگر این روزها زندانیان نقشههای پیچیدهای برای فرار میکشند و گاهی تا یک قدمی مرگ پیش میروند، در اواخر دوره قاچار شیوههای فرار از زندان کمی متفاوت بود. در سالهای اوایل قرن، مجازات سرقت، یک سال حبس بود. البته کمتر کسی را زندانی میکردند؛ چرا که از 387گزارش دزدی در سال 1303، فقط در 155مورد دزد دستگیر و توسط پلیس بازجویی شده بود. آن زمان اغلب دزدها غیرحرفهای و سارقان حرفهای انگشتشمار بودند اما همین تعدادِ کم هم به فکر فرار از زندان بودند و مدام برای گریختن نقشه میکشیدند. نمونه آن دزدی معروف که پس از سرقت تلاش کرده بود به بغداد فرار کند. ماجرا از این قرار بود که این سارق جواهرات میرزاعلی سرتیپ را در محله دولت دزدیده بود و مقداری را به اسحاق یهودی داده و با بقیه به سوی بغداد فرار کرده بود. با اینکه او را در قم دستگیر کرده بودند اما باز هم توانسته بود فرار کند.
تبهکار دیگری که آن زمان توانسته بود از زندان فرار کند، حسین فراهانی نام داشت که نقشه ماهرانهای کشیده بود. او که بارها به اتهام سرقت از انبار دولت دستگیر شده بود، چند روز پس از آخرین دستگیری بهشدت مریض شد. مأموران او را به مریضخانه بردند و چند روزی بستری بود اما بعد از چند روز با استفاده از غفلت ماموری که مراقبش بود توانست فرار کند. در گزارش پلیس که مربوط به سال 1303است آمده: «پلیسهای مخفی مشارالیه را در شهر دیده که با کمال فربهی و قدرت در گوشه و کنار میرود و مترصد است که دستبرد بزرگی بزند که دستگیرش کردند و تحت استنطاق است. اگر او در این موقع دستگیر نشده بود بهطور یقین به اندک زمانی، آتش به خانمان اهالی میزد.»